تاريخ: ۱۳۹۵ سه شنبه ۴ آبان ساعت ۲۱:۳۲ بازدید: 2061      نظرات: 5      کد مطلب: 2121

آسیب شناسی روانشناختی نوشتارهای بدون نام

یعقوب خضری




در روزهای اخیر دو متن در نقد نە فضای فرهنگی بلکە در نقد بخشی از کارهای فرهنگی کە در مهاباد انجام شدە اند با نامهای غیر واقعی و مستعار منتشر شدند. در این مورد آسیب شناسی چنین رفتاری با رویکرد علمی را لازم و ضروری دانستم تا از آسیب‌های آن بر فضای فرهنگی و فکری جامعه بە نوعی ممانعت بە عمل آورم. 
این دو متن کە یکی بە نام " ئاسۆ ئاریایی " با ادعای اینکە بیرون از ایران زندگی می کنند با تفصیلات زیاد و پراکندە گویی تنظیم شدە بود و متن دیگر کە تا حد زیادی کوتاە شدەی همین نوشتە فوق است اما با زبانی کە هیچ  مناسبتی با فرهنگ ما کردها ندارد منتشر شدەاند. اما کسانیکە مختصر نویسی کردند یا بهتر است بگویم مختصر نویسان، حتی کم جرٲت تر از آن بودند کە یک نام کامل مستعار برای خود بگذارند و از دوحرف( ر ـ ح) استفادە نمودند. در یک پروسۀ تحلیلی روانشناختی اجتماعی و واکاوی چنین متنهای بی هویتی توجه بە چند اصل ضرورت تحلیل روانشناسانۀ آن را آشکار می‌نماید کە در زیر بە آن اشارە می‌کنیم:
۱ ـ اولین چیزی کە در روبرو شدن با چنین متن هایی بە ذهن می رسد بی اساس بودن مطالبی است کە در متن بە رشته تحریر درآمده است. چون اگر نویسندە یا نویسندگان خود را راوی راستی می دانستند ضرورتی احساس نمی‌شد بدون نام بنویسند. بنابراین از لحاظ روانشناختی با اشخاصی روبرو هستم کە توانایی بر عهدە گرفتن حقیقت یا غیر حقیقی بودن ادعای خود را ندارد. این بدان معناست کە از لحاظ روانی و روانشناسی اجتماعی وجەی مسئولیت‌پذیری این آدمها و رفتار جامعەپسند اینان بە شدت دچار کاستی است تا جایی کە بعضا در حد یک اختلال روانی با مبنای اجتماعی فروکاستە می‌شود.
۲ ـ نکتە دیگر، متن های بدون نام جدا از اینکە از روایت گر دروغ هستند، حاوی ویژگی دیگری بنام تخریب و بی احترامی و افترا هستند کە متاسفانه در هردو متن مشاهده می‌شود چە بسا در متن (ر ـ ح)بیشتر نیز بە چشم می‌خورد. این ویژگی برخاستە از ساختار روانی‌ای است کە دنبال منفعت‌طلبی با منش ترسویی است؛ یعنی بە نوعی می‌توان گفت "فوبی فرهنگی" از خصوصیت‌های بی بدیل شان است، این افراد دنبال خواستە های شخصی هستند، اما فاقد منش و ارادە اند بە همین دلیل مثلث  ترس، تخریب و منفعت طلبی شخصی، آنها را از کوچکترین توانایی برای نوع دوستی و دلسوزی نسبت بە دیگران برحذر می‌کند. از نظر این آدم‌ها بدبینی بزرگترین لذت زندگی است. برای رسیدن بە این لذت بە شخصیت دیگران حملە می کنند. چون با حملە بە شخصیت و کارنامۀ دیگران بحرانهای شخصیتی خود را جبران می کنند. بیشتر روانشناسان اجتماعی بر این باورند کە  شخصیت های ترسو تنها با کوچک کردن دیگران آرام می شوند. حال اگر این بحرانهای روانشناختی در عرصه های فرهنگی زمینه بروز و ظهور داشتە باشند کسب مشروعیت بی پایه خود را در تخریب و تحقیر سرمایەهای فرهنگی یک جامعە می‌جویند؛ کە متاسفانە در هردو متن دیدە می شود.  
۳ ـ نکتە دیگر کە لازم است گفتە شود این افراد قربانی هستند و  با توجە بە اینکه دچار وضعیت درماندگی‌ نە از نوع آموختە شده آن از نظر سلیگمن بلکە درماندگی‌ای ناشی از عدم وجود جایگاه روانی در نزد سازه شخصیتی خود(self) و اجتماعی در سطح جامعە  نیازمند توجه و کمکهای روانشناختی هستند. اینان قربانیان ترس، خود کم بینی، بدبینی،  عدم توانایی در دوست داشتن ابژەهای محیط  و انسانهای متفاوت، دروغ نویسی، و ستیز با کلیۀ موضوعات و سوژەهای اجتماعی بعضا دارای پتانسیلهای مفید هستند. شخصیت انسانهای قربانی بقول اریک فروم در کتاب آناتومی ویرانسازی انسان، در طول زمان شکل می گیرد و ریشە می دواند و دارای مولفەهای فکری، آموزشی و تربیتی نیز هست. یعنی قربانی بودن در چنین افرادی نە بە عنوان یک شاخصه بلکە بە عنوان یک صفت شخصیتی دارای اصالتی روانشناختی است و همین امر است کە نیاز ایشان را  به چنین کمکهایی دوچندان می‌نماید. انسانهای قربانی متاسفانە همیشە روحشان در آزار است. این آزار بە صورت غیر ارادی آنها را بە واکنش هایی پیش بینی نشدە و غیرنرمال می کشاند. در رویکردهای نوین مکتب نوشتار درمانی یکی از چشم‌اندازهایی است کە بە این امر می‌پردازد، مصداق بارز این تحلیل نوشتە پراکنی های بدون نام است کە  حتی خودشان هم مسئولیت آن را بر عهدە نمی گیرند. اینجا با شرایط گریز از خود روبرو هستیم کە اوج درماندگی است. 
۴ـ این دستە از انسانها، با توجە بە آنچە گفتیم خصلت جمع ستیزی دارند و با کارهای جمعی بیشترین مخالفت را دارند و تخریب را نصیب کسانی می نمایند کە در حوزەهای اجتماعی، مدنی، فرهنگی  حضور دارند. در این نوشتەها هم می توان این ویژگی تخریب چهرە ها را یافت. ولی بە هزاران مسٲلەای کە در پیرامونشان اتفاق می افتد چون خصلت جمعی ندارد بی تفاوتی تام نشان می‌دهند و از ایفای نقش اجتماعی پرهیز می‌نمایند. برای نمونە از کمیسیون هایی مانند معاملات، املاک، سرمایە گذاری، خرید، حرفی ندارند چون در هریک از این حوزەهای اجتماعی دارای حداقل توانایی و حضور هستند. ولی موزە سرا و فعالیتهایش را، انجمن ادبی، مجلە مهاباد و ارادەی جمعی مردم را در انجام کارهای عمومی مانند شنگال مورد طعن و لعن قرار می دهند، و باز  در هر دو متن وجود دارد.
۴ ـ گزارۀ خود" پنهان ساز" نیز از دیگر ویژگی های آنان است. زیرا این قربانیان، بجای نقد، دلسوزی و نوع دوستی بە دنبال ستیز وانتقام هستند. البتە ستیز و انتقام این دستە انسانها شخصی و در نهایت گروهی یا در غالب ترین شکلش انتقام برای دفاع از یک شخص است. همین باعث شدە است کە هیچ وقت بە صورت عملی و جمعی کاری انجام ندهند ولی هرگاە دیگران اقدامی صورت دهند حتما آن را مورد هجمه و خشونت کلامی و نوشتاری قرار می‌‌دهند. این خصلت با توجە بە ویژگی هایی شخصیتی کە در بالا مطرح شد تا حد زیادی غیر قابل کنترل و مخصوص شخصیت های درماندە است. این ویژگی بە صورتی واضح در متنهای مورد اشارە خودنمایی می‌کند.
۵ـ ویژگی دیگر این قربانیان، فروپاشی  اخلاقی است. این انسانها چون از حربەهای دروغ و افترا برای ستیزەجویی و منفعت طلبی استفادە می نمایند بنابراین از قبل اخلاق  و وجدا ن انسانی خویش را بە سلاخی کشیدەاند. یادمان باشد اخلاق پایە شکل گیری روابط اجتماعی را بر اصل اعتماد قرار می دهد. این افراد چون اجتماع ستیز هستند و بە همگان بی اعتمادند پس متاسفانە فاقد توانایی پایبندی بە اخلاق عمومی‌اند. این عدم پایبندی بە اصول اخلاقی گاها بە درجەای می رسد کە حتی حوزەی خصوصی دیگران را زیر پا قرار می دهند. کە در نوشتەهای بدون نام  مخصوصا (ر ـ ح) این وضعیت بسیار برجستە است. 
٦ـ نکتە دیگر این است کە  این آدم ها چون جمع ستیزند محفل گرا نیز هستند. اما عامل هم محفل بودن آنها همفکر بودن، هم‌اندیشی یا باورهای عقلانی عمیق نیست، حتی از این نظر دارای تفاوتهای بی شماری نیز هستند؛ بە طوری که  گاها، از گروەهای اجتماعی بسیار متفاوت هم می‌باشند. اما بە جهت اینکە از لحاظ تیپ شخصیتی مانند همدیگر جمع ستیزو انحصارگرند، یا باتوجە بە ویژگی های کە گفتیم چون میزان پذیرش اجتماعی‌شان در کمترین حد ممکن است، یا در گذشتە خویش ممکن است دارای ناکامی هایی باشند کە جامعە و گروەهای اجتماعی آن را مقصر می دانند و با حملە، تخریب، افترا و اختلاف سازی بە خواست درونی خویش می رسند. بە این خاطر محفلی می سازند چند نفری و با شنیدن داستان ستایش از همدیگر و تخریب دیگران بە لذت های کوتاە مدت دست می یابند.
این نوشتار تحلیلی بود بر اساس دادەهای موجود در روزهای اخیر  و امید است موجب روشن‌تر شدن وضعیت و جایگاه متنهای بی هویت وبی نام شود. 
در پایان امیدوارم همە ما بە درجەای از انسانیت برسیم کە احترام را جایگزین افترا کنیم، تفاوت را فرصت تصور کنیم، ایمان داشتە باشیم کە هریک از ما دارای جایگاە خود هستیم پس از بزرگی و وجود هیچ کس نترسیم بلکە از ایشان یاد بگیریم.  جامعە بە همە ما نیاز دارد پس بجای حذف، تخریب  و ترس بیاید همدیگر را دوست داشتە باشم.



ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران

0
0
پاسخ به این اظهارنظر

۱۳۹۵/۸/۶
هاژه عزیز لطفا جهت ایجاد یک بحث مفید این را هم منتشر کنید. بنده کاری به شب نامه نویس ها و برادران شورا ندارم ولی یک سوال از آقایان بحری و آشتی دارم:
چرا استاد ایوبی و احمدیان نباید در مقبره الشعرا دفن شوند ولی مرحومان بهمن فریور و رحمان قاضی باید انجا دفن شود؟ ضمن احترام به همه درگذشتگان بفرمایید که کدام یک از این بزرگوراران برای فرهنگ کردستان زحمت کشیده اند؟
در صورت امکان یک اثر شاخص از مرحومان قاضی و فریور معرفی کنید.
با تشکر از دوستان عزیز
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

ئاوارە موکریانی ۱۳۹۵/۸/۵
بەڕاستی بە جێ و ڕێ بوو بەڕێز خزری دەستتان خۆش بێ و ماندوو نەبن لە دونیای فەرهەنگ و ئەدەب دا کەس دژی ڕەخنەی بە بەڵگە وە نیە بەڵام کاتێ کەسانێ هەڵدەستن بە بێ بەڵگە و لە دەروونی ڕووخاوی خۆیان ڕا هێندێک بابەت دێنەگۆڕ بۆ وروژاندنی خوێنەران و داگیر کردنی چۆنیەتی بیرکردنەوە دەبێ دڵنیا بن کە لە هەڵە دان . مەهاباد و نووسەران و خوێنەرانی هێندە ئاستیان نزم نیە کە بە دوو نووسراوەی بێ سەر و بن بتوانی دەست بەسەر بیریان دا گیرێ . بەتایبەتی نووسراوەی کەسانێک کە هێندەیان باوەڕ بە قەڵەمی خۆیان نیەو ناوێرن ناوی خۆیان لە ژێر نووسراوەکانیان تۆمار کەن و لە ناوی بێ بنەما کەڵک وەردەگرن . کەسانێکن کە کێشەیان لەگەڵ دەروونی خۆیان بۆ چارەسەر نەکراوە و هاتوون بڕیار لەسەر کارێک دەدەن کە لە توانایی بیرکردنەوەشیان بەدەر چبگا بە دامەزراندن و وەگەڕ خستنی .
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

ئاسۆ ئاریایی۲ ۱۳۹۵/۸/۵
دوست گرامی اگر درست بود و جرات داشت حتما نام خودشان را می نوشتند تازە این نیت خوانی نیست این تحلیل شخصیت است و متاسفم کە جامعە ما از این تیپ ادمها زیاد دارد، دوست داشتم این شب نامه نویسان ، از کمیسیون سرمایە گذاری هم می نوشتند از کمیسیمون خرید از کمیسیون املاک و از کمیسیون معاملات می نوشتند، کاش ار هزینە سفرهای اعضای محتم شورا هم می نوشتی البتە شب نامە نویسان مر دانند پای بعضی از فامیلان و رابطانشان گیر است چون یک عدە از این شب نامە نویسان بیش از یک دهە عوارض شهرداری پرداخت نکردند، تازە یکشون هنوز حساب شهرداری را بابت جایگاهای تبلیغاتی شهرداری در شورای دورە قبل اون هم شورای دورە قبل پرداخت نکردند. پس باید تحلیل کنیم این تناقض را ....
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

۱۳۹۵/۸/۴
یعقوب گرامی نمی دانم با نام جورج. اورول آشنا هستی یا نه؟ او در جایی می گوید انگیزه من از نوشتن کسب شهرت بوده است. اورول می گوید اورول بزرگ ! حالا این دوستان بی نام و نشان نیز ممکن است انگیزه ها و خصلت های مختلفی داشته باشند صرف نظر از این انگیزه ها شما چرا اصل قضیه را فراموش کرده اید؟! ایا مطالب و سخنان گفته شده و نوشته شده راست و درست و صحیح است یا خیر؟
دیگر انگیزه خوانی و نیت خوانی و کشف های روانشناسی به دردی نمی خورد. باید نقد کنید گفته ها را نه گوینده های نقاب دار را.
پس بسم الله را بگویید و ببینید این حرف ها و ادعا چقدر راست و درستند.
ناشناس ۱۳۹۵/۸/۵
اگر این دوستان گفتە هاشون درست بود پنهان نمی شدن، پس نقد دروغ ممکن نیست ولی نقد دروغگو چرا ممکن است، اورول خیلی بزرگ .
0
0
پاسخ به این اظهارنظر

احمد خرمی ۱۳۹۵/۸/۴
جناب آقای خضری واقعا دستت دردنکند . خیلی زیبا و علمی و درست شخصیت این جور آدم ها را تشریح نمودید، ولی مطمئن باشید چنین افرادی هیچ جایگاهی ندارند

نظر خود را براي ما ارسال كنيد