تاريخ: ۱۳۹۸ شنبه ۸ تير ساعت ۱۳:۴۳ | بازدید: 1889 نظرات: 2 کد مطلب: 11268 |
واحد شرفی
در هفتەهای اول تیرماە سال 1366 بود کمکم داشتند خودشان را برای برداشت محصولات آماده میکردند بچەها با لباسهای تابستانیشان در کوچە پس کوچەها با کفشهای نیمەپارە و گاە حتی با پاهای بدون کفش بە دنبال هم میدویدند و دنیا کودکانەشان را زیر نور آفتاب شهر گرمتر میکردند صدای خندههایشان و حرفهای کودکانەشان بە دشت و دمن کوە و آسمان میرسید.
پدران هم با آماده کردن خود و پوشیدن لباسهای مخصوص کشاورزی برای کار و بار هر روزهی همین موقع از سال آماده بودند و عرقهایشان را با دستمالهای دور گردن پاک میکردند و با غرور به خود و زمینشان افتخار میکردند و پاهای پر توان خود را روی زمین برای برداشت زحمتها و عرقهایشان آماده میکردند و مادران قوی این روزها که پا به پای مردان در تمامی کارها حتی بیشتر از کارهای مردان خود، کم نمیآوردند.
از کارهای کشاورزی گرفته تا بچه به دنیا آوردن به این دنیا گرم و سوزان و نظافت خانههای گلی و شستن لباسهای نیمه کهنه و درستکردن آب و دوغ سرد برای مردان شیر مانند خود در این روزهای گرم تیر ماه خستگی ناپذیر بودند.
روز آفتابی داشت کم کم عقربەهای شل ساعات را بە جلو میبرد کە نزدیکهای ساعت 16:30 بود کە صداها داشت تغییر میکرد این بار در آسمانی که یادمان رفت خیلی چیزها از آنجا شروع میشود خود را بدون دعوت به زندگی مردم اضافه کرد سایههای در آسمان دیده شد سایههای که بوی خفگی با طعم سیب به همراه داشتند سایههای که بچهها بارها و بارها در دفتر نقاشیهای چهل برگی ارزانش آن را به تصویر کشیده بودند و سایههای که موشک نام داشتند اما این بار برای بازی نبودند این بار برای به تصویر کشیدن نبودند.
این بار هدیه مرگ برای مردم اهل (سردشت) داشتند این بار آنها را با بو کشیدن طعم مرگ آشنا میکردند این بار مادران را از آب دوغ و دوش بە دوش مردان کار کردن دور میکردند و مردان را از غرور زمینهایشان سخت سرشان را به زمین میکوبیدند و خندههای کودکان را از دشت و دمن میگرفتند و گریههای گرم را به صورت آفتاب دیده آنها هدیه میکرد بله این موشکها در این وقت روز مرگ را به کام همه آنها هدیه داد هدیه که سالها و سالهاست در آن منطقه یادآور میشود و هر ساله خس خس سینه آنها دوباره آن ها را به 7 تیرماە سال 1366 میبرد و زندگی تلخ آن روز را برای آنها دوبارە یادآور میکند.
هر ساله سیاست مدارهای مردم دوست کشوران تمام دنیا با نامهها و توییتهایشان ما را دل گرم میکنند و تسلیت میگویند و از غم آخر و فاجعه انسانی و جنگ ناجوانمردانه یاد میکنند. اما بیخبر از آنکه تمامی جنگها و گریههای کودکان و آبروی از دست رفته مادران و پدران زیر سایه همان سیاست مدارهای تشنه به طمع و جنگ برخواسته میشود سیاست مدارهایی که با سخنهای تعارض یافتهشان زندگی را برای من و امثال من و مردم دنیا تنگ و تاریک و ویرانه کردند نه به جنگ آنها یعنی شروع جنگ و آشتی با صلح آنها یعنی پایان صلح در دنیا و هر باره از خندههای ملیح آنها در سراسر دنیا بیم دارم چون جنگی با طعم سیب و هزاران طعمی دیگر و گریه کودکان را به دنبال دارد.
به امید روزی که شاید امیدم رفته باشد از دست امید دارم که مردم دنیا از جنگ به دور باشند و جنگ طلب نباشند. غم افسوس خود را برای مردم سردشت در سینهام نگه میدارم و تسلیت برای تمامی از دست رفتگان طعم سیب با موشکهای به تصویر کشیده در دفتر های نقاشی کودکان...
|