به نام خدا و با درود بر پیامبر و سلام به هممیهنان گرامی!
ضربالمثل مشهور میگوید«عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»
سروران و بزرگواران همچنان که استحضار دارید شیوع ویروس کرونا باعث تحولات فراوانی در جامعهی بشری شد و آدابورسوم زیادی را از دینی گرفته تا دنیایی تحت تأثیر قرارداد. ازجمله ناچار شدیم مجالس ترحیم را جمع کنیم و به حضور نهچندان پررنگ در مراسم تشییعجنازه و یا پیامک و مکالمهی تلفنی بسنده نماییم.
از خدای مهربان مسئلت دارم هرچه زودتر شر این ویروس مخوف را از سر جامعهی بشری بردارد؛ اما عزیزان و سروران بدون شک میدانید که جامعهی مسلمانان سالیان درازی است به گرفتاریها، کاستیها و شرهای زیادی از قبیل ظلم و ستم، جنگ و کشتار، آوارگی و فرار، دینگریزی و دینستیزی، بیاحترامی نسبت اهل حرمت، بیشرمی، دعوت به الحاد و شیطنت، کاهش صلهی رحم، فقر و بیکاری، خیانت در حوزههای مختلف، از هم پاشیدن خانوادهها، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی و... دچار گردیده است که البته ریشهی برخی از این مشکلات را باید در تاریخ جست و برخی هم ناشی از اسباب عصری است که این اسباب را میتوان در درست عمل نکردن خود انسانها از یک پدر خانواده گرفته تا حُکام کشورها و مجامع بینالمللی خلاصه کرد.
ازجملهی معضلات اجتماعیای که ما مسلمانان دستکم در خاورمیانه به آن گرفتار آمدهایم، قضیهی مجالس ترحیم است که بدون اینکه نصوص و منابع دینی به آن دستور داده باشند و یا سودی برای فوتشده یا مصیبتدیدگان در برداشته باشد، دامنگیر ما شده و هزینههای هنگفتی از وقت و استراحت گرفته تا هزینههای مالی، جسمی، روحی و...را در راستای عملی شدن آن پرداخت میکنیم. هزینه کردن وقت و مال درراه تسلیتگویی از انجام اکثر وظایف دینی و امورات مهم زندگی پیشی گرفته و مصالح فراوانی را فدای آن مینماییم. بسیاری از ما برای یکبار هم که شده در همسایگی مسجد حتی برای نماز جمعه که فرض است سری به مسجد نمیزنیم ولی برای عملی شدن فرهنگ وارداتی و ساختگی ترحیم و تسلیت به اکثر مساجد شهرستان و حتی استان میرویم و هر هفته یک الی چند بار باید این کار را تکرار نماییم. راستی اگر ما در تمامی کارهای مشروع و معقول اینگونه رشادت و همکاری به خرج میدادیم و احساس مسئولیت میکردیم، الآن در کجای تاریخ و تمدن بودیم؟ چرا ما یکبار از خود نپرسیدیم این فرهنگ به چه درد ما میخورد؟ کدامیک از دردهای جامعه را درمان میکند؟ چرا نقش مسجد و علما در فاتحهخوانی منحصر شده است؟ چرا تصور میکنیم اگر روحانی مسجد در ایام ترحیم تماموقت در مسجد نباشد خطای بزرگی مرتکب شده است و اگر او فاتحه را آغاز و پایان ندهد تسلیت ما ناقص از آب درخواهد آمد؟ چرا و چراهای زیاد دیگر. البته ناگفته نماند ما-اهل منبرهم- بیتقصیر نیستیم زیرا اکثراً به دلیل اینکه مردم نمیپذیرند و این فرهنگ بهآسانی قابلحذف یا تغییر نیست از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و به مماشات و همراهی مردم ادامه میدهیم و درراه اصلاح آن حاضر به پرداخت هزینه نبوده و نیستیم و در برابر هرچه به ترحیم و تسلیت دینی اضافه شده یا میشود، سکوت اختیار کرده و به این سکوت ادامه میدهیم.
حتی متأسفانه عدهای از امامان مساجد که اطلاع کافی از دین و وظیفهی خود ندارند و یا به دنبال پر کردن وقت خود هستند بسیار اتفاق میافتد که مردم را به اینگونه ترحیم و عزاداری تشویق نیز مینمایند.
اکنون کلیهی هموطنان عزیز و بهویژه مردم شرافتمند کرد را که به نظر میرسد بیش از هر ملتی گرفتار این فرهنگ مزاحم و دستوپاگیر شدهاند، مخاطب قرارداده و عرض میکنم دو نکته در این برهه از زمان جای دقت و عبرت است: یکی اینکه دقت نمودهاید که اگر دلشوره و نگرانیهای ناشی از کرونا در میان نباشد، چقدر از دست مجالس ترحیم و هزینهها و پیامدهای آن آسوده شدهایم؟ و ملاحظه فرمودهاید که اگر فرهنگها اصلاح و بر موازین شریعت منطبق گردد چگونه کمهزینه و سهل و ساده خواهد بود؟
نکتهی دوم اینکه معلوم شد که اگر همه باهم متحد شده و بخواهیم کاری را انجام دهیم تا چه حد آسان و شدنی است؟ و بدون اینکه کسی گلایه کند یا مورد گلایه واقع شود همهچیز روبهراه شده و در جای خود قرار میگیرد؟
حال سؤال این است که اگر امروز از ترس جان و در معرض خطر واقعشدن تندرستی به این امر مهم اقدام نموده و مجالس تعزیه به حداقل میزان خود کاهشیافته است، چرا پس از برطرف شدن خطر کرونا هم به خاطر خودمان و هم به خاطر خدا همین روال را ادامه ندهیم و به تشییعجنازه اگر رسیدیم وگرنه به تماس تلفنی و بهتر از همه به ارسال یک پیامک تلفنی اکتفا نکنیم؟ باشد که بتوانیم این از عادت دردسرساز را از خود دور سازیم و جامعه را از آن نجات دهیم.
البته این پیشنهاد به این معنا نیست که بر سنت اسلامی تسلیت و در غم همدیگر بودن، خط بکشیم و یا بهگونهای مصیبت دیدگان را تنها بگذاریم. چون ما بخواهیم و نخواهیم فامیلها و اقوام و حتی دوستان نزدیک تا آخر ایام تعزیه با مصیبت دیدگانهمراهی کرده و سعی میکنند آنان را دلداری نمایند و حتی همسایگان دیواربهدیوار نیز این کار را خواهند کرد. اگرچه این تجمع نیز – همچنان که در زیر خواهد آمد- صد در صد شرعی نیست و بهجز یکبار تسلیت گفتن و کمک در تهیهی غذای آنان برای سه وعده غذا و به مدت یک شبانهروز، بقیهی مسائل با شریعت اسلام در هیچیک از مذاهب، انطباق کامل ندارد.
بلکه هدف اصلی این است که اگر بهقولمعروف آب رفته به جوى بازنمیگردد ولی میتوانیم تغییر و تحول فراوانی را در فرهنگ عزاداری به وجود آورد و بدعتهای زائد بر سنت پیامر-صلیالله علیه وسلم- را از این فرهنگ که هرروز و هر ساعت در یک محله و یا یک روستا برای کسی یا کسانی پیش میآید، بزداییم تا هم خود را از مهلکهی تبعات منفی این پدیدهی اجتماعی- دینی برهانیم و هم خدا را از خود راضی کنیم.
یک مطلب اساسی دال بر سهولت و موفقیت در اصلاح این فرهنگ این است که چون برای همگان است تحمل سنتشکنی و نوسازی در آن بسیار آسان به نظر میآید، زیرا قرار براین نیست که این تغییرات برای اقشاری از جامعه باشد و برای عدهای هم پشت سر گذاشته شود.
حقیر قبل از اینکه دیدگاه بزرگان دین و کتابهای فقهی را برای خوانندگان عزیز نقل کرده و فرهنگ جاری تسلیت و عزاداری را با دستورات دین در این زمینه بسنجم و بدینوسیله بدعت و سنت را از هم جدا نمایم؛ از کلیهی سرورانی که با این پیشنهاد سر مخالفت دارند یا به هر صورت شهامت سنتشکنی را در خود نمیبینند، تقاضا میکنم که برای حالتهای خاص و یا فقط برای خودشان تصمیم نگیرند و قضاوت نکنند؛ زیرا باید اگر پولدار و ثروتمند میباشند فقرا را هم در نظر بگیرند. اگر در زمان کثرت مشاغل و نقدینگی و کارهای پردرآمد هستند زمانهایی را هم منظور کنند که مردم از نبود شغل و کار نگراناند و قدرت خریدشان بهگونهای سرسامآوری تنزل پیداکرده است. اگر در شهر زندگی میکنند که به علت وجود عادات شهرنشینی مزاحمت کمتر است، مردم روستا را هم مدنظر قرار دهند که فشار و مزاحمت در روستاها بیشتر است. اگر دارای امکانات از قبیل ماشین، راننده، جانشین و وقت زیاد و... هستند کسانی را که از این نعمتها برخوردار نیستند، فراموش نفرمایند. اگر در حال زمستان و بیکاری بسر میبرند روزی را هم نادیده نگیرند که مردم در اوج پرکاری و گرفتاری به سر میبرند و یک ساعت وقت برای آنان یک دنیا ارزش است. اگر از صحت جسمی قابلتوجهی برخوردارند و میتوانند سه شبانهروز در خدمت مهمانان سر پا بایستند یا به هر مقصدی سفر کنند، کسان بیمار و ضعیف را هم در نظر داشته باشند. اگر فکر میکنند طی چندین سال یک مراسم عزاداری برایشان پیش میآید و آنهم قابلتحمل بوده و هر طور شده سپری خواهد شد، به این قضیه نگاه کلی داشته باشند و فکر کنند که هرروز و هر هفته چه ثروتهای هنگفتی از جامعه هدررفته و بدون اینکه نفعی برای مرحوم دربرداشته باشد و یا مشکلی را از جامعه برطرف کند، صرف مهمانی و پذیرایی از تسلیت گویندگان مرد و زن و کودکان همراه میشود و بسیار اتفاق افتاده که طرف، متوفی و افراد خانواده را رها کرده و فقط برای پیشگیری از آبروریزی دنبال قرض گرفتن رفته و به التماس از اینوآن متوسل شده است وحتی شنیده شده عزادار برای باز پرداخت دیون تحمیل شده از هزینه های مجلس ترحیم، ناچار شده خانه ی مسکونی اش را بفروشد!
باید اذعان کرد خطای بزرگی است که ما با از دنیا رفتن عزیز خانوادهای، همه باهم، شهری و روستایی، خویش و بیگانه، مرد و زن، خرد و کلان، روز اول و دوم، نوبت صبح و عصر، برای دور و نزدیک، بدون توجه به هیچ دستور شرعی یا اصول بهداشتی و نیز بدون در نظر گرفتن شرایط و ظرفیت مالی، مکانی و روحی مصیبت دیدگان و اینکه آیا مردم محله را از کار بیکار میسازیم یا نه و بدون توجه به اینکه آیا عزاداران با دیدن ما خوشحال میشوند یا بدحال، مزاحم هستیم یا مراحم و تنها با شنیدن خبر مرگ یا خواندن آن بر درودیوار، بسیج شده و به مجلس ترحیم سرازیر میشویم و بدینوسیله دردسر فراوانی را برای خود، خانوادهی داغدیده و عموم جامعه فراهم می آوریم، بدون اینکه نفعی به شخص متوفی یا بستگانش برسانیم مگر با دعایی از ته قلب برای تسلی بازماندگان و شادی روح کس ازدنیارفته که آنهم مستلزم اینهمه خودنمایی، جنجال، مزاحمت و مانور زدن نیست، بلکه دعای غائبانه بیدردسرتر و طبق روایات به قبول نزدیکتر است.
اینک برای قناعت بیشتر مخاطبان گرامی به بیان تعریف و حکم تعزیه پرداخته و بحث آن را در قرآن، حدیث نبوی و کلام بزرگان و کتابهای فقهی جویا میشویم.
تعریف تعزیه:
تعزیه عبارت است از واداشتن مصاب (مصیبتدیده) به صبر از طریق بحث از اجر و پاداش آن و همچنین بر حذر داشتن از گناه ناشی از جزع بیتابی و دعا برای میت مسلمان به مغفرت و برای مصاب به جبران مصیبت با دعاهایی چون: «خداوند اجرت را زیاد کند و صبر جمیل را نصیبت گرداند و میتت را بیامرزد»
«خداوند اجرت را زیاد کند، صبر را به تو عطا کند و شکر را نصیب ما و شما قرار دهد»«همانا هر آنچه خداوند میگیرد یا میدهد از آن اوست و هر چیز نزد او دارای مدتی مشخص است»
چنانچه میت کافر باشد در تعزیهی بستگان مسلمانش گفته میشود: «خداوند اجر و صبر فراوان به شما عطاکند ومصیبتت را جبران نماید»(تحفة المحتاج، ابن حجر، ج 11، ص 290) و نبايد برای مردهی کافر، دعا کرد.
حكم تعزیه:
تعزیه تا سه روز گذشته از فوت، به دلیل احادیث رسیده، سنت و مستحب میباشد و بعد از سه روز مکروه است. ضمناً تعزیه گفتن به همهی اهل میت اعم از بزرگ و کوچک، مرد و زن – بهاستثنای دختر جوان و...- سنت است (اعانه الطالبین، ج 2، ص 165)
سه روز تعزیه برای غایب از هنگام قدوم، برای مریض از وقت بهبودی و برای زندانی از هنگام آزادی محسوب است (دلیل المحتاج شرح منهاج، ج 1، ص 244)
تعزیه در قرآن
بر اهل قرآن پوشیده نیست که واژهی مصیبت و مشتقات آن دهها بار در قرآن آمده با این تفاوت که واژهی «مصیبت» فقط برای زیان و آسیب و در کل برای موارد آزاردهنده از قبیل شکست در جنگ، مرگ و عذاب الهی بهکاررفته است (آلعمران/165، المائدة/106، القصص/47) ولی فعل آن «أصاب» هم برای مصادیق ناخوشایند و هم در رابطه با نعمتهای خدا بهکاررفته است (البقرة/156 و 266، النساء/73 و 79).
حقیقتی دیگر این است که کلمهی «مصیبت» ده بار در قرآن آمده و از این ده بار فقط یکبار برای مرگ به کار گرفتهشده (المائدة/106) بقیهی موارد در رابطه با دیگر آسیبها و زیانهای مادی و معنوی، استخدام گردیده است. با توجه به این واقعیت، به نتیجه میرسیم که اگر سنت «تعزیه» یا همان دلداری و تسلیت از مفاهیم کلی قرآن استنباط و یا از بیانات رسول خدا-صلیالله علی وآله وسلم- دریافت شود، تنها در رابطه با مصیبت مرگ نیست؛ بلکه عمل به این سنت دینی، در رابطه با هر مصیبتی صادق و بجا است.
یکی از اشتباهات ما این است که برای هیچ مصیبت دیگری اعم از دینی یا دنایی که برای خویشان، دوستان و آشنایانمان پیش میآید اقدام به تسلیت و دلجویی نمیکنیم. مصیبتهایی مانند فقر و نداری، درماندگی و بیکاری، نگرانی و بیماری، بیدینی و بیعاری، اعتیاد و خماری، در معرض آبروریزی قرارگرفتن، در کسبوکار شکست خوردن، زیان مالی دیدن، دچار تفرق خانوادگی شدن، جزو مصائب و بلایایی است دامنگیر بسیاری از افراد و خانوادهها شده و کمتر اتفاق میافتد که عکسالعملی در برابر آن نشان دهیم، مصائبی که برخلاف مرگ و از دنیا رفتن، ممکن است قابل جبرآن هم باشند. راستی ضرر مرگ یک عضو مسلمان خانواده بیشتر است یا ضرر منحرف شدن از دین و در غیر مسیر خدا حرکت کردن او؟
اما قرآن مجید که مرگ را مصیبت نامیده چه موضعی در برابر آن دارد و به ما چه دستوری میدهد؟ همهی متشرعان بزرگوار مطلعاند که این کلام بیبدیل به مخاطبانش میگوید که زندگی دنیا موقتی است و با سر رسیدن اجل حتماً خواهند مرد و بعد از مرگ زندگی دیگری را شروع خواهند کرد و در روز رستاخیز با مجازات و مکافات متناسب با نیات و اعمالشان روبرو خواهند شد و خطاب به مصیبت دیدگان میفرماید که به استرجاع (گفتن إنا لله وإنا إلیه راجعون) روی آورده و صبر پیشه کنند و در عمل ثابت نمایند که به قضا و قدر راضی هستند.
اما در کلام خدا بحثی از تعزیه و متعلقات آن جز در قالب تعاون در کارهای نیک، اخلاق پسندیده، امربهمعروف و نهی از منکر، احسان و نیکوکاری، گفتار نیک، دعا و خیرخواهی و امثال اینها، به میان نیامده است.
تعزیه در سنت پیامبر-صلیالله تعالی علیه-
رسول اکرم- صلیالله علیه وآله وسلم- نیز بر مطالب قرآنی فوق در قول عمل تأکید نموده و علاوه بر آن به تسلیت و دلداری مصیبتزدگان نیز دستور داده و آن را مستحب دانسته است.
احادیثی که حضرت رسول - صلیالله علیه وآله وسلم- دربارهی تعزیت و تسلیت یا وظیفهی اطرافیان هنگام از دنیا رفتن کسی، بیان داشته عبارتاند از:
1. «هر ایمانداری که از برادرش در برابر مصیبت دلجویی کند خداوند-سبحانه- روز قیامت لباس کرامت بر تن وی کند» (روایت از ابن ماجه به شماره 1601 و با درجهی حسن تا ضعیف)
2. «هر کس برادر دینیاش را در مقابل مصیبتی تسلیت دهد خداوند در روز قیامت جامهای سبزرنگ که باعث غبطهی دیگران باشد، بر وی پوشاند». (اخراج از بیهقی به شمارهی 8843 و با درجهی حسن تا ضعیف، الدویش، تنبیه القاري، ج 1، ص 114)
3. «هر کس از مصیبتزدهای دلجویی کند، مثل اجر صبر او بر مصیبت را، احراز خواهد کرد»(روایت از ترمذی به شمارهی 1073 و با درجات متفاوت از حسن گرفته تا موضوع)
حضرت رسول- صلیالله علیه وآله وسلم- این دسته از احادیث – هر آنچه از او ثابت شده- را در رابطه با مطلق مصیبت اعم از نفسی، مالی و ... فرموده و صرف مرگ را قصد نفرموده است، زیرا همچنان که اشاره رفت سنت تسلیت و دلداری خاص مصیبت مرگ نیست. (التیسیر، المناوي، ج 2، ص 366 و التنویر، الصنعاني، ج 2، ص 500)
تعدادی دیگر فرموده، از وی رسیده که در خصوص مصیبت مرگ بین شده است مانند:
1. «از آن خداست هر آنچه میگیرد یا میدهد و هر چیزی نزد وی دارای پایان معینی است، لذا به او (دخترش) بگو بهقصد ثواب صبر پیشه کند» (روایت از مسلم به شمارهی 923 و بخاری به شمارهی 1284 و... با درجهی صحیح)
این توصیه به صبر را وقتی فرمود که دخترش زینب همسر ابوالعاص بن ربیع پسری داشت به نام علی که فوت کرد یا در حال جان دادن بود و کسی را خدمت حضرت فرستاد که تشریف ببرد ولی رسول خدا- صلیالله علیه وآله وسلم- توصیهی فوق را توسط مأمور برای زینب فرستاد و ادامهی داستان... .
2. «بیگمان هر زن یا مرد مسلمانی نفسی را –یا فرمود- سه فرزند را از دست بدهد و به امید ثواب اخروی بر مصیبت صبر پیشه کند، بهشت برای وی محقق است». (مسند البزار، به شمارهی 4401 و با درجهی صحیح)
رسول خدا- صلیالله علیه وآله وسلم- این تسلیت و دلجویی را نزد زنی ارائه داد که پسری را ازدستداده بود و بیتابی میکرد؛ و همچنان که معلوم است این دو توصیهی قولی و عملی پیامبر - صلیالله علیه وآله وسلم- در خصوص مصیبت مرگ بوده است.
3. «هرکس مادر فرزند مردهای را تسلیت دهد، یک لباس کامل بهشتی بر وی پوشانند»(روایت از ترمذی، به شمارهی 1076 و با درجهی غریب)
4. «برای خانواده جعفر غذا تهیه کنید زیرا امری برایشان پیشآمده که آنان را به خود مشغول ساخته است» (روایت از ترمذی، حاکم و...با درجهی صحیح الإسناد و حسن)
تعزیه از نگاه مذاهب
1) مذهب امام ابوحنیفه
معتبرترین منبع فقهی مذهب امام حنفی-رحمه الله- نوشته است: «هیچ مانعی (دقت شود) در دلجویی عزاداران و تشویق آنان بر صبر و تهیهی غذا برایشان و نشستن آنان در غیر مسجد به مدت سه روز، وجود ندارد. (الدر المختار، علاءالدین الحصكفي، ج 1، ص 123)
شرح این کتاب در تعریف تعزیه که در متن فوق آمده نوشته است: تعزیه عبارت است از وادار کردن بستگان میت، به صبر و دعا برای آنان.(حاشیة ابن عابدین، ج 2، ص 239)
2) مذهب امام شافعی
«تسلیت گفتن به عزادار به سبب از دست دادن کسی یا مالی – در حواشی موجود بر این متن آمده- حتی اگر یک گربه باشد، سنت است قبل و بعد از دفن میت به مدت سه روز ...ولی نشستن -در هرجایی- به هدف آمدن مردم برای تسلیت مکروه و ناپسند است؛ و تعزیه عبارت است از توصیه به صبر و وادار کردن به شکیبایی از طریق بیان وعدهی خدا به پاداش صبر و همچنین با برحذر داشتن از گناه ناشی از بیصبری و نیز با دعا کردن برای متوفی- اگر مسلمان باشد- به مغفرت و برای عزادار به جبران مصیبت». (ابن حجر، تحفة المحتاج، ج 3، ص 176)
در بخشی دیگر از این منبع آمده که «برای همسایگان بستگان متوفی- حتی اگر ساکن محل زندگی وی هم نباشند- و نیز برای خویشاوندان متوفی ولو فامیل نزدیک هم نباشند غذای کافی برای یک شبانهروز عزاداران را با هزینهی خود آماده سازند... ولی غذا دادن به زنانی که برای گریه و زاری دورهم جمع میشوند ممنوع است.
«و اینکه خانواده متوفی غذا میپزند و مردم را به آن دعوت مینمایند بدعتی است ناپسند همچنان که پاسخ به این دعوت نیز مکروه و ناپسند میباشد؛ زیرا از جریر بجیلی (یکی از یاران رسول خدا- صلیالله علیه وآله وسلم-) نقل شده که گفت ما (یاران پیامبر) جمع شدن در پیرامون مصیبت دیدگان و تهیهی غذا از طرف آنان را از نیاحت (گردهم آمدن زنان برای گریه و شیون) به شمار میآوردیم، زیرا این کار نشانهی توجه از حد به در به عزا و ماتم است و بر این اساس باید اذعان کرد که نشستن خانوادهی متوفی در خانه به هدف اینکه مردم برای تسلیتگویی به آنان مراجعه کنند مکروه و ناپسند است و پیشوایان فقیه گفتهاند (نباید به این هدف در خانه بمانند) بلکه باید به دنبال کارهای روزمرهی خود بروند و هرکس برحسب اتفاق آنان را دید- اگر جزو کسانی بود که تسلیت برایشان مندوب است- به آنان تسلیت بگوید». (همان، ص 207، نووي، المجموع، ج 5، ص 306)
توجه: در کتب حدیثی و فقهی میخوانیم که تعزیه گفتن بهوسیلهی نامه و سفارش هم جایز است (مبارکفوری، تحفة الأحوذي، ج 4، ص 158 و بجیرمی، تحفه الحبیب، ج 2، ص 580) بدینوسیله معلوم میشود که تسلیت گفتن با استفاده از تلفن و دیگر ابزار مواصلاتی بهطریقاولی جایز بوده و اصل سنت بدون ایجاد هیچ مزاحمتی بهجا آورده میشود.
اضافه میشود که دلیل سنیت تهیهی غذا برای خانوادهی متوفی حدیثی است مبنی بر دستور رسول خدا به تهیهی طعام برای خانوادهی عموزادهاش جعفر بن ابیطالب هنگامیکه در جنگ با کفار شهید شده بود (توصیه میشود این مطلب را در اعانه الطالبین، ج 2، ص 165 مطالعه نمایید)
3) مذهب امام مالک
«تهیهی غذا برای خانواده متوفی سنت است. همچنین است تسلیت و دلجویی از آنان که عبارت است از وادار کردن به صبر و شکیبایی از طریق بیان پاداش صبر و همچنین با دعا کردن برای میت و مصیبت دیدگان، مگر برای دختر یا زن جوانی که بیم فتنه (واقعشدن در گناه) در میان باشد و نیز مگر برای کودکی که به سن تمییز نرسیده باشد. بهتر این است که تعزیه بعد از دفن میت و در منزل مصیبتزده صورت پذیرد و مدت آن سه روز است مگر اینکه مصیبتدیده غایب باشد». (الدردیر، الشرح الکبیر، ج 1، ص 419)
4) مذهب امام احمد
«تسلیت گفتن به بستگان متوفی مستحب است اما نشستن در خانه به انتظار مراجعهی مردم برای تسلیتگویی ناپسند و مکروه است». (المرداوی، الإنصاف، ج 2، ص 563 و 565)
این منبع در شرح و توضیح متن فوق نوشته است: تعزیه قبل و بعد از دفن جایز است ولی بعد از دفن بهتر است و تکرار تعزیه مکروه است همچنین تسلیت گفتن بعد از سه روز مکروه است مگر اینکه مصیبتدیده غایب باشد که در این صورت هر وقت برگشت میتوان به او تسلیت گفت، مگر اینکه مصیبت را فراموش کرده باشد. میتوان برای مرگ رفیق، دوست و امثال آنان نیز تسلیت گفت. یکی از آرای امام احمد این است که خانوادهی متوفی در صورت شدت بیصبری، میتوانند در خانه بمانند.
قابلذکر است که:
سه مطلب از مباحث گذشته از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ یکی اینکه ترحیم و تسلیت شرعی عبارت است از توصیهی مصیبتزدگان به صبر و دعای خیر برای آنان و شخص متوفی آنهم وقتیکه اتفاق ملاقات با آنان افتاد نه با تشکیل جلسات چندروزه در مسجد یا منزل همسایگان یا منزل بستگان و یا سفر و قصد خانهی بستگان کردن از راه دور و یا حتی از یک محله به محلهای دیگر در یک روستا یا شهر؛ و در بحث هزینهی مالی نیز آنچه مشروعیت دارد در تهیهی غذای روز اول عزاداری برای خانوادهی متوفی، خلاصه میشود.
نکتهی دوم این است که در قرآن حکیم بحث صریحی از تسلیت و ترحیم نیامده است و حتی احادیث نبوی که احکام عزاداری و تسلیت از آنها استنباط یا اخذشده است هیچکدام در درجهی «صحیح» قرار ندارند و قویترین این احادیث حدیث اول است که دارای درجهی «صحیح الإسناد» میباشد آنهم در خصوص مصیبت مرگ بیاننشده بلکه مربوط به هر مصیبتی است اعم از نفسی، دینی مالی و ... .
البته حقیر هدفم این نیست که بگویم تسلیت و عزاداری سنت نیست و هیچ ربطی به دین و دینداران ندارد؛ چون مجموعهی توصیههای قرآنی و احادیث فوق و لو اینکه به درجهی صحیح هم نرسیده باشند در کل سنت بودن عزاداری و تعزیه را میرسانند ولی به شیوهای که در کتب معتبر فقهی آمده نه بهصورتی که ما آن را از اینجاوآنجا گرفتهایم و یک پدیده نادرست، ملالآور هزینهبردار و پر از بدعت را از آن ساخته و به یک وظیفهی روزانهی خود تبدیل نمودهایم و حتی گاهی متأسفانه یک مصیبت را به چند مصیبت تکثیر کرده و در راستای انجاموظیفهی رفتن به «مجلس ترحیم» چند کس دیگر را هلاک میسازیم!!
نکتهی سوم اینکه قضیهی فاتحهخوانی که در میان ما به رکن اعظم تسلیت تبدیلشده و مباحث فراوانی را برانگیخته و ائمهی مساجد رنجهای کشندهای را از دست آن برده و چوبهای زنندهای را از دست آن خوردهاند، سهل است که در قرآن و سنت بحثی از آن به میان نیامده حتی کتابهای فقهی هیچکدام از مذاهب نیز اشارهای به آن نکردهاند.
البته در اینجا اشاره به مطلبی را ضروری میبینم و آن اینکه قصد حقیر این نیست که بگویم ثواب فاتحهیا هر مقدار از قرآن که بهصورت صحیح تلاوت و برای کسی اهدا شود، نمیرسد که اکثراً متأسفانه در این زمینه خلط مبحث شده و برچسبهای زیادی را میچسبانند ولی این مسئله -هرچند آنهم مورد اتفاق علما نیست وعدهای آن را با مستنداتی که در دست دارند نمیپذیرند یا اینکه بهصورت مشروط میپذیرند-ربطی به بحث ما ندارد و آنچه من میگویم اضافه کردن اهدای فاتحه است به موضوع تسلیت که هیچ مدرکی دال بر آن در منابع نیامده است، بدین معنا که نه پیامبر-صلیالله علی وآله وسلم- نه اصحاب و نه سران مذاهب به آن توصیه نکرده و آن را عملی نساختهاند.
در مباحث گذشته جوانب مختلف مراسم تسلیت و دلداری نسبت به کسی یا خانوادهای که عزیزی را ازدستداده از نگاه کتاب، سنت و مذاهب اسلامی بررسی و سنت از بدعت و عادت از عبادت شناخته و تشخیص داده شد و اگر کسی عادات و بدعتها را مشروع و مفید میداند، باید دلیل شرعی ارائه دهد و گرنه موظف است، در اصلاح این سنت دینی آمیخته به خرافات و آفات، با سایر مصلحان جامعه همکاری کند و یا دستکم این افزودنیهای ساختهوپرداختهی دست جهل و تحریف را به نام دین و سنت سید المرسلین-صلیالله علی وآله وسلم- انجام ندهد و معرفی نکند؛ و حقیر بارها به مخاطبان خود گفتهام باید بکوشیم سنت عزاداری و تسلیتگویی را به اصل خود برگردانیم و اگر نتوانستیم این کار را بکنیم باید حداقل آنها را به نام فرهنگ و عادت به منصهی اجرا بگذاریم نه تحت عنوان سنت و عبادت.
در اینجای بحث لازم میدانم موارد اضافهشده به اصل سنت عزاداری و تعزیه را یکییکی از نگاه کتابهای فقهی بهویژه فقه مذهب امام شافعی (رحمهالله) بهگونهای مختصر موردبحث و بررسی قرار دهم بلکه بتوانیم با همکاری و تشریکمساعی جدی بر این فرهنگ ناسره و مملو از دردسر خط بطلان کشیده و اصل سنت رسول گرامی اسلام-صلیالله علی وآله وسلم- را احیا نماییم و جامعهی خود را از دست تبعات بدعتهای اضافی رهاسازیم.
با توجه به آنچه در کتابهای فقهی آمده معلوم میشود که در طول تاریخ و بهتناسب دور افتادن از عصر سلف صالح، بدعتهای زیادی به سنت تسلیت اضافهشده و در برخی منابع به دهها مورد از این بدعتها اشاره گردیده است. (المدخل، ابن الحاج، ج 3، ص 228 به بعد، در مذهب امام مالک)
انبوه بدعتهای تعزیه:
همچنان که پیشتر اشاره شد بدعتهای زیادی در مراسم عزاداری و تعزیه در امروز وجود دارد از قبیل پخش اطلاعیه و دعوت از مردم برای آمدن به تعزیه، تعطیل کردن کارهای روزمره، سیاهپوشی، گریه با صدای بلند، مداحی عدهای از زنان از متوفی، بر سروصورت خود زدن، زدن پارچه نوشتههای سیاه بر درودیوار مسجد یا محل جلسه، تشکیل مجلس مردانه و زنانه، اشغال مسجد با همهی تبعات آن، تهیهی غذا برای مهمانان محلی و رسیده از دور، اهدای فاتحه، مأمور کردن امام جماعت یا کسی دیگر به اهدای آن، پخش تلاوت قرآن از بلندگوی مساجد، تکرار تسلیت، سروصدای فراوان در مسجد بهویژه در مجلس زنانه، همراه بردن کودکان به فضای پر از سروصدا و گریهی زنان، رفتن به دم در خانوادهی متوفی بعد از پایان مجلس، احیای سوگواری در روز چهلم و سر زدن مجدد اقوام و دوستان به خانوادهی متوفی و با خود بردن هدایا، سر زدن مجدد مردم در اولین عید بعد از وفات، اعم از عید قریبان یا رمضان، ادامه دادن عزاداری بیش از سه روز و برخی اوقات تا چند ماه و تغییر روال زندگی در این مدت و موارد فراوان دیگر.
بنده بدون هیچ تردیدی اعلام میکنم کلیهی موارد مذکور تحت عنوان بدعت به آنها اشاره شد خلاف شرع میباشند و جز زیان و گناه هیچ اثر خیری نه برای متوفی و نه برای بستگانش بر آنها مترتب نمیشود و تحدی میکنم کسی بتواند مشروعیت آنها را با استناد به قرآن یا سنت و یا حتی به آرای فقهی مذاهب مستند نماید.
نیامدن حکم مشروعیت موارد فوق در منابع مربوطه خود دلیل است بر نامشروع بودن آنها تازه که در احادیث و منابع فقهی از همهی آنها نهی هم بهعملآمده است ولی در یک مقاله نمیتوان مستندات تمامی موارد را ذکر کرد؛ اما لازم میدانم علاوه بر آنچه قبلاً گفته شد، دلایل بدعت بودن چند مورد دیگر را از احادیث یا منابع فقهی نقل نمایم و دلایل دیگری را بر ادلهی فوق بیفزایم:
أ. مجلس ترحیم و هزینههای آن
تشکیل مجلس هم برای مردان و هم برای زنان، ازنظر شرع مکروه و ناپسند میباشد زیرا امام احمد بن حنبل از جریر روایت کرده که گفت: ما اجتماع با اهل میت و پختن طعام از طرف آنان، بعد از دفن میت را جزو نیاحت (برشمردن شمایل میت با صدای بلند خواه همراه با گریه باشد یا نه که شرعاً حرام است) بهحساب میآوردیم.
در اعانة الطالبین از منابع فقهی مذهب امام شافعی، سؤالی راجع به هزینههای مجلس تعزیه متوجه مفتیان مکهی مکرمه شده و پاسخ آن را نوشتهاند که خلاصهای از آن به شرح زیر نقل میشود:
«بله آنچه مردم بدان عادت کردهاند که پیرامون بستگان میت جمع شده و به تهیهی طعام میپردازند، جزو بدعتهای منکری است که حاکم وقت با جلوگیری از آن ثواب خواهد برد» در بخشی از جواب آمده است: «بنابرين جمع شدن بستگان میت برای اینکه مردم جهت تعزیه و دلداری به آنان مراجعه کنند مکروه و ناپسند است و بهجای این کار باید بر سر کارهای خود برگردند و هر کس اتفاقی به آنان رسید از آنان دلجویی کند» (اعانه الطالبین ج 2/145 و 146)
ب. پخش قرآن بهعنوان ابزاری برای اعلام مرگ
در اینجا چون مردم (غیر علما) در ایجاد و ادامهی این عادت، مقصر نیستند و یا تقصیر کمتری دارند، همکاران خود را مخاطب قرارداده و میگویم علمای بزرگوار استحضار دارند که:
در هیچیک از کتب فقهی و در هیچکدام از مذاهب و آرای فقها، قرائت یا پخش قرآن، آنهم از بلند گوی مساجد، جزو تعزیه بهحساب نیامده است با علم به اینکه قدمت برق و بلندگو مخصوصاً در میان ما به نیمقرن نمیرسد.
وصول ثواب قرائت به غیر قاری در میان علمای مذاهب، مورد اختلاف میباشد و اگر از قول مشهور (مغنی ج 1 ص 12 و ج 3 ص 69) مذهب امام شافعی (ره) صرفنظر کرده و به رأی غریب این مذهب و رأی جمهور مذاهب رویآوریم و فرض را براین بگذاریم که ثواب قرائت به میت میرسد معلوم است که وصول ثواب، اهدا یا حداقل قصد کردن میت را میطلبد و ضبطصوت و یا هر دستگاه بیجان دیگری ناتوان از قصد و اهدا است.
و چنانچه هدف از پخش قرآن نفع بردن زندگان باشد، چه لزومی دارد فقط در این شرایط و با این کیفیت به آن گوش کنند و اصلاً مگر هیچ احدی حتی امام مسجد هم فرصت گوش کردن آن را در این شرایط دارد، امری که به استناد خود قرآن ـ بنا بر یک برداشت ـ بر همگان لازم است (آیهی 204 سورهی اعراف)
وبالآخره اگر منظور از گذاشتن قرآن اعلام مرگ مرحوم و دعوت به شرکت در مجلس ترحیم باشد ـ که مردم غالباً به این هدف قرآن پخش میکنند ـ این هم کاری است نامشروع (نووی، المجموع، ج 5، ص 215) و باید از آن اجتناب کرد زیرا دعوت مردم در مراحل مختلف فوت یک نفر، جز برای تشییعجنازه مشروع قلمداد نشده است و اصلاً چرا قرآن وسیلهی اعلام مرگ افراد قرارداده شود؟ و هر کس صدای قرآن را بر فراز منارهها و از بلندگوی مساجد شنید، بلافاصله مصیبت مرگ برایش تداعی گردد؟
ضمناً پخش قرآن از بلندگوی مسجد که هرروز و هر هفته جاری و ساری است، باعث ایجاد مزاحمت برای همسایگان مسجد از بیمار گرفته تا سالم و از پیر گرفته تا کودک و همچنین برای مدارس نزدیک به مسجد و سایر مراکز کاری و اداری میشود و میدانیم که ازیکطرف ایجاد مزاحمت حرام است و از سویی دیگر موجب بیرونقی و لوث شدن قرآن و بیحرمتی به آن میگردد.
بنا براین، پخش قرآن، به مناسبت مرگ افراد که غالبا در راستای هرچه شلوغتر کردن مجالس ترحیم ـ که از اساس مشروعیت ندارد ـ و بهمنظور کسب شهرت و خودنمایی، عملی میشود، بدعتی است بسیار شنیع و منکری است که باید به هدف دفاع از کلام خدا، بهشدت با آ ن به مبارزه برخاست و به سخن کسانی که نفع مادی و یا شهرت کاذب خود را در این میبینند، توجه ننمود.
ج. واگذاری مسئولیت فاتحهخوانی به امام مسجد:
علاوه بر موارد فوق، این عادت هم مزید بر علت گشته و پیشنماز مسجد یا نائب او مکلف است به تعداد افراد، هم قرائت فاتحه را شروع و هم پایان آن را اعلام نماید کاری که هیچ مبنای شرعی ندارد و باید در راستای حذف و اصلاح آن کوشید، چون:
اهدای فاتحه در هنگام تعزیه همچون پخش قرآن از طریق بلندگو، در هیچیک از مذاهب مشروعیت ندارد و در احادیث مربوط به تعزیه و کیفیت آن، به آن اشاره نشده است.
اصل وصول ثواب فاتحه یا هر بخش دیگری از قرآن، برای مرده و غیر آن بر اساس قول مشهور مذهب امام شافعی (ره) منتفی است وهمچنان که گفتیم باید برای فتوا و عمل بر اساس آن، از قول راجح در مذهب صرفنظر کنیم و یا به مذاهب دیگر متوسل شویم.
اگر بپذیریم که ثواب قرائت واصل میشود و آن را علیرغم مشروع نبودن در مراسم تعزیه، عملی کنیم، باید خود معزِّی (تسلیت دهنده) آن را اهدا کند نه امام مسجد.
از طرفی دیگر اهدای فاتحه فقط با گفتن «هدیة الفاتحه» در آغاز و ختم صلوات در پایان انجام نمیپذیرد بلکه باید همراه با یکی از این امور باشد: 1 ـ خواندن در حضور میت 2 ـ قصد کردن میت ولو از مسافتی دور 3 ـ دعا برای وصول آن به میت
مبادا سرورانی استدلال غیر منطقی کرده و بفرمایند از قدیم الأیام این گونه بوده پس ماهم آن را عملی می کنیم؛ زیرا اولا عملی شدن آن در قدیم دلیل بر مشروعیت آن-همانند بقیه ی بدعت ها- نمی باشد دوم در قدیم مجالس ترحیم به شلوغی و اردحام این زمان نبوده. سوم مردم قدیم غالبا بی سواد بوده و نتوانسته اند به این کار اقدام کنند.
معایب اهدای فاتحه از طرف امام جماعت:
اهدای فاتحه از طرف امام جماعت یا نائب وی علاوه بر مشروع نبودن اصل کار، معایب دیگری هم در پی دارد از قبیل:
1. فشار طاقتفرسا بر امام جماعت بهویژه در صورت هجوم پیدرپی افراد به مدت دو الی سه روز و در هر ساعت و دقیقه.
2. متوجه شدن گناه عدم رعایت اصول روانخوانی فاتحه برای امام جماعت و غیر او به علت 1- عجله در قرائت آن و رعایت نکردن تلفظ صحیح به حروف و مخارج آنها. 2- قطعهقطعه کردن فاتحه و وقف درجاهایی که وقف در آنها جایز نیست ازجمله وقف در وسط آیهها و حتی گاهی ناتمام گذاشتن یک کلمه و وقف در وسط آن به سبب عجله و از سر گرفتن مجدد فاتحه که پیدرپی و با وارد شدن هرکس یا هر گروهی مجدداً اعلام میشود.
سروران میدانند که لحن در قرآن و به تعبیر خودمانیتر، غلط خواندن قرآن حرام است بهویژه اگر لحن جلی (غلط آشکار) باشد (السندي، صفحات فی علوم القراءات، ج 1، ص 203)
3. ایجاد فشار و مزاحمت مضاعف برای حاضران و قطع سخنانشان چراکه در صورت اعلام فاتحه از طرف مام وستای مسجد، وادار به قرائت فاتحه و یا حداقل رعایت سکوت میشوند.
به نظر نگارنده، چون امروز مردم اکثراً باسواد و از تحصیلات عالیه برخوردارند، نیابت خود به خودی ماموستا و دخالت در کار آنان بدون هیچ ضرورت و اذن و مجوزی، امری پسند به نظر نمیرسد.
بسیار اتفاق میافتد که کسانی علاقه دارند فاتحه را شخصاً هدیه و آن را با ختم صلوات یا دعا برای میت خاتمه دهند ولی علیرغم این آرزو، ناگهان با دخالت امام جماعت مواجه میشوند.
شایانذکر است که حل قضیهی مسئولیت امام جماعت در قبال اهدای فاتحه چندان سخت نیست و یک مقدار تبلیغ و ارشاد امام جماعت و مقاومت وی در این زمینه کارساز خواهد بود و در برخی از مساجد ازجمله در شهر مهاباد این قضیه حل شده و هر کس وارد شد فاتحهخوانی را خودش آغاز کرده و پایان میدهد.
البته میپذیریم که مبارزه با این کار در مهاباد سابقهی طولانی دارد و شاید جا افتادن این مطلب در این شهر متأثر از دستور فوق باشد، اما بههرحال امری است شدنی و باکمی مقاومت و دادن هزینههایی چون متهم شدن به سنتشکنی، ایجاد تغییر در دین، بدعقیدهای و دیگر برچسبهای ناچسب، میتوان به نتیجه رسید و اگر نتیجه هم حاصل نشود دستکم مسئولیت و گناه را از دوش خود برداشتهایم.
د. تغییر هیات و تعطیل کردن کار و فعالیت
دریکی از منابع فقهی مذهب حنبلی آمد: «تغییر دادن حالت از طرف مصیبتدیده با بیرون آوردن بعضی از لباسها یا کفش و بستن مغازه و تعطیل کردن کار و امثال اینها درست نیست زیرا دلیل است بر بیتابی و بیصبری». (کشاف القناع، البهوتی، ج 2، ص 162)
توجه شود که «یکره» و مشتقات آن که در منابع فقهی زیاد به کار برده می شود، همواره به معنی «مکروه» که یکی از احکام فقهی است نمیباشد
ابن عابدین حنفی هم در حاشیهای که بر «الدر المختار» نوشته گفته است: «بسیاری از پیشوایان متأخر مذهب ما گفتهاند جمع شدن مردم در منزل خانوادهی متوفی و همچنین نشستن مصیبتدیده در خانه برای اینکه مردم بهمنظور تسلیت مراجعه کنند ناپسند است بلکه باید بهمحض پایان یافتن مراسم تشییعجنازه همه متفرق شوند و مردم به کارهای خود برسند و مصیبتدیده هم دنبال کارهایش برود؛ یعنی نباید امورات زندگی به سبب مرگ کسی تعطیل شود». (ج 2، ص 201)
در پایان به عرض عالی کلیهی ائمهی جمعه و جماعت شهر و روستا، نخبگان جامعه، هیأت امنای مساجد، دعوتگران دینی، نهادهای متصدی امور دینی، شورای روحانیت شهرهای مختلف، ریشسفیدان و معتمدین روستاها و محلات شهر، اعضای شوراهای شهر و روستا، نهادهای مدنی و تمامی دلسوزان و روشنفکران رسانده میشود:
اکنونکه ویروس کرونا در کنار همهی زیانهای مالی و جانی، منافعی هم ازجمله اصلاح فرهنگ تعزیه و عزاداری را در برداشته و تقریباً آن را به موازین شرعی برگردانده است، از شما سروران و بزرگواران تمنا و خواهش میشود بیایید درراه خدا و در راستای مصلحت دینی و دنیایی جامعه، دستبهدست همدیگر داده و با توکل بر خدای بزرگ، این حالت را حفظ کرده و بعد از برطرف شدن خطر کرونا و عادی شدن اوضاع به عملی کردن برنامههای قبلی برنگردیم و به تماس تلفنی یا پیامک بسنده کنیم، بلکه بتوانیم فرهنگ آمیخته به بدعت ها و کارهای خلاف شرع مجالس ترحیم را که به همگان سرایت کرده و دستکمی در قتل و زیانهای روحی و مالی از کرونا ندارد، اصلاح نهایی کرده و به دستور دین و اساس شرعی برگردانیم.