تاريخ: ۲۶ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۵ بازدید: 947      نظرات: 0      کد مطلب: 25168
سامان بی باک

"خواهری و برادری" دیروزی، حلقه‌ای گمشده در زمان


یکی از نعمت های ارزشمندی که پروردگار متعال،نصیب ما انسان ها می گرداند، نعمت داشتن خواهر یا برادر است. خواهر و برادرهایی که از بدو تولد، همراه پدر و مادر خود در زیر یک سقف و یک خانواده واحد زندگی می کنند؛ پرورش می یابند؛ بزرگ می شوند و در نهایت، به جایی می رسند که جریان زندگی، آنها را از هم جدا ساخته و هر کدام به مسیری جداگانه خواهند رفت. اما آنچه پس از این مهم است، خواهری و برادری کردن در حق هم و جوشش این هم خونی برای هم است. متاسفانه بعد از ازدواج و دور شدن از هم، شرایط کاری و سخت اجتماعی و از همه مهمتر، با نفوذ همسر و تاثیر خلق و خوی وی، این حلقه مقدس، به تدریج، کمرنگ شده و باعث فاصله افتادن بین این عزیزان و سردی روابطشان می شود و به عبارتی، این حلقه، در زمان، گم خواهد شد؛ هر چند که هستند خواهر و برادرهایی که این عوامل بر روی روابط گرم آنان تاثیرگذار نبوده و هنوز هم صله رحم در بین آنان جاریست؛ نسبت به هم و بچه های هم، رحم و محبت دارند و به یکدیگر افتخار می کنند؛ اگر وقت هم نداشته باشند، حتی تلفنی با هم در ارتباط بوده و قلبشان برای هم می تپد. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، هستند خواهرها و برادرهایی که نسبت به هم بی تفاوت بوده و حتی ماهها و سالها در بی خبری از هم به سر می برند و در حقیقت، هیچ پیوندی بین آنان باقی نمانده است و هیچ کشش و احساسی هم نسبت به همدیگر و بچه های هم ندارند؛ در حالی که نسبت به خانواده همسرشان به این گونه نیستند و روابطی حسنه دارند و همیشه هم برای آنان وقت دارند... اگر هنوز اندکی احساس، نسبت به دوران کودکی و خانواده پدری خود در ته قلبمان باقی مانده باشد، می توانیم روزهایی را به خاطر بیاوریم که بر سر یک سفره، همراه پدر و مادر و یا بزرگتر خود، گرد هم می آمدیم؛ می خندیدیم؛ گریه می کردیم؛ تلویزیون تماشا می کردیم؛ در خوشی ها و ناخوشی ها کنار هم بودیم؛ همدیگر را کتک می زدیم؛ بر سر موارد خیلی بی ارزش، حتی یک قاشق و بشقاب، دعوا می کردیم؛ با هم به مهمانی می رفتیم؛ از مهمانان پذیرایی می کردیم؛ در کوچکی، با هم به حمام می رفتیم؛ خونمان برای هم می جوشید؛ از همدیگر در برابر دیگران دفاع می کردیم و... ولی اکنون چه بر سر ما آمده است؟! آه... و هزاران افسوس... به یاد داشته باشیم، قبل از ازدواج و داشتن همسر و فرزند، ما به غیر از هم، کسی را نداشتیم و حامی همدیگر بودیم. همسر و فرزند، شاید برای ما از هر چیزی در زندگی مهمتر باشند؛ ولی، پدر، مادر، برادر و خواهر، نعمت های مقدسی هستند که اگر آنها را از دست بدهیم، دیگر جایگزینی نخواهند داشت. آنان باید همیشه جایگاه و احترامی ویژه در قلبمان داشته باشند تا بچه های ما هم با توجه به این احساس و رفتار ما، در کمال ادب، حرمت آنان را نگه دارند.کاری نکنیم که به خاطر مسائلی بی ارزش، حتی مالی، باعث رنجش خاطر و شکستگی دل آنان بشویم. عزیزانی که باید قدرشان را بدانیم و هر روز، جویای حالشان شویم؛ حتی برای لحظه ای کوتاه،به صورت تلفنی و غیر حضوری. در ضمن، خواهر و برادر بزرگتر هم حق پدری و مادری بر گردن ما دارند و وظیفه ما کوچکترهاست، زود به زود، از آنان یاد کنیم و حالشان را بپرسیم و با این کار خود، خوشحالشان نماییم. مطمئن باشیم، آنان کوچکترین حرکات ما و خانواده ما را زیر نظر دارند و انتظار احترام و ابراز محبت دارند و با اندکی هتاکی و بی حرمتی از جانب خود و خانواده مان، به شدت، دل آزرده خواهند شد. همچنین به فرزندانمان بیاموزیم و به همسرمان هم یادآور شویم که پدر، مادر، خواهر و برادر- چه خانواده خود و چه خانواده همسر- برای ما عزیز هستند و باید احترامشان را نگه داشته و ارزش بزرگی آنان را حفظ نماییم. همچنین، عصبانیت و تندی آنان را به حساب بزرگیشان بگذاریم و دستشان را ببوسیم. امید است فرزندانمان، قدر خواهر و برادرشان را برای همیشه بدانند و تا لحظه مرگ، به یاد هم و حامی هم باشند...

ثانیه ها در گذرند؛ پس، قدر همدیگر را بدانیم تا آن زمان که زنده هستیم؛ زیرا زمان مرگ انسان ها را سن و سال تعیین نمی کند و هر لحظه امکان دارد، دست اجل، خواهر و برادرمان را از ما بگیرد و آن موقع است که پشیمانی و گریه و زاری بر مزار آنان، فایده ای نخواهد داشت؛ پس از مرگ هم، خاک، کسی را که از ما گرفت، دیگر، پس نخواهد داد.  

 سخن آخر خود را با شعر زیبایی از"شیخ بهایی" به پایان می رسانم:             

بی خبر از همـدگر آسوده خوابیدن چه سود؟         

بر مزار مردگان خویـش، نالیـدن چه سـود؟

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسـید        

ورنه بـر مـزارش آب پاشیـدن چـه سود؟

گـر نرفتــی خانـه اش تا زنـده بـود                

خانه صاحـب عزا خوابیــدن چه سـود؟

گـر نپــرسی حـال من تا زنده ام               

گریه و زاری و نالیــدن چه ســود؟

زنده را در زندگی قدرش بدان   

ورنه، مِشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟

گر نکردی یاد من تا زنده ام    

سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟

«والسلام»




ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد