تاريخ: ۱۳۹۸ جمعه ۲۹ آذر ساعت ۱۸:۲۷ | بازدید: 1774 نظرات: 1 کد مطلب: 14057 |
عبدالقادر نیازی
حس نا امنی اقتصادی در ایران کە خود بە خود دارای قدرت بیشتری از خود گرانی لجام گسیختە و تورم شدید است، حقیقتی است کە سالهاست بر فضای عمومی کشور رخ می نمایاند. حقیقتی کە علنن و عملن دست دولت و مسئولین امر را در ماست مالی و لاپوشانی اوضاع ملتهب اقتصادی، بازگذاشتە است.بە همین سادگی !!!!
اگر چە اثار و پیامدهای این فاکتور از مدتها پیش بر مردم و دولت مستولی شدە اما بخش عمدە قضیە کە خود دارای ابعاد بزرگتر و مصیبت اورتری است، همان عدم کارایی لازم مجلس و دولت در مهار این حقیقت است.
اگر چە بخشی از قضیە بە عدم برنامەریزی و نهادینە شدن فرهنگ والای اقتصادی مردم مربوط می شود اما، بدون شک بخش دیگر ان کە مشخصە اصلی مسئولین این بخش از جهان است، همان ابهام در تصمیم گیری و البتە سلیقەای عمل کردن انهاست کە شوربختانە همیشە لایەهای اقتصاد و فرهنگ را نشانە می گیرد و پا را از حوزە اقتصاد و فرهنگ نیز فراتر می گذارد.
با وجود همە نظراتی کە در مورد گرانی و اقتصاد و فرهنگ در کشور دادە می شود، باید بە طور ضمنی بە مسائلی نیز اندیشید. یکی از این مسائل عدم توجە بە معیشت مردم است کە در دراز مدت سرمایە اجتماعی را بیشتر از حد موجود زیر سوال خواهد برد اما انچنان کە پیداست کماکان از نظر مسئولین امر، مسالەای منسوخ و منفور نیز قلمداد می شود. مسئولینی کە واژەهای غیر دلخواهشان را همیشە خارج از دایرە واژەهای خود قرار دادەاند و بە کسانی کە بە این حوزەها می اندیشند، وصلەهای ناجور می چسبانند.
پرداختن بە مسالە گرانی لجام گسیختە و عدم امنیت اقتصادی، کە بە مثابە الترناتیوی برای مرگ(در معنای عدم امید بە زندگی)، چندین سال است کە عرصە را بر زندگی مردم تنگ کردە، نکتەای ست ضروری، طرفە اینکە در گفتمان مسئولین کلان سازمانهای کشور هیچوقت انطور کە باید وشاید، اجازە ورود پیدا نکردە است.
البته باید بە این نکتە نیز اشارە کرد کە پيشفرض اصلي اين عدم ورود بە گفتمان رسمی در معنای وسیع ان، چيزي نمی تواند باشد جز تاکيد بر اين حقيقت که آنچه سلیقەای و غیرکارشناسی است، بههيچ وجە برخلاف تلقی دگماتیک از ان نوع سیاست ورزی و مملکت داری نیست کە مسئولین و مجلس خستە از کشمکش های درونی و چانە زنی های حزبی و عشیرەای بی مورد بر ان اصرار می ورزند.
معادل این نوع از سیاست ورزی و قانون گذاری را تنها می توان در خردە فرهنگهایی سراغ گرفت کە الزامن بر اساس یک نوع تفکر تک بعدی بنا نهادە شدەاند و راە را بر هر سلیقەی دیگر و متفاوتی می بندد.
گزارەهای ایدئالیستی مبتنی بر توهم کە خود سراپا معظل افرینند در شرایط کنونی کە تورم و بیکاری و گرانی در تاخت و تازند همیشە شرایط را طوری رقم می زنند کە امکان فیصلە ان تنها در صورت ماست مالی و لاپوشانی معظلات میسر است. این در حالیست کە با یک حساب سرانگشتی سادە می توان بە همە وجوە اقتصادی در این شرایط دست پیدا کرد.
در تلقي سیاست ورزی و مدیریت اقتصاد در کشور ان طور کە اکنون رایج است، باید این اطمینان را داد کە تا مکانیزمهای لازم برای ریشەکن کردن اختلاس و فساد در نظر گرفتە نشوند، این راە همچنان رو بە ترکستان است. عدم پی ریزی و اعمال این مکانیزمها چارەی دیگری باقی نخواهد گذاشت غیر از رویارویی با مرگ (بەمعنای عدم امید بە زندگی) و تعامل با این اوضاع اشفتە و نابسامان. تلاقی این دو مقولە دور از انتظار نیست کە راە را بر الترناتیوی بگشاید کە خود بە خود معظل ساز است و ان چیزی نیست جز فساد اقتصادی از یک طرف و از طرفی نیز عدم مهار ان کە مستقیمن در فضای عمومی اثرات زیانبار خود را انچنان کە تاکنون نیز بودە نشان خواهد داد. اینجاست کە با مرگ روبروییم یا حداقل مقدماتش فراهم است.
اکنون که بحران گرانی و بیکاری و تورم و عدم مهار ان جنبه عينی و کاملن ملموسی بە خود گرفتە و اذهان را نیز اشفتە کردە بايد بە این مورد واقف باشیم کە نفس اين ماجرا، قبل از آنکه حتي به واقعيت نیز در آيد، فضا را دچار نوعی اتیسم سیاسی و اقتصادی کردە کە امکان مداوای ان اگر محال نباشد بدون شک دشوار و پرهزینە و مسالە ساز خواهد بود و ما مرگ را در بیداری بە نظارە می نشینیم انچنانکە عدەای معلوم الحال و دارای ژن برتر *در خواب می زیند و در بیداری می خسبند.*