صلح همیشه فراتر از یک کلمه واژهایست که به دنبال خود تصوری از دنیایی آرام و به تحقق پیوستن آنچه که احقای حق و حقوق برابری همگان در طول زیسته تمام ادوار تاریخ بشری در جوامع بوده است را معرفی میکند.
در نگاشتههای خود زمانی که در تلاش جهت تبیین و ایجاد جامعهای اخلاقی اکولوژیکی تصمیم به برداشت قدم کردهام همیشه به این جمله زیبا معتقد بودهام تا زمانیکه"بشر دایرە محبت خود را بە همە موجودات زندە گسترش ندهد بە صلح دست نخواهد یافت" بدان معنا که شناخت صلح و تعریف از آن را بایستی براساس هستی شناسی موضوع صلح بررسی کرد بلکه هدف غایی آن واضح گردد.
برعکسِ آنچه که صلح خود را در واژهای صحیح تعریف میکند، دغدغهمندانِ صلح برای به تحقق پیوستن این حقیقت در تلاش بوده و سرفصلهای چگونگی تبیین این مهم را نیز بررسی و جهت ایجاد آن به صورت اجرایی کردن آن از طریق کنوانسیونها و تدوین قانونی نمودن آن از طریق مراجع معتبر جهانی تلاشهای ستودنی را نیز انجام دادهاند، اما آنچه دستاورد چنین تلاشهایی شده صرفا دستورالعملهای آرشیو شدهایست که نه تنها اقدام عملی در راستای آن فراگیری عمومی را به دنبال نداشته بلکه همیشه به رکاب کشیدن این واژگان کلاسیک محور آن بوده است که آنچه را سیستم مدرنیته کاپیتالیستی به صلاح خود دانسته را نتیجه بخشیده است.
از ۲۱ سپتامبر ۱۹٨۱ که براساس قطعنامه ۳۶/۳۷ ملل متحد که به روز جهانی صلح نام گرفت و اساس آن ترویج صلح در میان ملتهای مختلف نام گرفت، دستاورد آن تاثیرپذیری از سوددهی و سودزایی کارگاههای سرمایهداری از طرف داعیهداران جهانی صلح بوده است و این واقعیت را مبرهن ساخته که در صورت عدم اخلاقِ مبتنی بر صلح، قوانین شعارزدهای را تصویب میکند که نتیجهای جز تخریب، جنگ افروزی، توسعه طلبی، کشور گشایی، زیاده خواهی با برایند ژینوساید زیست محیطی را به همراه نخواهد داشت.
خروج امریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ از معاهده بینالمللی اقلیمی پاریس، کشور گشایی اردوغانیسم، خلافتیسم جهانی داعش، منفعتیزم روسیه و ترویج لودگی و کالاشدگی زنان از این دسته مثالهایی است که نگاه نگارنده را به وضعیت تصویب قوانین در دست نظام سرمایهداری بدون توجه به کارایی حقیقت اخلاق معطوف خود میکند و توضیح اینکه همیشه صلح میتواند بر مبنا و محوریت اخلاق به این هدف که همان تبیین صلح اجتماعیست دست بیابد و به یقین که بدون اخلاق هیچ قانونی اجرایی نمیشود مگر آنکه نظام بخواهد؛ که نتیجهاش حقیقت زیست بوم امروز است. اما در تقابل با آن تلاش برای فراگیر کردن اخلاق علیرغم وضع قانون، جامعه را به سمت معنا که همان هدف غاییِ انسانیت است خواهد برد.
اکنون نیز که سازمان ملل روز جهانی صلح در سال ۲۰۱۹ را اقدامات اقلیمی برای صلح نام نهاده است در برههای به سر می بریم که زندگی در این روزها برای سلامتی آحاد جامعه به مرحله هشدار رسیده و انواع آلودگی ها، بهره کشیها، کم آبی، سدسازیهای بی رویه، زمین خواری ها، واگذاری مناطق با قابلیت حفاظتی، فرسایش خاک، پاکتراشیها، بحران ریزگردها و... در خاورمیانه و از طرفی دیگر سایه جنگ، از بین رفتن منابع طبیعی سرزمین و آواره شدن هزاران انسان بیگناه و تخریب زیست بوم های کره زمین شدت بیشتری یافته و نتایج کنوانسیون های بینالمللی و تلاشهای جهانی از طرف سیستم مدرنیته کاپیتالیستی و نظام سرمایهداری پاسخی دریافت نکرده است.
با پی بردن و شناخت این روند و احساس نیاز به چنین رویکردی که جهان آکنده از تغییر تضادها، تنش ها و تفکیکهای عمیق اجتماعی، و همچنین یورش ویرانگر فناوری مدرن به محیط زیست طبیعی بوده و با باور به اینکه زمین از قبل خود را سازماندهی و دفاعی اجتماعی را جهت ایجاد نظمی فراگیر در قالب جنبش های محیط زیستی به واسطه نیاز طبیعی به همراه داشته اکنون الزام آورتر آن است ملل متحد در چنین روزی حقیقت و تنوعات جهانی تنوع زیستی_اجتماعی جوامع بدون اجحاف در حق دیگری تلاش نماید تا فهم از بازخورد و بازتاب اکولوژی که ایجاد عدالت اجتماعی میباشد را به آن برسد تا با چنین مکانیسمی بتوان با یافتن رهیافتهای برون رفت از اکنونیت(معضلات زیست محیطی) با پیروی از فاکتورهای اخلاق اجتماعی، سیاست اجتماعی و تدوین دمکراسی با نظام امپریالیسم جهان سرمایه داری روبرو شده و صنعت اکولوژیک را جایگزین تکثیر و توسعه صنعت گرایی کرد. بنابراین تا زمانیکه چنین اخلاق محوریِ انقلابی در نانوشتههای قوانینِ نگارندگان آن، منباب دغدغه منادیان کره مسکون نگردد همچنان تودههای سازهها و تشکلها و سازمانهای مردمی این تلاش را ادامه خواهند داد و تا زمانیکه این القاء با قدرتِ صداقتِ تدوین کنندگان جهانی همپوشانی ایجاد نکند راه درازی به طول خواهد انجامید.