تاریخ: ۱۴۰۴/۳/۱۷
زخم چرکین «زیرمیزی» بر پیکر درمان مهاباد
هاژه ـ در میان هیاهوی زندگی روزمره، گاه زخم‌هایی سر باز می‌کنند که نه تنها جسم، که روح جامعه را نیز می‌آزارند. یکی از این زخم‌های کهنه که مدت‌هاست بر پیکر نظام سلامت مهاباد چنگ انداخته و هر از گاهی با شدت بیشتری دهان باز می‌کند، پدیده شوم «زیرمیزی» است. این کلمه، در قاموس شهروندان مهاباد، دیگر تنها به معنای پرداخت خارج از عرف و پنهانی به پزشک نیست، بلکه به نمادی از اجحاف، بی‌عدالتی و ناامیدی تبدیل شده است.
تصور کنید بیماری دردمند، با کوله‌باری از رنج و نگرانی، قدم در بیمارستان می‌گذارد به امید یافتن مرهمی برای آلامش. اما در کمال ناباوری، در کنار نسخه درمان، با درخواستی نامتعارف مواجه می‌شود. درخواست مبلغی خارج از تعرفه‌های مصوب، که گاه با طعنه «هدیه» یا «پول چای» از آن یاد می‌شود، اما در حقیقت چیزی جز حق‌السکوت برای تسریع در روند درمان یا انجام عملی ضروری نیست. اینجاست که بار سنگین بیماری، با بار سنگین‌تری به نام «زیرمیزی» در هم می‌آمیزد و نفس بیماران به شماره می‌افتد.
شاید در نگاه اول زیرمیزی تنها به معنای تحمیل هزینه‌ای اضافی بر دوش بیمار به نظر برسد. اما عمق فاجعه بسیار فراتر از این است. این پدیده در وهله اول، اعتماد عمومی به جامعه پزشکی را نشانه می‌رود. جامعه‌ای که سال‌ها با ایثار و از خودگذشتگی، در خط مقدم مبارزه با بیماری‌ها ایستاده است، امروز زیر سایه سنگین این بدعت مذموم، مورد سوء ظن قرار می‌گیرد. رفتارهای غیر اخلاقی معدودی از پزشکان، سایه‌ای از تردید بر خدمات ارزشمند و بی‌شمار پزشکان پاکدست و متعهد می‌افکند و زحمات شبانه‌روزی آنان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
جامعه پزشکی، این قشر فرهیخته و فداکار، خود بیش از هر گروه دیگری از این آفت رنج می‌برد. زیرا در نهایت نام و اعتبار این حرفه شریف است که مخدوش می‌شود. پزشکی که سوگند بقراط خورده و تمام هستی خود را وقف نجات جان انسان‌ها کرده، چگونه می‌تواند شاهد باشد که برخی همکارانش، شرافت و انسانیت را در ازای سکه یا مبلغی لگدمال می‌کنند؟ این درد، دردی مشترک است که تمام جامعه پزشکی را در مهاباد و فراتر از آن، درگیر خود کرده است.
اما چرا این پدیده همچون عفونتی مزمن، هر بار سر باز می‌کند و دست از سر نظام سلامت بر نمی‌دارد؟ واکاوی علل آن نیازمند نگاهی عمیق‌تر و جامع‌تر است. بخشی از این مسئله به ضعف‌های ساختاری و نظارتی در نظام سلامت باز می‌گردد. تعرفه‌های پزشکی، که گاهاً با واقعیت‌های اقتصادی جامعه همخوانی ندارند، می‌توانند زمینه‌ساز این تخلفات شوند. وقتی دریافتی قانونی پزشک، کفاف هزینه‌های زندگی و مطب او را ندهد، وسوسه دریافت زیرمیزی، هرچند ناپسند و غیر اخلاقی، می‌تواند تقویت شود.
همچنین عدم شفافیت در فرآیندهای درمانی و پرداخت، خود به بستر مناسبی برای رشد زیرمیزی تبدیل می‌شود. وقتی بیمار از روند دقیق درمان، هزینه‌های واقعی و حقوق قانونی خود آگاه نیست، در برابر خواسته‌های نامتعارف، بی‌دفاع‌تر می‌شود. از سوی دیگر نظام‌های تشویقی و تنبیهی ناکارآمد نیز در تشدید این وضعیت بی‌تاثیر نیستند. وقتی تخلفات به سرعت و قاطعیت مورد پیگرد قرار نگیرند، این حس در متخلفان ایجاد می‌شود که می‌توانند بدون ترس از عواقب، به اقدامات غیر قانونی خود ادامه دهند.
اما ریشه‌های این پدیده تنها به مسائل اقتصادی و ساختاری محدود نمی‌شود. بخشی از آن به فرهنگ و اخلاق نیز باز می‌گردد. در جامعه‌ای که ارزش‌های اخلاقی رو به افول می‌گذارند و سودجویی بر خدمت‌رسانی ارجحیت می‌یابد، پدیده‌هایی مانند زیرمیزی مجال رشد بیشتری پیدا می‌کنند. اینجاست که نقش آموزش، فرهنگ‌سازی و تقویت وجدان کاری، بیش از پیش پررنگ می‌شود.
شهروندان مهاباد، با گلایه از این پدیده، در واقع فریاد کمک سر داده‌اند. فریادی که نهادهای نظارتی و امنیتی را مخاطب قرار می‌دهد تا در این وضعیت معیشتی دشوار، بار مشکلات دیگری بر دوش بیماران افزوده نشود. آنان که در این روزگار سخت، برای تامین هزینه‌های اولیه زندگی خود نیز با مشکل مواجه‌اند، چگونه می‌توانند متحمل بار سنگین زیرمیزی نیز شوند؟ این پدیده، نه تنها عدالت اجتماعی را زیر سوال می‌برد، بلکه سلامت روانی جامعه را نیز به خطر می‌اندازد.
پیگیری جدی و قاطعانه نهادهای نظارتی، از جمله دانشگاه علوم پزشکی، سازمان نظام پزشکی و نهادهای امنیتی، در این خصوص ضروری است.
پدیده زیرمیزی، زخمی چرکین است که نیازمند درمان فوری و قاطعانه است. اگر این زخم درمان نشود، نه تنها به تدریج عمق بیشتری پیدا می‌کند، بلکه به سایر بخش‌های جامعه نیز سرایت خواهد کرد. مهاباد، شهر فرهنگ و ادب و همچنین بلوک درمان جنوب استان، شایسته نظامی درمانی است که بر پایه عدالت، انسانیت و اخلاق استوار باشد.
پزشکان پاکدست و متعهد این شهر، که شمارشان به مراتب بیشتر از معدود متخلفان است، خود قربانی این وضعیت هستند و خواهان پاکسازی این آلودگی از دامان حرفه مقدسشان هستند.
امید است با عزم جدی مسئولان و همراهی مردم، این پدیده مذموم ریشه‌کن شود و اعتماد عمومی به جامعه پزشکی بازگردد. آن روز که بیمار، بدون هیچ نگرانی و تنها با تکیه بر دانش و وجدان پزشک، پا به مطب یا بیمارستان می‌گذارد، روز پیروزی انسانیت بر سوداگری خواهد بود.