فضای مجازی گوی سبقت را از یار مهربان گرفته و آن را کنار زده و روح و روان و ذهن مخاطبان کتاب را تسخیر کرده است دیگر خبری از کتاب و کتابخوانی نیست و تلفن همراه و فضای مجازی فرمانروای ذهنها شدهاند.
روزگاری نهچندان دور، مطالعه کتاب بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره مردم بود، عادت دلنشینی که با بوی کاغذ و صدای ورقزدن معنا پیدا میکرد. اما این روزها کمتر کسی را میتوان یافت که وقتی از روز خود را صرف مطالعه کند. بیشتر افراد ترجیح میدهند ساعتهای طولانی در فضای مجازی پرسه بزنند و سبک زندگیشان را بر اساس محتوای رنگارنگ و اغلب بیپایه آن تنظیم کنند.
از موضوعات سیاسی و اجتماعی گرفته تا علمی و فرهنگی، هرچه بخواهی در فضای مجازی پیدا میشود. گاهی چنان بحثها و تحلیلهایی در تاکسی و اتوبوس یا جمعهای خانوادگی شنیده میشود که گویی همه به یکباره تبدیل به تحلیلگر سیاسی یا کارشناس تاریخ و جامعهشناسی شدهاند، با این تفاوت که بسیاری از این دانستهها نه ریشه در تحقیق و مطالعه دارند و نه سندی از صحت آنها وجود دارد. کاربران، بیهیچ درنگی مطالبی را که میخوانند باور کرده و همان را با اشتیاق برای دیگران بازگو میکنند.
جوانان امروز و حتی نسل دیروز، ساعتها در شبکههای اجتماعی غرقاند، سرگرم محتواهای ضد و نقیضی که به آنها حس دانایی میدهد، بیآنکه فرصتی برای اندیشیدن یا مطالعه واقعی باقی بماند. گویی باور کردهاند که فضای مجازی تمام ندانستههایشان را پاسخ میدهد و همین کافی است تا خود را باسواد و مطلع بدانند.
کمتر کسی به یاد دارد آخرینبار کی قلم به دست گرفته، نامهای نوشته یا حتی برای نوشتن چند سطر زیبا، به سراغ کتاب رفته است. روزگاری مطالعه و نوشتن هنر بود، اما اکنون کتاب در گوشهای خاک میخورد و جای آن را پستها و مطالب زودگذر مجازی گرفتهاند.
حتی در خانوادهها نیز کتاب جایی ندارد. پدر و مادرها یا خود غرق در تلفن همراهاند یا درگیر مشغلههایی که کتاب در آن جایی ندارد. کودک امروز نه تصویری از پدر در حال مطالعه میبیند و نه مادری که کتابی به دست گرفته باشد. کتابخانههای کوچک خانگی جای خود را به تبلتها و گوشیها دادهاند و نسل تازه، به جای ورق زدن کتاب، صفحات مجازی را بالا و پایین میکند.
بهبیانی سادهتر، جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری از کتاب فاصله گرفته است؛ فاصلهای که اگر پر نشود، فرهنگ مطالعه و تفکر آرامآرام در میان انبوه محتوای زودگذر و سطحی فضای مجازی رنگ خواهد باخت.
بیگانه بودن با کتاب، جامعهای بیسواد خلق میکند
یک نویسنده و کارگردان تئاتر در همین ارتباط با تأکید بر اهمیت کتاب در رشد فکری جامعه گفت: کتاب مستندترین و قابلاعتمادترین منبع برای کسب آگاهی است و هیچ رسانهای نمیتواند به دقت و عمق آن مخاطب را قانع کند.
فردین میلانیصدر اظهار کرد: با وجود پیشرفتهای روزافزون فناوری و گسترش ابزارهای نوین اطلاعرسانی، هنوز در بسیاری از کشورهای اروپایی کتاب و روزنامه جایگاه خود را حفظ کردهاند و در سبد فرهنگی خانوارها قرار دارند.
وی افزود: حتی در این کشورها، سنتهایی چون نامهنوشتن هنوز زنده است، موضوعی که ریشه در فرهنگ مطالعه دارد، چرا که برای نوشتن یک نامه و انتخاب واژگان و جملات مناسب، فرد باید مطالعه کافی داشته باشد.
این نویسنده ادامه داد: اما در کشور ما این هماهنگی فرهنگی وجود ندارد. با گسترش فضای مجازی، شبکههای ماهوارهای و رسانههای جدید، کتاب، روزنامه و مطالعه کمکم از زندگی مردم کنار گذاشته شدهاند. هرچند سرانه مطالعه در بسیاری از کشورهای جهان نیز چندان بالا نیست، اما بیمیلی به مطالعه در جامعه ما به شکل نگرانکنندهای عمیقتر است.
به گفته میلانیصدر، بیگانگی با کتاب جامعهای بیسواد میسازد؛ جامعهای که قدرت تحلیل، تفکر و تعمق را از دست میدهد و نمیتواند در مسیر رشد و تعالی گام بردارد.
تحصیلکردگان بیسواد، نتیجه فاصله از کتاب
در همین زمینه، یکی از دانشجویان رشته پزشکی نیز بر نقش نهاد آموزش در گسترش فرهنگ مطالعه تأکید کرد و گفت: مدرسه نخستین محیطی است که باید پیوند میان کودک و کتاب را شکل دهد، اما این وظیفه مهم در بسیاری از موارد فراموش شده است.
امیرحسین رضایی ادامه داد: مدارس به جای تشویق دانشآموزان به مطالعه کتابهای غیردرسی در کنار کتابهای درسی، آنان را با حجم بالای تکالیف بیمفهوم و فشار آموزشی درگیر میکنند. در نتیجه، کتاب برای دانشآموز به موضوعی حاشیهای تبدیل میشود.
وی افزود: به این ترتیب، نه در مدرسه و نه در خانواده، عادت مطالعه در کودکان شکل نمیگیرد. دانشآموزان تنها برای گذر از امتحانها کتاب درسی میخوانند و همین روند تا دانشگاه ادامه مییابد. در نهایت، نسلی پرورش مییابد که مدرک تحصیلی دارد اما قدرت تفکر، تحلیل و نگارش ندارد، همان پدیدهای که میتوان آن را «تحصیلکردگان بیسواد» نامید.
بیمیلی به کتاب فراتر از تصور ماست
رئیس خانه مطبوعات آذربایجانغربی و استاد دانشگاه با تأکید بر لزوم نگاه آسیبشناسانه به حوزه کتاب گفت: بیمیلی به کتاب و کتابخوانی در جامعه فراتر از آن چیزی است که تصور میکنیم.
یوسف پیربوداقی اظهار کرد: امروز دیگر کمتر کسی قلم و کاغذ در دست میگیرد. حتی در بسیاری از جلسات رسمی و فرهنگی، سخنرانان و مجریان برنامهها به جای یادداشتبرداری یا مطالعه از روی متن، تنها به گوشیهای موبایل خود تکیه میکنند و از روی صفحه تلفن همراه سخن میگویند. این رفتار، نشانهای از فاصله گرفتن از فرهنگ مطالعه و بیحرمتی به کتاب است.
وی با بیان اینکه کتاب پیوند مردم با فرهنگ حاکم بر جامعه است، افزود: آسیبشناسی حوزه کتاب و کتابخوانی باید بهصورت جدی در دستور کار قرار گیرد. در کنار آن، خانوادهها نیز باید درک کنند که کتاب بخش جداییناپذیر از زندگی است، نه کالایی تزئینی یا فراموششده در قفسهها.
پیربوداقی یادآور شد: یکی از دلایل اصلی بیمیلی به مطالعه در مدارس، حذف تمرین انشانویسی است، در حالی که انشا میتواند دروازهای به دنیای اندیشه و مطالعه برای دانشآموزان باشد.
ضعف نظام آموزشی، عامل مهم بیمیلی به مطالعه
مسئول ادبیات و تاریخ دفاع مقدس ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجانغربی نیز با اشاره به اینکه کاهش تمایل جوانان به کتاب یکی از مهمترین دغدغههای فرهنگی امروز است، گفت: این مسئله دلایل گوناگونی دارد، از گسترش فناوری و شبکههای اجتماعی گرفته تا گرانی کتاب، ضعف نظام آموزشی، کمبود الگوهای فرهنگی، و نبود محتوای جذاب و متناسب با نیاز نسل جدید.
زهرا کریمزادگان ادامه داد: امروز بیشتر وقت افراد، بهویژه جوانان، صرف حضور در شبکههای اجتماعی و مرور محتوای کوتاه و سطحی میشود. این نوع محتوا که سریع و سرگرمکننده است، تمرکز را از افراد میگیرد و در نتیجه مطالعه کتاب که نیازمند زمان و آرامش ذهنی است، برایشان خستهکننده به نظر میرسد.
وی افزود: قیمت بالای کتاب در مقایسه با درآمد خانوار نیز موجب شده تا بسیاری از مردم، کتاب را در اولویت خرید خود قرار ندهند و آن را کالایی غیرضروری تلقی کنند.
این نویسنده تأکید کرد: بزرگترین عامل بیمیلی به مطالعه، ضعف نظام آموزشی است. مدارس و دانشگاهها به جای پرورش عشق به دانستن، مطالعه را ابزاری برای کسب نمره معرفی کردهاند؛ به همین دلیل دانشآموزان و دانشجویان هرگز لذت واقعی خواندن را تجربه نمیکنند.
کریمزادگان خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، نبود الگوهای مطالعاتی در خانواده نیز عاملی بازدارنده است. وقتی فرزندان هرگز والدین خود را در حال مطالعه نمیبینند، طبیعی است که خود نیز انگیزهای برای کتابخوانی پیدا نکنند.
وی با اشاره به محتوای کتابهای موجود در بازار افزود: متأسفانه بسیاری از آثار منتشرشده با زبان، دغدغه و ذائقه نسل جوان امروز همخوانی ندارند. نویسندگان باید قلم خود را بهروز کنند تا بتوانند نسل جدید را با زبان خودشان به دنیای مطالعه دعوت کنند.
این نویسنده ادبیات دفاع مقدس گفت: طراحی ظاهری و کیفیت چاپ کتاب نیز در ترغیب مخاطب نقش دارد. توجه به زیبایی جلد، رنگ، صفحهآرایی و ظرافتهای چاپ میتواند کتاب را دوباره به کالایی دلخواه و جذاب برای مردم تبدیل کند.
کتاب؛ فراموششدهای که باید دوباره زنده شود
کتاب در گذر زمان از همنشین همیشگی انسان به میهمانی فراموششده بدل شده است. در هیاهوی دنیای دیجیتال، جایی برای آرامش ورقزدن و اندیشیدن باقی نمانده و جامعهای شکل گرفته که بیشتر میبیند تا میخواند و بیشتر میشنود تا میفهمد.
امروز، بازگرداندن مردم به کتاب شاید دشوار به نظر برسد، اما ناممکن نیست. این بازگشت، از خانه و خانواده آغاز میشود، جایی که پدر و مادر باید نخستین الگوهای مطالعه برای فرزندان باشند. در کنار آن، نظام آموزشی نیز باید از حفظیات و آزمونمحوری فاصله گرفته و روح جستوجو و مطالعه آزاد را در دانشآموزان زنده کند.
کتابخوانی، تنها عادت نیست، نوعی زیستن است. جامعهای که کتاب را کنار میگذارد، بهتدریج قدرت تفکر، تحلیل و خلاقیت را از دست میدهد. کتاب، چراغی است که اگر خاموش شود، تاریکی جهل و بیتفاوتی جای آن را میگیرد.
اگر میخواهیم آیندهای روشنتر و نسلی اندیشمندتر داشته باشیم، باید دوباره به کتاب پناه ببریم، به همان دوستی که بیصدا، اما عمیقترین گفتوگوها را با ما میکند.
منبع: ایرنا