تاريخ: ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۴ تير ساعت ۲۳:۵۲ بازدید: 1483      نظرات: 1      کد مطلب: 11394

شهرمان را دریابیم

مصطفی نیکبخت


در نگاهی به جغرافیای اقتصادی کشورها و شهرهای یک کشور می‌بینیم هر شهر یا کشور رفتار اقتصادی خود را با استفاده از ویژگی‌های خاصی که دارد تنظیم می‌کند. شهری به جهت تولید اتومبیل شهرت جهانی می یابد. آن یکی با بهره گیری از منابع معدنی خداداد به رشد و شکوفائی می رسد. دیگری در سایة کاربرد آخرین پدیده های تکنولوژیکی به تولید مؤثر انواع فرآورده‌های کشاورزی دست می یازد. در مجموع هر شهری با توجه به تولید غالبِ آن به نامی شهرت می یابد: شهر عسل؛ شهر گل و گلاب؛ شهر چاقو؛ شهر نقل و حلوا؛ شهر پسته؛ شهر زیره؛ و...  شهرما به چه صفتی متصف گردیده است؟ یکی از ابزارهای توسعة اقتصادیِ یک منطقة جغزافیایی صنعت پویا و ثروت ساز گردشگری است. مهاباد، شهرما، گرچه در عرصة کشاورزی حرفی برای گفتن دارد و در زمینه های دامداری و دامپروری به موفقیت‌هایی نسبی رسیده، لیکن هنوز زمینه هایی وجود دارد که میتواند از طریق آن به رشد و شکوفائی برسد. یکی از این نگرش ها توسعة امکانات گردشگری است که در مقایسه با سایر زمینه های تولیدی نیازمند صرف هزینه ای کمتر و شانس برگشت بازدهی بیشتراست. لازم به ذکر نیست شهر ما با امکانات طبیعی بی‌مانندی که دارد در صورت بذل توجه میتواند به یکی از قطب های مهم جلب گردشگر در کشور تبدیل شود ولی صادقانه بیندیشیم ما برای شهرمان چه کرده ایم؟ آیا توانسته ایم از دریاچه ای که در کنار گوش ما است، از رودخانة زیبائی که همچون خون زندگی در شاهرگهای شهر جاری است، از تپه ها و بلندی هایی که ندای عروج و اقتدار سر می دهند آنگونه که شایسته است بهره بگیریم؟ کافی است به رفتار برخی شهرهای همجوار نظر بیندازیم که چگونه به برکت تمرکز بازیهای ورزشی موجب سرازیر شدن جمعیتهای میلیونی از اقصی نقاط کشور و جهان به شهر خود شده و به همراه آن با معرفی و فروش محصولات محلی خود به گردشگران پول و ثروت دهها میلیاردی به شهر وارد می کنند و موجب تعالی و رفاه روز افزون و تصاعدی شهر می گردند. ما از ظرفیتهای بکر و دست نخوردة شهرمان چگونه بهره برده‌ایم؟ ما از کدام مکانیزم پویا و مؤثر برای متحول سازی شهر و خروج آن از وضعیت های قبلی به موقعیت های جدید و در نتیجه شناساندن شهر به دیگران و جذب گردشگر سود جسته‌ایم؟ تمام آنچه دراین شهر صورت گرفته صرف سرمایه‌ها در بخش مسکن و در شکل برج سازی و آپارتمان سازی بوده. کاری که از منظر اقتصادی نه یک اقدام سیال و پویا بلکه حرکتی در جهت فریز کردن و منجمد کردن سرمایه ها و در نهایت ایجاد یک چرخة معیوب بورس بازی و گردش پول در یک برکة محدود و مردود غیر تولیدی است و تنها قشر خاصی از جامعه را پوشش می دهد. آیا براستی برای رونق شهرمان چه کرده ایم؟ آیا اگر زمانی فرد مشخصی به تأثیر از ذوق و ابتکار فردی باغ شخصی خود را تبدیل به مجموعه ای از غرفه ها و دکاکین فروش نمی کرد و نام «بازارچه» بر آن نمی گذاشت چه چیز دیگری برای جلب گردشگر و عرضه به آنها داشتیم؟ تازه همین بازارچة اولیه که جوانه زد و شاخه هایی از آن متولد شد و اکنون در اشکال و نامهای بازارچه و تاناکورا تبدیل به نماد شهرمان در غرب کشور شده و تا حدودی موجب جذب خریدار و توریست گردیده در نهایت نهادهایی هستند برای واسطه‌گری کالا و نه تولید. اقدامی که بی آنکه چیزی بر ثروت شهر بیفزاید موجب گردش و جابجائی پول در یک سیکل بسته و محدود می گردد و تنها معدودی فروشنده را دلخوش و مشغول نگاه میدارد بی آنکه موجب رویش و زایش سرمایه در بخش های اقتصادی دیگر شود.

در یک بررسی ساده مشخص می گردد هدف اول هر گردشگر در هر نقطه ای ازجهان دیدن و دیدار از مناظر و مزایا و آثار و ابنیه و امکنة تاریخی و هنری و جاذبه های طبیعی است. خرید معمولاً درجة دوم توجه را بدنبال دارد. در این شهر با اندکی برنامه ریزی و حرکت میتوان از شهر با موقعیت بی نظیری که دارد مکانی زیبا و دلپذیر ساخت. در شرایط نامساعد مالی که اکثر شهرداری ها با آن مواجه هستند انتخاب طرح های بی هزینه و کم هزینه شاید اولویت نخست باشد و آنچه که در سطور پائین می آید ثابت می کند که پرداختن به فضای سبزِ شهر یکی از طرح های کم هزینه است و انجام آن تنها نیاز به همت و انگیزه و اندکی تعهد به آبادانی شهر دارد. در وضعیت کنونی آنچه از همه ملموس تر و نزدیکتر به اهداف گردشگری است فضای سبز شهر است. آیا فضای سبز شهر ما در این زمینه از استانداردهای قابل قبول برخوردار است؟ گردشی در شهر و مشاهدة وضع موجود تابلوی روشنی پیش روی ما می گشاید. نخستین چیزی که نظرها را جلب می کند وجود درختان قدیمی و کهنه در شهر است که بعضی در حال انهدام هستند. در یک بررسی کلی به وضوح مشاهده می شود در چند سال اخیر اقدام چشمگیری در جهت توسعة فضای سبز صورت نگرفته است. کاشت گل یکساله در میادین و رفوژها گرچه زیبا ولی دارای کاربرد کوتاه مدت است و جای خالی درختان در حال نابودی و چمن های لگد کوب شده را پر نمی کند. فضای سبز شهر ما در بعد درختان همان حد و اندازه ای است که از سالیان پیش وجود داشته. چیز زیادی به آن افزوده نشده و حتی اقدام جایگزینی هم برای موارد خشکیده و منهدم شده صورت نگرفته است. بلافاصله ممکن است ادعا شود که چندین و چند نهال کاشته شده.  بله، ولی گرچه در برخی مناطق نظیر پارک خبرنگار و حاشیة روناس و بعضی بلوارها کاشت نهال اجرا شده لیکن برای ترمیم فضای خالی پارکها چه اقدامی صورت گرفته است؟ تمام آنچه داریم از سالهای پیش است بی آنکه چیزی بر آن افزوده شده باشد. پارک های ملت و استاد مجدی در حال پسروی هستند. در حالی که در شهری چون بوکان پهنة وسیعی از یک پارک سخاوتمندانه با صدها سرو خمره ای پوشیده شده و سروهای مارپیچی در بولواری به طول چند کیلومتر قد برافراشته اند اینجا با تنها 15 اصله سرو خمره ای برای ترمیم پارک هایی چون «ارتش» و «میدیا» تنگ نظری داریم.

بخش دیگری از فضای شهر را درختان سرو و درختچه هایی چون شمشاد و تریون تشکیل می دهد که حجم عظیمی از فضای پارکها و بولوارها را به خود اختصاص داده است. نکتة بسیار درخور توجه اینکه علت وجودی شمشاد و تریون و حتی درختان سرو در شکل پذیری آن ها و قابلیت آن ها برای زیبا سازی بدنبال هرسی است که برروی آن صورت می گیرد. این گونه ها چنانچه هرس نشوند درختان و درختچه های نازیبا و بی قواره ای بیش نخواهند بود. در شهر ما سرو و شمشاد و تریون هیچگاه به موقع هرس نمی شوند. اگر هرسی برروی آنها صورت می گیرد نه با هدف ایجاد فضای زیبا بلکه برای رعایت مسائل مربوط به فصل خزان و حدوث سرما است. به همین جهت در فصل تابستان که بیشترین نیاز را به فضای زیبا داریم هیچ سرو یا شمشاد وتریونی را هرس شده نمی بینیم! در واقع هرجا شمشاد و تریون کاشته شده بجای آن انبوهی از علفهای زشت و نامرتب و خودرو می بینیم و این قصة غم انگیز جای تًامل دارد. تصاویری که بدنبال این تحلیل آمده صحت ادعا را ثابت می کند.

از درختها و درختچه ها که برای ایجاد فضای سبز بگذریم گلهای فصلی یکساله و چند ساله بخشی از فضای شهر مارا تشکیل می دهد. بر خلاف درختها و درختچه ها که مکانی ثابت و تقریباً بی تغییر دارند کاشت گل از یک طرح شناور و قابل تغییر پیروی می کند. گلها ضمن اینکه خود زیبا و چشم نواز هستند طراحی نحوة کاشت و توزیع آنها نیز عامل دیگری در ایجاد زیبائی است. در شهر ما طراحی و کاشت گلها نیز فدای شتابزدگی شده و این نکته زمانی مشخص می شود که کارهای خودرا با اقدامات سایر شهرها مقایسه کنیم. برای اثبات این مدعا نیازی به پیمودن راه دور نیست. کافی است در همسایگی مان گذری به دو شهر سقز و بوکان و حتی نقده و پیرانشهر داشته باشیم و طرح های زیبا و چشم نواز آنها را از نظر بگذرانیم. رفوژ بولوارهای شهر ما به ویژه در ورودی های شهر بالا ترین امکان را برای پیاده کردن طرح های قابل قبول به مجریان می دهد. در حالی که در ورودی سایر شهرها زیباترین درختچه‌های الوان و منظم و درختان کوته اندام عابران را به تماشا و تحسین می خواند بولوارها در شهر ما میزبان تنها تعداد معدودی درختچة گلدار با فاصلة دور از هم و چمنِ- البته نه چندان یکدستِ-  کف آنها است. شتابزدگی و عدم دقت در انتخاب درست در کاربری گلهای فصلی نیز به وضوح دیده می شود. مجریان محترم و البته زحمتکش فضای سبز با کاشت توده ای از نشاء یک گل یکنواخت بصورت فله ای و بدون هیچ طرح و پروژة زیباساز خود را از زحمت اجرای هر طرح چشم نواز بی نیاز می سازند. کاری که هر کارگر نیمه ماهر نیز از عهدة آن بر می آید (نمونه: فضای دور شهرداری).

بعنوان جمع بندی مطالب فوق واقعیت اینست که در کلیتِ کاشت و داشت و نگهداری ِ فضای سبز در شهر ما اجرای امور نه بر اساس یک تفکر کلی و همه جانبه نگر و اندیشة سیستمی بلکه بر مبنای برنامه های کوتاه مدت و سلیقه های فردی و نقاط و موقعیت های موردی و گسسته از هم و بی ارتباط به یکدیگر صورت می گیرد. به همین جهت است که در یک مکان نسبتاً محدود چند نوع درخت ونه یک نوعِ مشابه را در کنار هم می بینیم و از کنار هرس نشدگی درختچه ها بی تفاوت می گذریم ودر کاشت گلها چیزی فراتر از گلکاری بستانهای قدیمی در شکل سنتی آن در کشکول طراحی هایمان نداریم.

از موارد مذکور در بالا که بگذریم آبنماهای تعطیل و رها شده، مبلمان ناکافی شهر که به سبب مشکل آرگونومیک تنها حدود 20% آن راحت و مفید است، چمن های کنده شده در اثر آبیاری فشار آمیز و غیر اصولی و تجاوز موتور سیکلت و اتومبیل به حریم فضای سبزو آرامش مردم در مکانهایی چون بلوار ورزش و پارک ملت تماماً نقاط ضعفی هستند که چشم انداز امیدوار کننده ای را برای ما ترسیم نمی کند. اگر می خواهیم متحول شویم و اگر میخواهیم از صنعت گردشگری بعنوان ابزاری برای ترقی و شکوفائی شهرمان بهره گیریم باید تکان بخوریم، تفکرات و اندیشه های کهنه را دور بریزیم و بقول حافظ بزرگ «طرحی نو در اندازیم». با فزونی گردشگر و ورود ثروت بیشتر به شهر گردش زنجیروار پول زمینه های تولیدی دیگر را نیز به حرکت در خواهد آورد، از آمار غم انگیز بیکاری کاسته خواهد شد و شهر در رشد و بهره وری و بهروزی به پیش خواهد رفت و شادی و سرور در خانواده ها جای فقر و اندوه و بلاتکلیفی را خواهد گرفت.      



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران

0
0
پاسخ به این اظهارنظر

جمیله خوشرو ۱۳۹۸/۴/۲۵
من با آقای نیکبخت کاملا موافقم.. ایکاش با تاسیس ارگان یا سازمانی بتونیم به زیبا سازی دریاچه سد و دوروبرش کمک کنیم بدونه در نظر گرفتن انسانهای منفی..... انشالله همیشه موفق و سرافراز باشین

نظر خود را براي ما ارسال كنيد