تاريخ: ۲۰ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۱۵ بازدید: 249      نظرات: 0      کد مطلب: 25300

بحران پیمانه‌ی کامل

بازخوانی عبرت قوم شعیب در اقتصاد امروز


کم‌فروشی این واژه‌ی ساده و در عین حال سنگین، تنها یک تخلف صنفی نیست، بلکه‌ آیينه‌ای است تمام‌نما از فروپاشی اخلاق مدنی در یک جامعه. اگرچه در نگاه نخست ذهن به سوی فروشندگان و ترازوهای دستکاری شده می‌رود، اما مصادیق این رذیله‌ی اجتماعی امروز چنان گسترده شده که مرزهای بازار را درنوردیده و در تار و پود تعاملات روزمره، از کارخانه تا پشت میز کارمندی، ریشه دوانده است. کم‌فروشی دیگر صرفاً کاستن از وزن کالا نیست، بلکه می‌تواند شامل کاهش کیفیت خدمات، تقلب در اطلاعات، سوء استفاده از زمان و انرژی عمومی، یا حتی کم‌کاری و بی‌مسئولیتی در انجام وظایف محوله باشد.

در بعد اجتماعی این پدیده ویرانگر است. هنگامی که اعتماد عمومی به عنوان ارزشمندترین سرمایه‌ی یک جامعه، به دلیل تکرار و تساهل در برابر کم‌فروشی‌ها، ذره ذره فرسوده می‌شود، کل بنیان‌های همزیستی مشترک به لرزه در می‌آید. وقتی یک شهروند احساس می‌کند که در هر معامله یا خدمتی، با سوءنیت و تلاش برای بهره‌کشی مواجه است، طبیعتاً او نیز متقابلاً به دنبال راهی برای بردن و کم آوردن برای دیگری خواهد بود. این چرخه معیوب، جامعه را به سمت رقابتی مسموم سوق می‌دهد که در آن صداقت و انصاف جای خود را به زرنگی و حقه‌بازی می‌دهد. نتیجه‌ی نهایی افول سرمایه‌ی اجتماعی و تسریع زوال اخلاقی است.

اما مصادیق کم‌فروشی در عصر ما پیچیده‌تر و زیرکانه‌تر از گذشته‌اند. کم‌فروشی می‌تواند در قالب کیفیت آسفالت و مصالح ساختمانی پروژه‌های عمرانی خود را نشان دهد. جایی که پیمانکار با کاهش ضخامت یا استفاده از مواد نامرغوب، هزینه‌ی بیت‌المال را هدر می‌دهد و سلامت زیرساخت عمومی و امنیت شهروندان را به مخاطره می‌اندازد. این کم‌گذاشتن از حقوق عمومی است. همچنین پدیده‌هایی چون احتکار و گران‌فروشی خودسرانه به بهانه نوسانات نرخ ارز، شکل جدیدی از کم‌فروشی هستند. در این موارد فروشنده یا تولیدکننده، به جای کم‌گذاشتن از وزن، از انصاف و شفافیت کم می‌گذارد و با سوءاستفاده از نیاز و اضطرار مردم، سودهای نامشروع کسب می‌کند. این اقدامات، نه تنها اقتصاد را آشفته می‌سازد، بلکه امنیت روانی جامعه را هدف قرار می‌دهد و آن را از حق دسترسی عادلانه به کالاها محروم می‌سازد.

بیش از هزاران سال پیش، ماجرای قوم مدین و پیامبرشان حضرت شعیب، یک هشدار تاریخی را به ثبت رساند. بنابر روایت‌های دینی و تاریخی، کم‌فروشی و فساد اقتصادی محور اصلی انحراف این قوم ثروتمند و تجارت‌پیشه بود. آن‌ها ثروت‌اندوزی بر پایه‌ی فریب را در پیش گرفتند که نظام اقتصادی و سپس اجتماعی آن‌ها را از درون پوساند. شعیب به آن‌ها هشدار داد که این رفتار، نه فقط حق مردم را ضایع می‌کند، بلکه نظم هستی را بر هم می‌زند و عذاب الهی را در پی دارد. عاقبت آن شد که طوفانی از سرنوشت نامعلوم، آن‌ها را درهم کوبید.

درس بزرگ مدین، نه یک قصه‌ی کهن، بلکه واقعیتی ابدی است. هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند بر ستون‌های سست بی‌عدالتی اقتصادی و اخلاقی پایدار بماند. امروز کم‌فروشی‌های مدرن، خواه در قالب یک ساعت کار اداری تلف شده یا کیفیت نازل یک آسفالت، یا سوءاستفاده از نرخ ارز، همان ماهیت غارتگری قوم مدین را تکرار می‌کند. با این تفاوت که ابزارهای سوء استفاده پیچیده‌تر و شبکه‌ی توزیع بی‌اعتمادی گسترده‌تر شده است. اگر جامعه‌ی امروز ما به دنبال توسعه‌ی پایدار، سلامت اقتصادی و آرامش روانی است، چاره‌ای جز بازنگری در ترازوهای پنهان و آشکار خود ندارد. احیای وجدان کار، مسئولیت‌پذیری و ارج نهادن به ارزش تمام و کمال انجام دادن امور، تنها راه گریز از سرنوشتی است که هزاران سال پیش، قوم مدین به قیمت سنگینی آن را تجربه کرد.




ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چاپ
نسخه چاپی


نظر کاربران


نظر خود را براي ما ارسال كنيد