دوستی برام تعریف کرد در این شبها در فضای مجازی گشت میزدم چشمم به پیام سلطان بانویی افتاد که در آن فضا دوست ما بود.
سلطان بانو پستی را در انستا گذاشته بود [داروی ضد کرونا کشف شد]، کنجکاو شده نظری را حواله کردم:
ای بانوی ما، این ویروس هنوز ناشناخته است و همهی اطبا در جهان با این همه پیشرفت علمی و پزشکی فعلا نتوانستهاند کاری از پیش ببرند فکر نکنم علاج واقعه تُرُب و تربچه باشه، جناب حکیم از کجا آن را کشف کرد.
ناگاه چند فالور دو آتشه شمشیر را از غلاف برکشیدند و نظر دادند، حکیم از صدها دکتر طبیبتر است، با عالم ... در ارتباط است، به او الهام می شود و...
مرا ناچار به توجیه و سکوت کردند.
سلطان بانو به پی وی آمد و به ذکر و مدح آن حکیم پرداخت. او میگفت اگه حکیم قبول کند حاضر است سگ درگاهش شود.
بلاخره سلطان بانو آنقدر حکیم را ذکر کرد تا مرا به فکر فرو برد و در همان لحظه گریزی زدم به عالم خیال:
(با خود وسوسه کردم سلطان بانو که تحصیلات بالایی دارد فالورهایش هم مهر تایید بر حرفاش نهادند و زمانی هم دو سه هزار نفر براش هورا میکشیدن نکنه ایشون درست میگن و من در اشتباهم، خوب چه ضرری داره این دارو را هم همانند داروهای قبلی امتحان کنم هزینهی آنچنانی هم نداره، قدیما هم مردم هنگام بیماری و گرفتاری به همینا مراجعه میکردند و از این خیالات)
سلطان بانو و نظرات دوستاش و وسوسههایم مرا مرید حکیم گردانیدند.
آن شب در عالم خواب همهش ترب میخریدم و ترب میخوردم از خدا میخواستم زود روز شود تا مبادا مردم خبردار شوند همهی ترب ها را بخرند.
شب به روز رسید خریدن ترب جزو برنامهی کاریم بود اما در شک بودم از یه طرف هزاران اندیشمند و صاحب نظر تاکید می کردند [در خانه بمانید] از طرف دیگه روی پروفایلم نوشته بودم [ما در خانه می مانیم] از طرفی میبایستی برم دنبال داروی حکیم.
به هرحال ترب عزیز و گرامی به خانه آمد اگه احتکار حساب نمیشد شاید میگفتم یک گونی از آن برام بیارند.
به خانم خانه گفتم باید صرفه جویی کنیم و اگه از آزمایش در اومد کمی هم به بچهها میدهیم و برای همسایهها و فامیلان و دیگران هم تجویز میکنیم.
موقع نهار چند ترب سیاه و سفید و سرخ گونه روی سفره به من میخندیدند بە جانشان افتادم و زیادی زیاده از حد خوردم تا از این ویروس مهلک رهایی یابم خوشحال بودم که با این داروی سنتی از کرونا در امان خواهم بود.
چند ساعتی نگذشت در شکمم غوغایی به پا شد جنگ شدیدی در گرفت بادها در شکم شروع به وزیدن کردند و گازهای شیمیایی در هوا پراکنده، توپخانه هم که هر آن آماده شلیک بود شروع کرد به پرتاب توپ و خمپاره به گونهای که خانه و دستشویی را به لرزه درآوردند خودم که هیچ، نگران سقف منزل بودم.
بعد از ساعتها پس از صرف قرص و شربت و کمی آرام گرفتن به این فکر فرو رفتم: نکنه منظور حکیم این بوده که خوردن ترب باعث ایجاد گازهای بدبو و پراکندن در هوا میشود و ویروس کرونا را نابود میکند.
....................................
نکتهی آخر:
عزیزان و سروران
وقتی عالم و آدم و تمام پزشکان و متخصصان در سراسر گیتی میگن این ویروس فعلا درمانی ندارد، و تاکید میکنند که در خانه بمانید پس بهترین راه اینست:
[در خانه بمانیم و بمانیم و بمانیم]