پس از سالها کنکاش، کاوش و ملاحضات محیط زیستی کارشناسان اجتماعی حوزه محیط زیست قابل تامل است که دریچه ای را به روی فعالیت سازمان ها، انجمن ها و راه به انحراف رفته آنان بگشاییم و چه بسا عده ای را شامل و مغموم، و روش رفتار تعداد معدودی را راهگشا باشد. وقتی که اوایل دهه سی هجری شمسی در ایران سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تشکیل شد تعریف محیط زیست صرفا در حیات وحش و بالاخص حول پستانداران ایران بود و رفته رفته در اوایل دهه پنجاه با انقراض شیر مازندران و ببر ایران و بسیاری دیگر از جانداران با انتقاد از عملکرد آنان سازمان حفاظت محیط زیست علاوه بر محیط طبیعی با نگاه فراتر به محیط انسانی افزون یافت و آن زمان با عدم وجود نیروهای متخصص از شکارچیان بومی و غار نوردان مناطق گوناگون ایران چارت سازمانی خود را تشکیل داده بودند و با شروع جنگ ایران و عراق خسارت های جبران ناپذیری به هردو بخش محیط زیست وارد شد و پس از این نیز سالها نفی ارزش های محیط زیستی چیرگی خود را بر جامعه پر واضح نشان می داد و رفته رفته با به بوجود آمدن مشکلات قابل لمس و حاد زیست محیطی از جمله انواع مالکیتهای ارضی، قوانین و مقررات حاکم بر نحوهی بهره برداری از شیلات و معادن و جنگلها و مراتع، مقررات بلندمرتبهسازی در شهرها، مقررات شکار و صید، جادهسازی، احداث راهآهن، دگرگونیهای پدیدآمده در زمینهی آبخیزداری، مهار و ساماندهی رودخانهها، طرحهای انتقال آب، کانالسازی، سدسازی، نحوهی تعیین حقابههای زیستمحیطی، نحوهی مدیریت حوضههای آبریز، سیاستهای ناظر بر اکوتوریسم، واگذاری نوین مناطق حفاظت شده و غیره بازخورد تلاش هایی است که تاکنون انجام شده است.
اینکه این همه و بیش از آن نگارنده از ایراد موردیِ اهم موارد خاطی صرفنظر کرده است خود طلب مخاطب خاص خود را نموده که مدتهاست دیگر تلاش در این راستا و یافتن رهیافت از طرق مختلف چه از طرف سازمان های دولتی و چه از طرف سمن های اجتماعی بی پاسخ مانده است می باشد. بدین صورت که سازمان های متولی محیط زیست در حوزه های خدماتی رفتار خود را مبتنی بر الزام آوری رفتار مستخدمان جهت دریافت رتبه ها و اقدام در راستای مداومت مناسبات های مختلف اداری بنا نموده و مصداق بارز این مدعا وضعیت اکنون و اسف بار زیست بوم ایران با مدیریت تظاهری این نوع سازمان ها می باشد. در مقابل با پدیدار گشتن حدود بحرانی معضلات این حوزه و به صدا در آمدن زنگ خطر نابودی کره مسکون و ناتوانی دولت ها در تدوین و گنجایش برنامه های ارزیابی اثرات محیط زیستی و تاکید بر تولید و انباشت سود انواع پروژه ها و هم چنین شانه خالی نمودن از نگاه اکولوژی محور چه به صورت کلی در دنیا و هم چنین در ایران، جنبش های مردمی محیط زیست در مقابله با این رخدادها همزمان در کوردستان اعلام هویت نمودند.
در اوایل، از اواخر دهە ۷۰ هجری شمسی اقدامات سبز اندیش این مدافعان محیط زیست در جلب توجه جامعه به سمت ایجاد پلی منطقی جهت نگاه منطقی دولت به موجودی های منابع طبیعی و تذکر به عواقب ناگوار آن پایه ریزی می شد و این اجتماعات خود را در قالب موسسات و تشکل های صمیمی مشخص تعریف می کردند و رفته رفته سرفصل های میهن دوستی و دلسوزی آنان برای طبیعت قالب جدی تری به خود گرفت و با تلاش های بی دریغ روحیه همدلی اجتماع را احیا کردند و این تا جایی پیشروی میکرد که حتی اینان بطن اعتماد، بخشش و سخاوت را در مواردی چون حل احکام قصاص را نیز در جامعه به دوش میکشیدند و هر چقدر زمان میگذشت بذر مهربانی و اندیشه سبز را در راهبری سازمان های مردم نهاد مشابه خود که الگوارانه برنامه ریزی شده بود را ترویج می دادند و تصور می شد که جامعه ای همراه با توسعه، با چاشنی احترام به افکار متفاوت، گذشت و ایثار را پیامبر باشند و این روند همچنان با خط مش ظریف خود راه را پر رهرو می نمود و ناگهان آنچه را که اکنون و در این برهه راه را بر تداوم انسانیت یک تفکر، ورای وابستگی به یک جسم بود را تبیین خشونت نمودند و انسانیت را نیز وابسته به این خشونت.این (ساتیاگراهای مدنی) وظایف خود را در تقابل با افکار و اقدامات فرومایه ای سیستم تخریب جهانی مبتنی بر جهت حل واقعیت های امروز و ایجاد بسیج مردمی بعنوان بازوان اجرایی و پلی بین جامعه و نهادهای متولی طبیعت بودند که متاسفانه امروزه با بی توجهی به رسالت حقیقی خود این نیز یا خود بخشی از برنامه ریزان انحصار طلبی طبیعت شده و یا نه، خود را در نقطه مقابل بعنوان رفرنس آیدولوژی توده های متظاهر دمکراتیک محور فرض نموده، غافل از آنکه آنچه را می توان برآیند این رفتارها عنوان کرد همانا فراموش شدن محیط زیست و قربانی کردن آن به جهت رادیکالی نمودن رفتار و نوع نگاه این سمن ها(بالاخص در کوردستان) به جامعه می باشد.