تاريخ: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۰ خرداد ساعت ۱۰:۳۲ بازدید: 390      نظرات: 0      کد مطلب: 23149
پدر، مادر! من کودک نیستم!

نوجوانی پل عبور از کودکی به بزرگسالی


به گزارش هاژه به نقل از میگنا، شخصیت، بینش، استایل، فاز یا هرچه که اسمش را بگذارید، برای نوجوانان امروز اهمیت زیادی دارد. نوجوان‌هایی که انتهای دهه هفتاد و از ابتدای دهه‌ هشتاد به دنیا آمده‌اند، فرزندان نوبالغی که نیازهایشان مانند پدر و مادرشان نیست و سبک زندگی دیگری را دوست دارند و کسانی که دیگر در شهر یا روستای خود زندگی نمی‌کنند، بلکه روز خود را در دنیای به هم متصل اینترنت به شب می‌رسانند، استانداردها و فاکتورهای متفاوتی را نسبت به نسل‌های گذشته‌ خود تعریف کرده‌اند.
 
فریاد نوجوان‌ها یا شکایت والدین؟!
والدین زیادی را دیده‌ام که با شکایت پیش‌روان‌شناسان و یا مشاوران مدرسه می‌روند و از عملکرد فرزند نوجوان خود گله می‌کنند. اما سوال این‌جا‌ست که آیا تمام این مسائل به نوجوان‌ها مربوط می‌شود یا این‌که پدر و مادرها هم مسیر ارتباط با نوجوان را اشتباه می‌روند. به تجربه دیده‌ام که اکثر مشکلات نوجوان‌ها، ارتباطی با والدین آن‌ها نیز دارد؛ به‌طور مثال والدینی که از منزوی‌بودن نوجوان خود یا کناره‌گیری او از خانواده و ترجیحش برای بودن در‌کنار دوستان هم‌سن‌وسالش شاکی هستند، نمی‌دانند که فرزند آ‌ن‌ها دیگر کودک نیست و وارد دوره‌ای از تکامل و رشد خود شده ا‌ست و ناخودآگاه میل به تنهایی و درک خویشتن خویش دارد.
هرچند که این موضوع نباید با افسردگی دوران بلوغ و افسرده‌خویی اشتباه گرفته شود و لازم ا‌ست با تعریف علمی به تحولات نوجوان نگاه کرد، اما نمی‌توان نیاز نوجوان را به تنهایی و خلوت با خود نادیده گرفت.
کودک یا نوجوان
همچنین بسیاری از پدر و مادر‌ها تمایزی میان فرزند نوجوان و کودک خود قائل نمی‌شوند و هر‌دو را یکی تصور می‌کنند؛ درصورتی‌که سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۲۰۱۴ گزارشی از وضعیت سلامت ۱ میلیارد نوجوان منتشر کرده ا‌ست که این دیدگاه را به‌طور کامل برهم می‌زند. این گزارش که «شانس دوم برای دهه دوم زندگی» نام دارد، نشان می‌دهد که رویکرد‌های درمانی و تربیتی والدین باید برای نوجوانان اختصاصی باشد؛ یعنی نباید نوجوان را کودک بزرگ‌شده تلقی کنند و درضمن باید مسیر ارتباطی و درمانی متناسب با آن‌ها را برای رفع مسائل نوجوانان در‌نظر بگیرند.
WHO اظهار می‌دارد که تا چند سال آینده ۱ میلیارد نوجوان در این کره خاکی زندگی خواهند کرد و سلامت آن‌ها هم به‌معنای سلامتی کل جهان خواهد بود؛ بنابراین متناسب با همین موضوع مهم، بهتر ا‌ست دیگر نگوییم «کودک و نوجوان» بلکه بگوییم «کودک» یا «نوجوان» و این ۲ را واقعا جدا از هم ببینیم؛ چرا‌که عمده‌ نارضایتی والدین از نوجوانان خود به‌خاطر این ا‌ست که آن‌ها هنوز فرزند خود را کودک می‌دانند و انتظار دارند که وی تمامی حرف‌های آن‌ها را گوش دهد یا رفتار خطرناکی از او سر نزند که البته این اتفاق نیز نمی‌افتد. باید والدین بدانند لج‌بازی، نافرمانی، خطرکردن، بحث و دلیل‌آوردن از ویژگی‌های دوران نوجوانی ا‌ست و همین تغییرات و ویژگی‌ها، فرد را از دوران کودکی جدا کرده و به‌دوران بزرگ‌سالی هدایت می‌کند.
نوجوانی و پروانگی
همان‌طور که کرم ابریشم با ساختن پیله در اطراف خود و در پیله فرورفتن رشد می‌کند و تبدیل به موجود د‌یگری، یعنی «پروانه»، تبدیل می‌شود، کودک نیز همین مسیر را طی می‌کند تا به نوجوانی برسد. نوجوانی سن پروانگی ا‌ست. پروانه‌ای که دوست دارد پرواز کند، جست‌وجو کند، بچرخد و آزادانه تجربه کسب کند. پروانه‌ای که نمی‌تواند دیگر مانند کرم یک‌جا بماند و زین پس پرواز را به‌ سکون ترجیح می‌دهد.
حال این‌که این پرواز می‌تواند او را از اصل خویش دور کند و درعین‌حال می‌تواند او را به حقیقت خویش و اهدافش نزدیک کند؛ لذا همان‌طور که به پروانه دیگر کرم ابریشم نمی‌گویند و او را موجود د‌یگری تلقی می‌کنند، نوجوان را هم نباید مانند کودک در‌نظر گرفت.
حال سوال پیش می‌آید که این تغییرات چه هستند و چطور باعث تمایز یافتگی نوجوانان می‌شوند. دوره‌ نوجوانی را نظریه‌پردازان مختلفی بررسی کرده‌ و مدل‌های متفاوتی برای رشد و تکامل آن‌ها ایجاد کرده‌اند که درادامه توضیح خواهیم داد تا با آشنایی بیشتر با این دوره مهم، نوجوان و نوجوانی را بهتر بشناسیم.
مراحل تکامل نوجوانی از دیدگاه آیزنک
۱. مرحله‌ پیش نوجوانی این مرحله سرآغاز بحران‌ها‌ست. شیوه‌های سازش یافتگی عقلی و عاطفی هنوز به‌طور کامل از شیوه‌های دوران کودکی جدا نشده‌اند، ولی گسستن خود را آغاز کرده‌اند.
۲. مرحله‌ در خودفرورفتن در این مرحله نوجوان دربرابر محیط خویش، وضع مشخصی به خود گرفته و روش‌هایی را در بروز رفتار‌های خود در‌نظر می‌گیرد. به‌دلیل در خود فرورفتن بیشترین نگرانی را برای والدین ایجاد می‌کند؛ زیرا آن‌ها روابط خود را با فرزند گسسته می‌پندارند.
۳. مرحله‌ از خود بیرون‌آمدن در این مرحله توجه و تمرکز نوجوان از درون متوجه بیرون می‌شود. فرد فعال شده و با دیگران ارتباط برقرار می‌کند که به منزله‌ پایان‌یافتن بحران ا‌ست.
نوجوانی پل عبوراز کودکی به بزرگسالی ا‌ست. نوجوانی زمانی ا‌ست که فرد از کودکی خود کنده شده و به‌سمت بزرگسالی پرتاب می‌شود. نوجوانی زمانی ا‌ست که فرد درد هر‌دوی این کنده‌شدن و پرتاب را حس می‌کند و باید با آن سازگار شود. دردی که گاه باعث آسیب به جسم و روان نوجوان و یا والدین او می‌شود.
بسیاری از افراد موفق، اولین گام‌های موفقیت خود را در سنین نوجوانی برداشته‌اند. محمد‌علی کلی تنها ۱۸ سال داشت که عنوان قهرمانی المپیک رم ۱۹۶۰ را از آن خود کرد. لیونل مسی ۱۶ساله بود که فوتبال را به‌صورت جدی ادامه داد و ا‌ستیو جابز در اواخر دوران نوجوانی خود کمپانی اپل را به‌همراه دوستان خود ایجاد کرد. این افراد تنها مثال‌هایی برای نمایش طرف موفقیت سکه‌ نوجوانی هستند‌. از طرفی آمار‌های مرگ‌و‌میر نوجوانان به‌دلیل عدم سازگاری آن‌ها با شرایط (تصادف، ایدز، خودکشی و ...) که سالانه به بیش از ۱.۳ میلیون در جهان می‌رسد نمایشی از شکست در این دوران سرنوشت‌ساز ا‌ست.
فارغ از این‌که هر فرد کودکی خود را به چه شکلی گذرانده باشد، تلاش برای سازگاری در سنین نوجوانی و عبور از این پل حساس مي‌تواند زمینه‌ساز بزرگسالی سالم و موفق او باشد. متناسب با همین موضوع هر نوجوانی، هر پدر و مادری، هر معلمی، هر متخصصی و هر‌دولتمردی باید با توجه به این مسیر صعب‌العبور، گذر از این دوره را برای نوجوانان این سرزمین، هموار و ممکن‌العبور کند.
مرحله‌ پیش نوجوانی
کودکی زمانی پایان می‌یابد که فرد متفاوت از دوران بچگی خود فکر می‌کند و موضوعات را اکنون به‌شکل د‌یگری می‌بیند. همچنین نوجوانی زمانی آغاز می‌شود که قسمت‌های اصلی مغز (خصوصا لوب پیشانی) فرد تکامل می‌یابد و او می‌تواند اکنون راجع‌به مسائل مختلف، تفکر و تجزیه‌وتحلیل کند. این سن در جوامع مختلف متناسب با فرهنگ آن‌ها متفاوت ا‌ست. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، به افراد ۱۰ الی ۱۹ سال نوجوانی می‌گویند. این بازه سنی ممکن ا‌ست در کشور ما فرق کند و افراد ۱۲ الی ۲۰ سال را در خود دربرگیرد. شروع نوجوانی مانند هر تغییر د‌یگری ممکن ا‌ست کمی پیچیده باشد؛ چرا‌که فرد هنوز ظاهر کودک را دارد، ولی درون او تغییراتی در‌حال شکل‌گیری ا‌ست که تابه‌حال رخ نداده ا‌ست و می‌تواند کمی برای نوجوانان نگران‌کننده باشد. از جمله‌این تغییرات شروع مخالفت‌ها، لج‌بازی‌ و نافرمانی در این دوره ا‌ست.
نوجوان بهتر ا‌ست در این دوره:
۱. راجع‌به نوجوانی اطلاعات کسب کند.
۲. نگرانی‌های خود را با والدین و یا مشاور متخصص به اشتراک بگذارد.
۳. تغییرات فیزیکی و جسمی خود را به پدر یا مادر اطلاع دهد.
والدین بهتر ا‌ست در این دوره:
۱. به فرزند خود آزادی دهند.
۲. او را به شیوه‌ غیرکلامی و کلامی حمایت کنند.
۳. مراقب محیط پرورش فرزند خود باشند.
مرحله‌ درخودفرورفتن
نوجوان در این مرحله رفته‌رفته از والدین خود فاصله می‌گیرد و بیشتر به‌دنبال علایق شخصی خود می‌رود. این جدایی می‌تواند والدین را نگران حال روحی فرزند خود کند و یا به نوجوان احساس تنهایی و گمگشتگی بدهد. این در خود فرورفتن بیشتر برای کشف دنیای خود، آرزوها و سبک زندگی مورد علاقه خود ا‌ست.
شاکله‌ اصلی شخصیت نوجوان در این دوره شکل می‌گیرد. نوجوان در این دوره‌ یاد می‌گیرد که هویتی مستقل از پدر و مادر و جامعه‌ خود دارد و رفتار‌ها و علایق او این هویت را شکل می‌دهند.
نوجوان بهتر ا‌ست در این دوره:
۱. کتاب‌های مربوط به افراد موفق را مطالعه کند.
۲. در کلاس‌های مهارتی (غیردرسی) شرکت کند تا علایق خود را بهتر بشناسد.
۳. با جست‌وجو در اینترنت، سفرکردن، گردش در مکان‌های تاریخی، فرهنگی و مطالعه روحیه پرسشگری را در خود تقویت کند و تجربه کسب کند.
۴. با مراجعه به متخصص حوزه نوجوان، شخصی امین و قابل‌اعتماد را برای همراهی این مسیر انتخاب کند.
والدین بهتر ا‌ست در این دوره:
۱. به تنهایی نوجوان خود احترام بگذارند.
۲. نظرات و سلایق او را در تصمیمات درون خانه محترم بشمارند.
۳. نوجوان خود را جهت کسب تجربه (به شیوه صحیح) تشویق کنید.
۴. با کسب آگاهی و مطالعه، نوجوان خود را در این دوره مهم یاری کنند.
مرحله‌ از خودبیرون‌آمدن
طبق نظریه آیزنک، این مرحله آخرین قسمت نوجوانی ا‌ست و نوجوان با ورود به این دوره از تلخی‌ها، تنهایی‌ها و تفکرات عمیق رها می‌شود و میل به صحبت‌کردن، بودن در جمع و بروز خود پیدا می‌کند. در مسیر پیدا‌کردن خود و علاقه‌مندی‌هایش تلاش می‌کند. همچنین به‌دنبال موضوعاتی که تا به حال در دنیای او نبوده یا کم‌رنگ بوده ولیکن او آن‌ها را دوست دارد و می‌طلبد، می‌رود.
بروز احساسات عاطفی، علاقه‌مندی به جنس مخالف و تجربه عشق‌های دوران نوجوانی، توجه به لباس، مد و دقت در نحوه نمایش خود در جمع، دنبال‌کردن ا‌ستعداد‌های ورزشی، شغلی و مهارتی و تلاش برای حضور بیشتر در جمع‌ها و گروه‌های خاص معطوف به این دوره رشدی مهم ا‌ست.
این دوره به‌دلیل وجود فرازونشیب‌های متعدد و تجربه‌های متفاوت گاه برای والدین، نگران‌کننده ا‌ست. والدین زیادی را دیده‌ام که با این شکایت پیش من می‌آیند که نوجوان ما مدام در‌حال تغییر علائق خود ا‌ست. هیچ‌چیزی را تا انتها دنبال نمی‌کند و زود دلزده می‌شود؛ در‌حالی‌که این عدم ثبات و چرخش بین رشته‌ها برای افزایش شناخت و تجربه نوجوان ضروری ا‌ست و البته اتفاقی کاملا طبیعی ا‌ست. والدین و نوجوان باید بدانند که مقصد، انتهای مسیر ا‌ست نه همان ابتدا و ثبات درپی بی‌ثباتی حاصل می‌گردد، نه یک‌دفعه.
پیاده‌روی لبه‌ تیغ نوجوان
در مرحله‌ ازخودبیرون‌آمدن مانند پروانه‌ای که از پیله‌ تنهایی خود رها می‌شود، سعی بر تجربه و خطر‌کردن دارد. روی لبه‌ تیغ راه رفتن دقیقا این‌جا معنا می‌شود که نوجوان اهداف خود را شناخته و می‌خواهد بدون توجه به اطراف خود (خصوصا والدین خود) به‌دنبال زندگی خویش برود ولیکن هنوز تجربه و درایت کافی برای شناخت خوب از بد را پیدا نکرده و این موضوع ممکن ا‌ست صدماتی جدی به نوجوان وارد کند.
به‌همین منظور والدین بهتر ا‌ست با مشورت از متخصصین حوزه نوجوان، به سلامت روان فرزند خود توجه کند. در پایان این دوره، فرد انتهای پل نوجوانی قرار می‌گیرد و وارد دوره‌ بزرگسالی می‌شود. این دوره در کشور ما با توجه به زمان کنکور و ورود افراد به دانشگاه در محدوده‌ سنی ۱۸ الی ۲۰ سالگی رخ می‌دهد.
نوجوان بهتر ا‌ست در این دوره:
۱. از خود مراقبت کند.
۲. قبل از تجربه‌ هرچیزی، از افراد عاقل مشورت کند.
۳. از تجربه‌ دیگران درزمینه‌های مختلف ا‌ستفاده کند.
۴. روحیه‌ پندپذیری را در خود تقویت کند.
۵. قبل از ورود به هر موضوعی، عواقب و نتایج آن را در‌نظر گیرد.
۶. برای ۱۰ سال آینده زندگی خود برنامه‌ریزی داشته باشد.
۷. هنگام تصمیم‌گیری به آرزوها و برنامه‌ ۱۰ساله‌ خود توجه داشته باشد.
والدین بهتر ا‌ست در این دوره:
۱. از فرزند نوجوان خود مراقبت کنند.
۲. اجازه‌ ریسک‌کردن را به فرزند خود بدهند.
۳. بر دوستان و همنشینان فرزند خود نظارت داشته باشند.
۴. نوجوان خود را در مسیر انتخاب مسیر خود همراهی کنند.
۵. در شرایط بحرانی و حساس به روان‌شناس حوزه نوجوان مراجعه کنند.
نوجوان نیاز به دیده‌شدن دارد
والدین، نوجوان خود را می‌بینند و یا نوجوان، خود را به طرق مختلف به آن‌ها نشان می‌دهد. این اصل نانوشته بارهاوبارها در مواجهه با نوجوان‌هایی که برای درمان نزدم آمده‌اند در ذهنم تأیید شده ا‌ست. خوب یا بد آن مهم نیست، مهم پذیرش این اصل ا‌ست که اگر نوجوان در این دوره دیده نشود، بهای آن را هم نوجوان و هم خود آن‌ها در آینده می‌پردازند؛ چرا‌که نوجوان با توسل به هر راهی (معمولا خطرناک) خود را به والدین (منابع قدرت در کودکی او) نشان می‌دهد.
دیدن نوجوان شامل بهادادن به‌نظر او، شنیدن صحبت‌های او، در‌نظرگرفتن نوجوان در تصمیم‌گیری‌های مهم در زندگی‌، توجه به زیبایی‌های ظاهری، مهم جلوه‌دادن ویژگی‌های اخلاقی او و عدم توهین و یا تحقیر نوجوان ا‌ست. زمانی‌که والدین، نوجوانان را خصوصا در دوره‌ از خود بیرون‌آمدن ببینند و به او بها دهند، تعامل و همدلی بیشتری با فرزند خود خواهند داشت و آغوش گرمی برای حمایت از نوجوان خود در مواجهه با خطرات این دوره فراهم خواهند ساخت.
محمّد برزگری -روان‌شناس حوزه نوجوان / موفقیت
برگرفته از: هنس یوگن آیزنک، دانشمند و روان‌شناس آلمانی که از نظریه‌پردازان برجسته شخصیت ا‌ست. 1 2 منصور، ۱۳۷۸


برچسب ها:

ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد