تاريخ: ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۵ مهر ساعت ۹:۱۰ بازدید: 1632      نظرات: 2      کد مطلب: 12788
تاملی کوتاە بر سوژە کورد

(من) کورد و نسبتش با تاریخ و دیگری بە مثابە ابژە

عبدالقادر نیازی


هر بار کە انسان ناگزیر از اندیشیدن بە خود می شود، بە ناچار نگاهش متوجە جاهایی بیرون از خود و یا در تقابل با خود نیز می شود کە در "ان جا"یی زمانی و مکانی از خود او قرار دارند. اگر بتوان در مورد وجهی از اندیشە خاص از "من" بە مثابە سوژە صحبت کرد، بدون شک باید مهمترین وجە و جلوە " دیگری" را نیز متصور شد کە برسازندە ان، مجموعە همە عوامل و عناصری هستند کە انسان در طول زندگی و البتە زندگی نزیستەاش ان طور کە یونگ می گوید با انها در تقابل قرار خواهد گرفت.

اینکە چە رابطەای میان شکل انتولوژیک انسان بە مثابە دازاین و ارتباط او با خویشتن و "دیگری" وجود دارد؟ شکل حضور انسان در جهان از مجرای چە دستگاە شناخت شناسانە ای بە ذهن او منتقل می شود؟ و تصور انسان از "من" بە عنوان یک رابط موضوعی چیست؟ و.... پرسشهایی هستند کە خود انسان ملزم بە پاسخگوییشان می باشد. اما از این مسالە هم نباید غافل شد کە بخش مهمی از تلاشهای فکری و پژوهشی انسان در فلسفە سیاسی و علوم اجتماعی و همچنین تاریخ، معطوف بە پاسخ دادن بە این سوال ها بودە است.

اهمیت این مسالە وقتی نمایان می شود کە در جهان پساهگلی، بخش زیادی از این مباحث حول موضوعات فلسفە سیاسی و فلسفە تاریخ و بر مبنای رابطە "من" و دیگری چرخیدەاند.

همانطور کە گفتە شد، چیزی کە در این جنس از رویکردها دارای اهمیت زیادی است، تلاش بسیاری از فیلسوفان سیاسی بر اساس رابطە میان "من" و دیگری است تحت میل بە رسمیت شناختە شدن و همچنین رویارویی با تاریخ بە عنوان یک ابژە. تلاشی کە در نهایت منتهی بە شکل گرفتن رابطەای میان دو نیروی انتاگونیستی و متخاصم می شود کە در صورتی کە برخورد منطقی با ان صورت نگیرد، نمی توان بە نتایج ان زیاد خوشبین بود.

این نوشتار کوتاە در پی ان خواهد بود کە بە بازخوانی اسیب شناسانە ای از امکان برقراری شکلی از رابطە انسان کورد و تاریخ و دیگری در زندگی اجتماعی بپردازد کە همیشە برای کورد هزینەهایی را در پی داشتە است.   انسان کورد بە مثابە یک "من"، نە حافظە تاریخی چندان قدرتمندی دارد و نە اصولن بە چیزی تحت عنوان تاریخ(حالا معاصرش باشد یا باستانش یا هرچە....)، اعتنایی دارد، گسترە چنین وضعیتی در ذهن انسان کورد، بە واسطە اینکە او را ازطرح مسالەای تحت عنوان (پروبلوماتیک بودن خود)، دور و غافل کردە، همیشە بیش و پیش از اینکە دنیای او را سامان بخشد، بە او لطمە زدە است. لطمەای کە انسان کورد از این ماجرا خوردە است، بیش و پیش از هر چیزی حاکی از نگرەهای ایدەالیستی خود او و پیش فرضهای انتاگونیستی بودە است کە دیگری برای او متصور شدە است. محدودەای کە نگاههای ماتریالیستی دیگری همیشە در ان مشغول تاخت و تاز بودە است.

 تصور می شود دیگری امروزی(نەالزامن بەمعنای انسان مدرن)، بە بنانهادن بهشتی وهم الود در دنیای واقعی و دارای تاریخ امیدوار است کە از همان ابتدا خود باید پایەهای ان را می ساخت، تا وجود و مشاهدە این بهشت را در دنیای واقعی و تاریخی خود ممکن بداند.اما انسان کورد چون همیشە برخلاف این جریان حرکت کردە و در فراسوی امال و ارزوهای خود، گاهن جهان موهوم و البتە بەنظر جاودانەای را برای او مهیا نساختە، همیشە مغضوب دیگری بودە است، و دیگری نیز غافل ازاینکە این جهان موهوم نەتنها مسهل شادمانی ونشاط در دنیایی نخواهد بود کەساختە اندیشە خود اوست، کە او را در قیدوبند برساختهایی نیز قرار می دهد و این برای او رنج اور خواهد بود.رنج تقابل با دیگری تحت عنوان کورد...

بدون شک وهم‌گرایی چنین انسانی را می‌توان نتیجۀ روشن ناکامی‌های ناشی از اسیبهای سیاسی و اجتماعی و...دانست کەهمیشە با ان دست بەگریبان بودە است.   یورش مداوم و مستمر بە کورد در معنای وسیع ان و انسان کورد بە مثابە یک ابژە مورد تهاجم از درون وبیرون، از عوامل اصلی پیدایی چنین انگاره‌ای در ذهن و تاریخ کورد به شمار می‌آیند.

وجود همین دلایل همیشە بە انسان کورد، این یاری را رساندە کە ضمن تخلیە روانی  خویش، آرزوهای محال و دست نیافتنی خود را به اتکای آن یا تعریف کند یا گاهن و بە ندرت تحقق بخشد.

همچنان که از نگاه او فقط با واگذاری تاریخ بە جایگاەاصلی خود(بەمثابەیک امرقابل سرکوب)، مسیریابی انسان کورد به جهانی اباد میسر می گردد تا بنا به گمانه‌زنی‌های خود به ارمان شهر این جهانی  دست یابد.

انسان کورد به منظور دستیابی به این جهان اتوپیایی خود، بنا به سلیقه و باور خویش ابزارهای ذهنی  خاصی را نیز در طرحوارە خود ارائە می‌ دهد و متاسفانە بر پایۀ همین پارادایمهای خودساختە، در ذهن خود پنداره‌هایی را سر و سامان می‌ دهد تا هر از چندگاهی قهرمانی خود را بە رخ تاریخ بکشد و خود را بە عنوان  موعود منحصر بە فرد خود  بنشاند، با این هدف کە همیشە  بتواند خود را از تاریخ زخمی والبتە فراموش شدەاش پس بگیرد. 

دراین که سرنوشت انسانی که به گزینه‌های تک روانە و قهرمان پندار اعتقاد دارد زیاد روشن نیست، شکی نیست اماچندان نیز مشخص نیست کە درصورت تحقق چنین اتوپیایی، جایگاە این قهرمان کجاست؟تاریخش چیست وقراراست بەکجا و چی منتهی شود؟ انهم قهرمانی کە همیشە چهرەای مقدس و ازلی و اسطورەای بە ان بخشیدە شدە و بە رگهای تاریخ تزریق شدە و در جایی از زمان پناە دادە می شود و مرتب و بە طور منظم باز سازی می شود و همان تاریخ را با همان فرم و فرمت تکرار می کند و دوبارە درخود انعکاس می یابد.

بەنظر می رسد کە حافظە ضعیف تاریخی کورد محصول این تکرار بدون فرجام است کە فرصت تعامل بە کورد را بە مثابە یک سوژە نمی دهد و او را در تقابل با تاریخ قرار دادە است.

این نوشتار بدون انکە به گزاره‌های تاریخی و مصیبت ساز برای کورد اشارە کند، در پی ان است کە گوشەای از یک تکرار تاریخی را نشان دهد. بماند کە تار و پود تاریخ  ما را با گزارەهایی مبهم و نامعلوم بە هم چسباندەاند کە مشغول بودن بە ان، همه چیزمان را فدای تفسیرسازی و تاریخ نماییهای عجیبی کردە است کە منجر بە از خود بیگانگی امان نیز شدە است.

براساس انچە تا اینجا گفتەشد، بە نظر می رسد کە انسان کورد باید بە این باور برسد کەرسیدن بە مرزهای خودانتقادی نە کار چندان سادەای است کە درخیلی از مواقع دشوار وحتا غیرممکن نیز بەنظرمی رسد.

اگر چە تحمل این دشواری هم ضروریست هم ایجابی، اما شک نباید داشت کە پرداختن همزمان بە مسالە کورد با همە الزامات و محتویات و جنبەهایش، دراین شرایط کە بازماندگان از عقلانیت هموارە بەدنبال راهی هستند کە کورد و مسالەاش را از حافظە تاریخ پاک کنند، هم زمان هم بە به عقلانیت اعتقادی نیاز دارد هم بە حذف خودسانسوری کە باید از ان بە خویشتن داری ذلیلانە یاد کرد.

برهمگان اشکار است کە در دنیای کنونی و بە خصوص جامعە کوردی ان، برداشتن گامهایی در نقد خلاهای قانونی کە گاە و بی گاە توان هر گونە حرکتی را از کورد گرفتە، چندان سادە نیست انهم در شرایطی کە قوانین اکثرن سلیقەای اعمال می شوند و یک انسان کورد در چنین شرایطی باید با احتیاط هر چە تمام تر گامهایش را بردارد کە درغیر اینصورت بە محاق کج اندیشی عدەای خواهد رفت کە از عقل و ذهن معمولی و بدون اپشن خود نیز جا ماندەاند.

کار انسان کورد درچنین شرایطی خیلی دشوار بە نظر می رسد بە همین دلیل از همین جا باید بە خودش اعلام کند کە شاید تا سالهای سال نتواند باشد ولی حداقل می تواند این قول را بە خود و تاریخش بدهد کە درطول این مدتی کە بە مثابە یک اگزیست دورەهای حاد دازاین بودنش را طی می کند، حداقل برای جلوگیری از فراموش شدنش نیز حضور قدرتمند ومقتدری خواهد داشت.

با این رویکرد تاریخ انسان کورد اوردگاهی خواهد بود برای تقابل عقلانیت و خرافەگرایی، آنجا که مختصات انسانیت و عقلانیت درتقابل با خرافە قرار خواهد گرفت ودر این صورت نە کورد انسانیت را در خود نفی یا طرد می کند، نە تاریخش بازیچە دست بازماندگانی از عقلانیت خواهد شد کە هیچ وقت جرات پذیرش دیگری را در خود ندیدەاند.

انسان کورد با این روند، مطمئن است کە نقد و نقادی ازخود، از فرهنگ، از سیاست وحتا ازقانون بهترین و عقلانی ترین رویکرد ممکن است.

"من" کورد با این رویکرد خود را بە منصە ظهور رساندە که حتی الامکان در نقد لایەهای فکری و فرهنگی و سیاسی و دینی جامعە کورد البتە بر اساس احترام، دارای لوگوی خود باشد و درصورت امکان رد پایی را ازخود برجای گذارد تا در جامعه‌ نقش خود را بە خوبی ایفا کند و پرتوی بر زوایای دیده ‌نشدە و بکر بسترهای  فکری جامعە بیفکند ولو در قالب پرسشهای انگیزشی...

 در پایان باید بگوییم کە "من" کورد، در جستجوی راههای نو، رویکردهای انتقادی و واگرا و فضایی پلورال خواهد بود، چیزی کە سوژە کورد در همان ابتدا و همیشە بە ان نیاز داشتە است وجود پرسشگران و کنشگران دلیر وبی باکیست کە از هرطرف افق تازەای را بر عقلانیت کورد می گشایند و" من" کورد نیز بنابە رسالت و وظیفە والبتە ادعای خود، ناگزیر از استقبال ان است.

 

پانوشتها:

 1: من یک << نە_ دیگران>> هستم/کاوشی در مفهوم شناسایی و انضمامیت سوژە سیاسی/حمید ملک زادە/نشر پژواک/چاپ نخست1392

 

 2: خود اندیشی پسامدرن/هیلاری لاوسن/ترجمە:سینا رویایی/نشر مروارید/چاپ نخست 1386

 

 3: زمان و دیگری/امانوئل لویناس/ ترجمە: مریم حیاط شاهی/نشر نقد افکار/1391

 




ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران

0
0
پاسخ به این اظهارنظر

ابراهیم حسن پور ۱۳۹۸/۷/۱۶
نوشتە را خواندم. نویسنده خودش هم نمی‌داند چە نوشتە واین مطالب در برهم ومغلطە آمیز چیست.
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

۱۳۹۸/۷/۱۶
دستت خوش زور جوانه

نظر خود را براي ما ارسال كنيد