۱)چرا هم در جشن تولد و هم در مراسم سوگ شمع روشن مى كنند؟ آيا اين سنت را بايد در شمار رفتارهاى تفننى آدمى قرار داد يا اينكه در شمع و روشنايى آن رازهايى نهفته است كه از پيام هاى پنهان اما روشنگر و البته عبرت آموز هستى پرده برمى دارد؟
امروز ۱۷ مرداد روز خبرنگار است. در نقطه اى از شهر جشن تولد خبرنگار برپاست و شمعى و جايزه اى و نگاهى سرشار از اميد به جايگاه و منزلت اين حرفه. و در نقطه ديگر جشن سوگ خبرنگار برپاست و شمعى و اشكى و ناله اى فراتر از بغض نشسته در گلوى قلم. و ما در هر دو جشن بايد در يك دست شاخه گل بگيرم و لبخند زنان به آنان كه در وراى قيل و قال هاى امروز رو به آينده روشن ركن چهارم دموكراسى دارند شاد باش بگويیم و شمع اميد روشن كنیم و در دستى ديگر سينى حلوا بگيریم، شمع سوگ روشن كنیم و تسلاى خاطر كسانى باشیم كه به مرگ زودهنگام و پياپى عزيزانشان به عزا نشسته اند.
۲). از كسانى كه طى ۲۲سال گذشته بیشتر ۲۰۰ نشريه را توقيف كردند و به واسطه اقدام آنان نام ايران در صدر كشورهاى نقض كننده آزادى بيان و مطبوعات نهاده شد و سرانه توليد روزنامه به ۲۵ نسخه براى هر ۱۰۰۰ شهروند ايرانى رسيد و شاخص توسعه انسانى جامعه ايران كاهش يافت، آرى از همه كسانى كه دستى دور يا نزديك بر اين آتش داشته اند پرسشى صميمانه دارم و آن اينكه با همه تدابيرى كه در اين چند سال اتخاذ كردند و حتى قانون مربوط به اقدامات تامينى را به روزنامه نگاران سرايت دادند، به روزنامه نگاران و افكار عمومى پاسخ دهند كه كدام «خط قرمز» را توانسته اند حفظ كنند و از انتشار كدام خبر غيرقابل انتشار جلوگيرى كردند؟ بالاخره هر اقدامى اگر هدفمند نباشد اقدامى بيهوده است. آنها اگر حتى يك مورد موفقيت خود را در اين زمينه عرضه كنند، براى روزنامه نگاران قابل قبول خواهد بود. هنگامى كه مجارى گردش آزاد اطلاعات بسته مى شود و هنگامى كه رسانه هاى بومى از بيان واقعيت ها محروم مى شوند «رسانه شايعه» به صورت دهان به دهان آزادانه و بى هيچ مرزى (حتى مرزهاى اخلاقى) گردش مى كند و تحولات مثبت و منفى اجتماعى را بزرگ تر، فاجعه بارتر، اميدواركننده تر و در يك كلام مبهم تر از آنچه هست نشان مى دهد.
جامعه ايران امروزه در همه سطوح و لايه هايش از بدنه سياسى گرفته تا بدنه اجتماعى نگران است. به نظر نمى رسد در اين زمينه ترديدى وجود داشته باشد، تنها كسانى كه مى كوشند خود را اميدوار نشان دهند، اميدوار به نظر مى رسند. اصولگرایان نگران آنند كه اصلاح طلبان كشور را سكولار كنند.
اصلاح طلبان نگرانند که اصولگرایان با سياست هاى بسته خود كشور را به مخاطرات و چالش هاى شكننده رهنمون كنند. بدنه اجتماعى نيز نگران از مناقشات گروه هاى فعال بدنه سياسى در حال جداسازى سرنوشت خود از مقتضيات ملى است. بخش قابل توجهى از علت هاى اين بحران به سازوكارهاى معيوب و ناكارآمد سيستم و راهبرد اطلاع رسانى جامعه بازمى گردد.
هيچ يك از واحدها و لايه هاى هرم اجتماعى ما اطلاعاتى مستقل و نسبتاً صحيحى از روند اوضاع در اختيار ندارد. همگان بر مبنا و مطابق آرزوها و تمايلات و تمنيات خود به توليد داده هاى اجتماعى مى پردازند. روزنامه نگاران به واحدها و نهادهاى حكومتى ذيربط مشفقانه توصيه مى كنند از گزينه ديگرى براى مديريت و كنترل اجتماعى بهره بگيرند. براى همگان از جمله دست اندركاران آشكار شده است كه گزينه كنونى در امر اطلاع رسانى نتيجه بخش نبوده است.
آنچه اينك شاهد آن هستيم، احداث جاده هاى يكطرفه و انحصارى براى ارائه تفسيرهاى كليشه اى و تصويرهاى اسلايدى از پوسته اوضاع جامعه است. در پس نمادها و ظواهر موجود واقعيت هايى جريان دارد كه انباشتگى آن، مخاطرات ناشى از حل و فصل آن را صد چندان مى كند. درها را بگشاييد، واقعيت ها و نقاط ضعف و قوت جامعه را ببينيد و بشنويد، نمايندگان وجدان جمعى يعنى خبرنگاران و گزارشگران را عزيز بداريد، صاحبان انديشه و مولدان فرآورده هاى فرهنگى و معرفتى را ارج بگذاريد، فرار مغزها و مهاجرت تخصص ها و وسوسه جاذبه هاى فراسوى مرزها را به حداقل برسانيد تا بقاى هرم اجتماعى ما تضمين و بلكه بيمه شود.
۳).در پس مرثيه فوق، افق ركن چهارم دموكراسى با وجود همه محدوديت ها و موانع روشن است. هم اكنون حتى مخالفان آزادى بيان و آزادى مطبوعات از آنچه بر سر روزنامه نگاران و مطبوعات آمده، خشنود نيستند، از اينكه روزنامه نگاران به زندان افكنده مى شوند، از اينكه جايگاه و منزلت خبرنگار به شدت آسيب پذير شده شكوه مى كنند و در جست وجوى راهى براى پايان دادن به وضعيت كنونى يا حداقل واگذارى نقش اعمال خشونت عليه روزنامه نگاران و مطبوعات به ديگر اركان قدرت هستند. اين سلوك البته اميدواركننده است، چرا كه بيش از هر چيز نشانى از بى نتيجه بودن راه طى شده آنان و قوت و پايدارى خدمتگزاران ركن چهارم دارد.
هرگز نبايد نااميد بود. خانواده روزنامه نگارى ايران امروزه به رغم بى پناهى در حوزه قدرت، در اوج منزلت و موقعيت اجتماعى قرار دارد تا آنجا كه علاقه مندى جوانان به رشته علوم ارتباطات به گونه اى فزاينده در حال رشد است. جسارت و شجاعت روزنامه نگاران جوان ستودنى است. روزنامه نويسى الكترونيك به رقم قابل قبولی رسيده است. همبستگى حرفه اى و صنفى روزنامه نگاران در مقايسه با سال هاى گذشته به گونه اى شگفت انگيز تقويت شده است و بالاخره هر جا سخن از شجاعت و پايدارى است و هر جا سخن از بود و نبود آزادى بيان در اين جامعه مى رود، نام روزنامه نگار ايرانى و ركن چهارم مى درخشد.
با شاخه گلى به آنان كه در روز خبرنگار به جشن نشسته اند «صد سال به اين سال ها» مى گويم و با قطعه حلوايى به آنان كه به مناسبت همين روز به سوگ نشسته اند «بقاى عمرتان باد» مى گويم.