قرآن به صراحت می فرمايد، همه موجوداتی كه درآسمان ها هستند و ازمحدوده علم بشر پنهان و آنچه در زمین است و آنچه بین آنها است و آنچه در اعماق زمین است، از آن خدا می باشد و مالکیت آنها با خداست.
حفاظت از محیط زيست از مهم ترين دغدغه هاي بشر است، چراكه افزايش جمعیت، رشد صنعت، مصرف زدگي افسار گسیخته وتغییرات آب حق زندگي در محیط زيست سالم حفاظت بیشتر از محیط زيست را طلب مي كند. اصل حفاظت از محیط زيست كه در اعلامیه1971 استکهلم مطرح شد به عنوان يکي از اصول اساسي حقوق بشرتلقي مي گردد كه در اصل اول اعلامیه استکهلم مورد تاكیدقرار مي گیرد و از آن روز اين حق در سطح عالي ترين مقررات كشورها يعني در قانون اساسي مستقر مي گردد و در اكثر قوانین اساسي كشورها اصل يا اصولي در جهت برخورداري انسان از محیط زيست سالم مورد توجه قرار مي گیرد؛ در این رابطه در کشور مادر اصل 50 قانون اساسي آمده است، «در جمهوري اسلامي، حفاظت محیط زيست كه نسل امروز و نسل هاي بعد بايد در آن حیات اجتماعي رو به رشدي داشته باشند، وظیفه عمومي تلقي مي شود. از اين رو فعالیت هاي اقتصادي و غیر آن كه با آلودگي محیط زيست يا تخريب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا كند، ممنوع است».
همچنین قانون و مقررات براي استفاده عقلايي از مواهب محیط زيست در كانون توجه بسیاري از دولت هاي جهان قرار گرفته است. حفظ محیط زيست و پاسداشت طبیعتي كه در خطر نابودي قرار دارد رسالتي جهاني است. امروزه بسیاري از سازمان هاي حفاظت از طبیعت در جهان به خوبي به پیوند نزديک مسائل محیط زيستي در عرصه گیتي آگاهند. همان گونه که مشهود می باشد جهان در لبه پرتگاه بحران محیط زيستي قرار دارد. انسان با دستیابي به فناوري ها و تکنولوژي هاي مختلف تسلط خود را برطبیعت افزايش داده و در مقیاس هاي گسترده محیط زيست خود را تخريب مي كند. اين شرايط براي ايران هم وجود دارد. از جمله بحران هاي زيست محیطي مي توان به نابودي لايه ازن، باران هاي اسیدي، تغییرات اقلیمي، آلودگي هاي راديواكتیويته، جنگل زدايي، فرسايش خاک، تخريب زيستگاه هاي حیوانات و موارد بسیاري ديگر اشاره كرد.
دولت به تنهايي در هیچ حوزه اي چه حوزه هاي اجتماعي، سیاسي، اقتصادي و محیط زيست و چه حوزه دين، نمي تواند مشکلي را حل كند و راه حل اساسي اين است كه حل مشکلات به مردم سپرده شده و دولت از اقدامات مردمي پشتیباني كرده و براي آنان تسهیلات لازم را فراهم كند. امروزعموم مردم به اين سطح از آگاهي رسیده اند كه مسائل زيست محیطي در زندگي روزمره آنها نقش دارد،آموزش حقوق محیط زيست توسط سازمان هاي مردم نهاد به مردم و حساس سازي آنها كه منجر به همکاري و مشاركت مردم در حل بحران هاي زيست محیطي، حفاظت از محیط زيست و تحقق توسعه پايدار مي گردد . اشاره به اهمیت آموزش درمسیر اصلاح وضعیت محیط زيست جهان و توصیه به سازمانهاي دخیل در اين موضوع در جهان كه در راستاي اجراي برنامه آموزش گسترده همگاني بسیج شوند و زندگي با طبیعت و احترام به آن بايد در متون آموزشي تمام سطوح تحصیلي دركشورهاي جهان وارد شود.
بسیج عزم عمومي به منظور جايگزيني انديشه انساني به جاي انديشه سودمحور و سرمايه داري است وآنکه اگر نهادهاي وابسته به سازمان ملل، حقیقتا به دنبال اصلاح وضعیت محیط زيست جهان هستند، بايد نوع نگاه به انسان وطبیعت را اصلاح كنند، در دستور كار كشورها قرار گیرد دين با مقررات اخلاقي و تعالیم خود، غرايز انسان را تعديل و او را به عزت نفس و مناعت طبع و نیکوكاري و پرهیزگاري دعوت مي كند و در اين راه، به سخنرانی هاي بي روح بسنده نمي كند؛ بلکه از طريق تعیین پاداش هاي بزرگ و كیفرهاي سخت، از حرص وآزهاي نامشروع و آزاردهنده مي كاهد. از سوي ديگر، در دين اسلام قانون لاضرر «لاضرر و لا ضرار في الاسلام» وجود دارد كه برطبق آن ضرر و زيان زدن به شخص يا اشخاص ديگر به هیچ وجه روا نیست و پیامبر اسلام (ص) به شدت آن را نهي فرموده است.
امروزه آلودگي محیط زيست مصداق بارز ضرر وارد نمودن به سلامت افراد جامعه به شمار می آيد؛ قرآن كريم مالکیت همه اشیا را از آن خدا دانسته و مالکیت انسان نسبت به اموال مالکیت قراردادي است كه از سوي خدا به افراد تفويض شده؛ مانند مالکیت انسان بر اعضاي بدن خود. قرآن به صراحت مي فرمايد: همه موجودات كه در آسمان ها هستند و از محدوده علم بشر پنهان و آنچه در زمین است و آنچه بین آنها است و آنچه در اعماق زمین است «همه موجودات زنده و غیر زنده» از آن خدا مي باشد و مالکیت آنها با خدا است. پس ما در يک محیطي زيست مي كنیم كه خداي عالم، خالق و مالک و حاكم آن است و هدايت و تربیت عالم نیز به ذات وجود او مي باشد. حفظ و نگهداري محیط زيست و منابع طبیعي يکي از مهمترين چالش هايي است كه بشر در آستانه قرن بیست ويکم با آن مواجه است و اين درحالي است كه لزوم بهبود سطح استانداردهاي زندگي در كشورهاي درحال توسعه اهمیت خود را از دست نداده است . دراين خصوص بخش صنعت به دلیل آنکه مي تواند در بهبود استانداردهاي زندگي نقش عمده اي داشته باشد و نیز آثار زيست محیطي آن مهم است، بسیار موردتوجه است.
ديدگاه دين اسلام درباره توسعه پايدار براساس دو عامل زير شايان تحقیق است: نخست اينکه جرياني موسوم به بیداري اسلامي معتقد است كه اسلام بايد به سبب معتبر دانستن دين و دنیا، اساس و روش پیشرفت جامعه در كلیه مسائل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، و سیاسي قرار گیرد. دوم آنکه در بین دانشمندان، به تازگي برخي الگوهاي غربي براي توسعه پايدار مطرح شده است كه به شدت به دنبال تحکیم ماهیت غربي به گونه اي است كه تمدن اسلام آن را پیشتر به عینیت درآورده است. توسعه پايدار به معناي مديريت و حفاظت منابع پايه و جهت دادن به مقولات فن آوري و نهادي به نحوي است كه نیازهاي انساني براي نسل هاي كنوني و آينده بشريت به صورت مستقر و پايدار تامین شود. فلسفه توسعه پايدار مبتني بر اهداف انساني و درک تأثیر دراز مدت فعالیت هاي كشاورزي بر محیط زيست است. بر اين اساس، نظام هاي كشاورزي عدالت جو و حافظ منابع طبیعي ايجاد شد. چنین نظام هايي، آلودگي محیط زيست را كاهش مي دهند، توانايي اقتصادي را در كوتاه مدت بهبود مي بخشند و در نهايت پايداري جوامع روستايي و كیفیت زندگي آنان را حفظ مي كنند.
اسلام براي بهره گیران از مواهب حیات، قید و شرط فراواني قرار داده است و در مشروعیت تحصیل و چگونگي مصرف آنها نظارت دقیق مي نمايد. اسلام هم بر نحوه درآمد افراد و هم بر چگونگي مصرف آن نظارت دارد و براي هر دو، شرايطي قائل شده است. اما از ديدگاه ديني زماني در افراد احساس مسئولیت ايجاد مي شود كه علاوه بر به خطر افتادن سلامت جسماني و عاطفي، نظام ارزشي و عقايد آنها نیز به خطر افتد. در اين حالت تنها قدرت ايمان كه شالوده آن توجه به خدا و مقررات ديني است بهترين ناظر است كه مي تواند ضمانت اجرا را بر عهده افراد بگذارد. میزان تاثیري كه ايمان به خدا در ريشه كن ساختن عوامل مخرب زيست محیطي و هدايت افراد به راه صلاح و نیکي دارد، از مقررات و توجیهات فني ساخته نیست. آنچه بشر انجام مي دهد، از اعتقادات او سرچشمه مي گیرد. اعتقادات نزد مردم از قوانین حکومتي نیرومندترند و پايبندي افراد به اعتقادات، بیشتر از پايبندي آنها به قوانین است.
بنابراين نسل امروز، ملزم به فراهم سازي زمینه مساعد براي استقرار نظام پويا و كارآمد بوده تا نسل آينده كه فرزندان نسل امروزند از مواهب طبیعي بهره مند گرديده، بر تداوم اين كار به نسل هاي بعد صحه گذارند. بدين صورت تعهدات و مسئولیت هاي اخلاقي زنجیره وار از زمان حال تا آينده دور ادامه مي يابند. از جمله عوامل موثر در هدايت انسان هاي متفکر و آينده نگر براي پاسداري از طبیعت مي توان از اديان آسماني نام برد، كه ضمن دعوت انسان به مطالعه در طبیعت و مشاهده آثار صنع الهي، او را به حفظ اين گنجینه ارزشمند الهي ملزم ساخته اند. اديان مختلف براي انسان و محیطي كه در آن زندگي مي كند، رهنمودهاي فراواني براي داشتن زندگي شاداب و برخورداري از محیطي سالم، براي پیروان خود ارائه كرده اند. دين اسلام از طبیعت و جهان محیط بر انسان و خود انسان، تعريف مخصوص به خود دارد كه مي تواند از طريق اصلاح اخلاقي و تربیتي بشر راهگشاي حل معضلات زيست محیطي امروز باشد.