محمدسلیم عباسی
چگونه میشود فهمید که یک پرنده زنده است؟ یا یک درخت هنوز نفس میکشد؟ و یا پشت یک پنجرهی بسته کسی منتظر است؟
پاسخ ساده است؛ آواز و پرواز و طپشهای قلب پرنده و جست و خیز بر روی شاخههای درختان به همراه سر و صدای آنها در دعواهای زرگری و روی سر و کول همدیگر پریدنشان از علائم زندگی پرندگان است، درختان را با شاخ و برگ سبز و شکوفههای رنگارنگ و حتی از گستردگی خوان سایههای مهمانپذیر و رقص باد در لابلای شاخههایشان و یا از روی آشیانهی پرندهها در آغوشش همهمهی مبهمشان میشود شناخت، انتظار را هم در پشت پنجره از یک کور سوی فانوسی میشود فهمید!
اما در خصوص سازمانها، نهادها، ارگانها و هر تشکل و انجمن و گروه هم میتوان از علائم و نشانههایی از زنده بودن آن مجموعه آگاه بود، این علائم که معمولا آیینهی تمام نمای چهرهی سازمان هستند و خودشان پشت پردهی مدیریت دیده نمیشوند روابط عمومیها هستند!
در یک تعریف کلی روابط عمومی (Public relations) به علمِ مدیریتِ چرخهی اطلاعات، مابینِ فرد، سازمان، (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و دولتی یا مردم نهاد)، با عموم مردم جامعه اطلاق میشود.
از یک طرف ارائهی آمار و عملکرد و شفاف سازی رویهها و تهیه و جمع بندی و تجزیه و تحلیل این دادهها را روابط عمومیها بر عهده دارند و از طرف دیگر ارائهی بازخورد و نقطه نظرات افکار عمومی به عملکرد سازمان نیز از وظایف لاینفک روابط عمومی محسوب میشود، بدون شک اجرای نقش این دو وظیفهی مهم کار آسانی نیست، بنا بر شرح وظایف شغلی و انتظارات سازمان از روابط عمومی، یک مدیر روابط عمومی باید آچار فرانسهی به تمام معنی باشد، آشنایی با وظایف تخصصی اعم از خبرنگاری، تهیهی گزارش، عکس و تصویر برداری حرفهای، بارگزاری مطالب در فضای مجازی، مدیریت چند رسانهای، تسلط بر فنون گویندگی و مجریگری و برنامهریزی جلسات، کنفرانسها، جشنوارهها وهمایشها تنها بخشی از کارکردهای تخصصی این واحد بشمار میآیند.
احاطه به مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی روز و برخورداری از دانش روانشناسی در بر خورد با افکار عمومی و رعایت خط قرمزها و فضاهای مبهم و مهآلود نیز از توانمندیهایی شغلی محسوب میشوند که یک مدیر روابط عمومی در کنار دانش تخصصی به آنها نیاز دارد، امروزه فضای اطلاع رسانی و تکنولوژیک و سهل الوصول بودن دریافت اطلاعات در شیوههای مختلف و گستردهی اطلاع رسانی و گره خوردن بسیاری از دادهها و ستادههای سازمان با منافع فردی و گروهی افراد، درجهی هوشیاری و دقت بسیار بیشتری میطلبد، که حسن انجام آنها به تعهد و تخصص روابط عمومیها بستگی دارد.
اگر سه مولفهی سرعت ، دقت و صحت را در تهیهی یک خبر به منظور اعتبار بخشی به خبرنگار و خبرگزاری حائز اهمیت بدانیم، این موافهها در خصوص محصولات روابط عمومی که از جنس اطلاعات و اخبار و در یک جادهی دو طرفه مابین افکار عمومی و سازمان در جریان هستند را نیز باید بر همین منوال اهم و مهم دانست، اعتماد افکار عمومی به سازمان محصول اطلاع رسانی شفاف و حقیقی و صحیح است ، نه بزرگنمایی این اطلاعات میتواند شخصیت سازمان را از آنچه هست بزرگتر نشان دهد و نه کوچک نمایی و مخفیکاری برای همیشه از چشمانداز افکار عمومی مخفی خواهد ماند.
معمولا پشت پردهی گزارش و مصاحبههایی که مدیران با لباسهای اتو کشیده، در پشت لنز دوربینها در چند دقیقه و با ارائهی آمار و ارقام از حوزهی تحت مدیریت خود نشان میدهند، ساعتها کار واحدهای روابط عمومی قرار دارد، پشت صفحات بیانیهها و تسلیت و تبریک و تقدیر و اعلام موضع های سازمان که مهر و امضای مدیر در زیرشان میدرخشد، گاهی حتی روح مدیر از این جملات زیبا و منسجم و تاثیر گذار خبر ندارد، اینها کمی از رد پای روابط عمومی سازمانها هستند که اغلب افرادی دیگر پزش را میدهند!
کلام آخر، روابط عمومی دریچهای برای ارتباط با دنیای خارج از سازمان است، دنیایی که اگر درست ترسیم نشود، سازمان در اوهام و رویا روز را شب و شب را روز خواهد کرد و در فضای رویاپردازی بسرعت از اهداف حقیقی دور خواهد شد، روابط عمومی پل است، پلی به سمت مردم که محصول آن در یک سمت شفافیت و آگاهی است و در سمت دیگر انتظارات و خواستههای عمومی و گلایهها قرار دارند و در یک کلام روابط عمومی سنگ صبور سازمان است.