پژواک تلخ رویدادهای اخیر در مدارس، از خشونت فیزیکی در کلاس درس تا گزارشهای تکاندهنده تجاوز در شهرری و روستایی در سنندج، نه فقط زنگ خطر، بلکه فریادِ ضرورتِ تغییری بنیادین در امنیت روانی و جسمی دانشآموزان است. این حوادث، فارغ از تعمیمناپذیریشان به جامعه شریف فرهنگیان، نشان میدهند که محیط آموزشی ما نیازمند بازنگری جدی و فوری در تدابیر پیشگیرانه و ارتقای کیفی امنیت است.
مدرسه، این نخستین و مهمترین بستر جامعهپذیری پس از خانواده، باید پناهگاهی امن، سرشار از اعتماد و فرصتهای شکوفایی باشد. کودکان و نوجوانان، این آسیبپذیرترین و در عین حال گرانبهاترین سرمایههای ما، حق مسلم دارند در فضایی امن و آرام، به دور از هرگونه تهدید و خشونت، به جستجوی دانش و پرورش استعدادهایشان بپردازند. هر خدشهای به این حق اساسی، نه تنها روان و جان آنان را زخمی میکند، بلکه ریشه اعتماد عمومی به نهاد آموزش و پرورش را نیز میخشکاند.
برای پاسداری از حریم امن کودکی در مدارس و ارتقای کیفیت این محیطهای آموزشی، نیازمند رویکردی جامع و چندوجهی هستیم.
فرآیند جذب و گزینش معلمان و کادر آموزشی باید با وسواس و دقت نظر بیشتری همراه باشد. صرف مدارک تحصیلی کافی نیست؛ ارزیابیهای روانشناختی عمیق و مستمر، سنجش تعهد اخلاقی و شایستگیهای حرفهای، باید جزء لاینفک این فرآیند باشد. اظهارات اخیر درباره مشکلات روانی فرد خاطی در شهرری، گواهی بر اهمیت حیاتی این مرحله است. نباید اجازه داد سلامت روان دانشآموزان قربانی سهلانگاری در استخدام افراد فاقد صلاحیت شود.
همزمان، آموزش و توانمندسازی کادر آموزشی نباید امری حاشیهای تلقی شود. برگزاری دورههای تخصصی و کاربردی در زمینههای روانشناسی کودک و نوجوان، روشهای تربیتی مثبت و غیرخشونتآمیز، مهارتهای ارتباطی مؤثر و مدیریت کلاس درس، و همچنین آگاهیبخشی مستمر پیرامون حقوق کودکان و مسئولیتهای قانونی، میتواند سطح دانش و مهارت معلمان را ارتقا داده و از بروز رفتارهای نامناسب پیشگیری کند. معلمی شغل عشق و مسئولیت است و نیازمند آمادگیهای همهجانبه.
از سوی دیگر، دانشآموزان، والدین و تمامی ذینفعان باید اطمینان داشته باشند که در صورت بروز هرگونه مشکل یا نگرانی، کانالهای امن، قابل دسترس و مؤثری برای طرح موضوع و پیگیری آن وجود دارد. گزارشهای مربوط به پیگیری قضایی و ورود سازمان بازرسی کل کشور به ماجرای رفتارهای ناشایست در شهرری، اگرچه دیرهنگام، نشان از اهمیت این سازوکارها دارد. تقویت نقش مشاوران و مددکاران اجتماعی آگاه و دلسوز در مدارس و ایجاد فضایی امن برای گفتوگو و شنیدن صدای دانشآموزان، گامی اساسی در این راستا است. سکوت و پنهانکاری سم مهلک امنیت روانی مدارس است.
ترویج و نهادینهسازی فرهنگ احترام متقابل، همدلی و مسئولیتپذیری باید به یک اولویت در تمامی سطوح نظام آموزشی تبدیل شود. این مهم نیازمند تلاش هماهنگ مدیران، معلمان، دانشآموزان و خانوادهها است، در کنار این موارد، برگزاری برنامههای آموزشی و فرهنگی با محوریت ارتقای سلامت روان، پیشگیری از خشونت و سوءاستفاده، و تقویت مهارتهای زندگی اجتماعی میتواند به ایجاد محیطی امن، پویا و پربار برای یادگیری و رشد کمک کند. این فرهنگ باید از بالاترین سطوح مدیریتی تا تک تک کلاسهای درس جاری و ساری شود.
واضح و آشکار است همکاری و هماهنگی مؤثر میان نهادهای آموزشی، خانوادهها و سایر سازمانهای مرتبط با حقوق کودک امری حیاتی است. تبادل اطلاعات، مشارکت در برنامههای پیشگیرانه و مداخلهای و ایجاد یک شبکه حمایتی منسجم میتواند به شناسایی زودهنگام موارد آسیب و ارائه حمایتهای لازم به کودکان و خانوادهها کمک کند. اظهارات مسئولان مبنی بر پیگیری موارد از طریق حراست و ارجاع به هیئت تخلفات، اگرچه گامهایی رو به جلو است، اما نیازمند شفافیت بیشتر در روند رسیدگی و اعلام نتایج قاطعانه است. نباید اجازه داد اینگونه حوادث در پیچ و خم اداری به فراموشی سپرده شوند.
حفظ قداست و امنیت محیطهای آموزشی، نیازمند عزم جدی و تلاش بیوقفه تمامی دستاندرکاران نظام تعلیم و تربیت است. با اتخاذ رویکردهای فعالانه پیشگیرانه، تقویت سازوکارهای نظارتی و پاسخگویی و ارتقای سطح آگاهی و توانمندی کادر آموزشی، میتوانیم محیطی امن، سالم و پرورشی را برای تمامی کودکان و نوجوانان فراهم آوریم و از تکرار وقایع تلخ اخیر جلوگیری کنیم.
تضمین امنیت روانی و جسمی دانشآموزان در مدارس، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت و تعهدی انسانی برای ساختن نسلی سالم، توانمند و آیندهای روشن است. سکوت در برابر این حوادث، خیانت به آینده فرزندانمان خواهد بود.