سلامتى هر انسانى روش كلى زیست انسانى است كه از عوامل متعدد فردى ،اجتماعى ،فيزيولوژيكى ،جسمانى ،و تغذيه اى تاثير مى پذيرد.
ما مى توانيم بر برخى از عوامل تاثير عمده و بر برخى ديگر تاثيراتى جزئي بگذاريم ،يا اينكه اصلا تاثيرى بر آنها نداشته باشيم.
محيطى كه در آن زندگى مى كنيم و ما را احاطه كرده است تاثير بسزايي در سلامتى ما دارد .از محيط بيرونى گرفته تا مواد غذايي و داروهايي كه در اين روزها وارد سيستم درونى ميكنيم ،مى تواند در اين چرخه نقش داشته باشد.
در اين ميان كيفيت روابط اجتماعى و اشخاصى كه با آنها چه حضورى و چه مجازى ارتباط داريم نقشى مستقيم بر سلامتى ما دارد.
تنهايي،جدا افتادگى و كمبود روابط شخصى با ديگران ،جدا اسلامتى ما را تهديد مى كند.
در اين اوضاع برقراری رابطه با دوستان و يا كسانى كه شادى و خوشي را براى هم در گفتار و رفتار به همراه دارند ،بسيار كمك كننده است.
موضوع ديگر رفتار است،و آن عبارت است از آنچه ما انجام مى دهيم.در ارتباط با رفتارمان ،دو جنبه ى سلامتى مطرح است :دورى كردن از عادات غير سالم و بر پا داشتن عادات سالم.
در اين ميان رفتارهاى ما عادات ما را شكل ميدهند و باعث ايجاد اعمال ثابت و تكرارى ميشوند كه در دراز مدت خطرا ت زيادى بر سلامت ما مى گذارند ،عاداتى چون سيگار كشيدن،خوردن شيريني جات و خوابيدن هاى طولانى و تلف كردن وقت و رفتارهاى ناسالمى كه روح و روان ما را متاثر مى كنند.
در حقيقت عادات با نيروى اراده متوقف نمى شوند ،بلكه معمولا با كشف هدفي كه در پشت هر عادت نهفته است و تلاش براى تحقق آن هدف با به كارگيرى روشهاى سالم تر ،آن عادت فراموش می شود.
در اين ميان "پزشكى رفتارى" شواهد گوناگونى ارائه مى كند مبنى بر اينكه حالات ذهن نظير افسردگى و بدبينى ،با مشكلات جسمانى معينى در ارتباط هستند.
مراجعانى زيادى اين روزها از دردهاى با منشا نامشخص جسمانى به مراكز درمانى داريم كه معمولا اساس بيمارى ناشى از تفكرات و ذهنيات بيمار است و نقش حفظ سلامت روح و روان در اين شرايط بيش از هر زمانى خود را نشان ميدهد.
باورها و ارزشها تاثير عميقى بر سلامتى ما دارند.باورها اصولي هستند كه اعمال ما را هدايت مى كنند و تعيين كننده نحوه ى نگرش ما نسبت به خودمان و تعامل با ديگران و تجربياتمان هستند.
هر چقدر باورهايمان را محكم تر كنيم و ارزشهايمان را مجدد يادآورى كنيم ،توان گذر از اين شرايط بحرانى را بيشتر در خود ايجاد مى كنيم.
تجربه اى كه اين روزها در حال گذر از آن هستيم ،به گفته مورخين بزرگترين چالش بشريت بعد از جنگ جهانى دوم مى باشد كه پیامدهای آن در دوره پسا كرونا خود را نشان ميدهد و در اين بحران حفظ توان روحى و معنوى ميتواند تنها را نجات حلقه كسانى چون جامعه ما باشد.
نبايد فراموش كنيم با استناد به اخبار و شايعات نه تنها خود را درگير سيكل معيوب ذهنيتى منفى نموده ايم،بلكه گروههايى پر خطر چون سالمندان و كودكان را كه در اين بحران ها شكننده تر هستند،در معرض آسيبى جدى تر قرار داده ايم.
سرانجام نقش ماوراى هويت يا سطح روحى و معنوى ما مى تواند به دادمان برسد و آن ارتباط معنوى با الوهيت و يگانه خالق هستى مى باشد .
ارتباط ما با ديگران و يا چيزهايى كه مي تواند در تقويت روح و روان ما نقش داشته باشد جاى فكر كردن دارد.