بیایید با هم از پنجره کوچک "خوش بینی" به ازدحام "کوچه باغِ" فرهنگ نظری بیاندازیم، به اجتماعی باشکوه از طیف های مختلف نخبگان، روشنفکران، هنرمندان، اصحاب فرهنگ و رسانه و پدید آورندگان آثار فرهنگی هنری با رزومه های کوتاه و بلند، در حال دیدار و معاشرت با مدیران فرهنگی، همه در تکاپوی حال خوب برای فرهنگ این سرزمین، اما ظاهرن آنچه که پیداست حال خوب مدیران فرهنگی است، زیرا با علم و آگاهی و سابقه و مشاوران کار کشته مدام اوضاع و احوال فرهنگی را رصد میکنند، از اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اقشار گوناگون، خصوصن لایههای آسیب پذیر جامعه نیز بخوبی مطلع هستند و مهمتر به واسطه سفرهای متعدد به اقصی نقاط کشور با تنوع اقلیمی، زبان، فرهنگ و آداب ورسوم بسیاری از استانها نیز، آشنایی دارند.
حال این انبوه فرصتها را، با زنجیره بزرگِ جماعتی خود جوش، بنام انجمن هنرهای نمایشی جمع بزن، حاصل جمع سعادت و افتخارست برای مدیرانی که با ایمانی محکم و نگاهی بلند، فراغ و جسور ، عزم را برای اصلاحِ و دگرگونی امورِ فرهنگ، جزم کرده اند.
و باز این اراده و ایمان را جمع بزن به سامان بخشی فعالیتهای موازی و تجمیع بودجه های پراکنده فرهنگی و سوق دادن آن به حسابهای کپک زده انجمنها و گروههای فعال تئاتری که از فرط بی پولی و بی کاری به کارهای سخیف و سطحی رو آورده اند. بی شک هرزمانی که اهداف خدمات فرهنگی و اسباب مورد نیاز آن مهیا شود، زمینهَ آزمون و خطا و خسران کم و کمتر می شود.
پس جایی از این خدمات می لنگد که تاکنون چنین کیفیتی حاصل نشده، بعد از چهار دهه پرفراز و فرود، هنوز تصمیمات راه گشا نبوده و هنور جناب وزیر فرهنگ در سفرهای استانی باید ناظر اشک و آه اصحاب فرهنگ و هنر باشد که این بحث مجالی مفصل میطبد.
برای پیمودن فاصله میان غلط تا درست، تحصیلات، تجربیات، انگیزه و سرمایه مورد نیاز است همانگونه که در حوزه اقتصادی، تسهیلات و اعتبارات کلانی صرف بنگاههای تولیدی و بخش خصوصی میگردد که نیازهای مصرفی جامعه را تولید کنند، به همان میزان نیز جامعه ما به تولیدات فرهنگی و هنری نیازاساسی دارد.
در واقع اگر بین انواع کالای تولید شده موازنه ای برقرار شود که همه نیازهای جامعه را همزمان حوابگو باشند، دیگر دغدغهها نگاهی حرفهای و کلان پیدا خواهند کرد، بهرحال اشتراک مساعی برای تحلیل روش و تغییر وضعیت خشتِ اول است از آن جمله، باز گذاشتن فضای نقد و باب نمودن نشست های تخصصی و مناظره های علمی ست، که با به چالش کشیدن اهداف مدیریت و سیاست های مالی آن، برای جذب حمایتهای بیشتر دولت از تئاتر کشور چانه زنی می شود. زیرا دیگر بودجه بخش فرهنگ، جوابگوی کارکنانش هم نیست.
و اما تئاتراستان آذربایجان غربی با این همه تنوع فرصت ساز به لحاظ فرهنگی ، قومی ، زبانی و مذهبی، که در این زمانه به حال خود رها شده و باید لاکپشت وار پای مانعهای نه چندان بلند بماند و ناظر جهش دیگران خصوصا استانهای همجوار خود باشد، در حالی که همین تنوع ها و اولویت ها، کافی است تا چنان ترافیک و جنب و جوشی فرهنگی ایجاد شود که استان را به یکی از پایگاههای فرهنگی در غرب کشور تبدیل کند.
این موقعیت جغرافیایی ویژهای که بارها سنگ آن را به سینه زده ایم، با وجود دروازه های باز فرهنگی و اقتصادی آن، در حوزه فرهنگ و هنر به ویژه تئاتر، نیازمند نگاهی متفاوت و استراتژیک است، متاسفانه نیروهای بالقوه با زیر بنایی نیرومند و ریشه دار تئاتری سالهاست در تنگنا و تنهایی بسر میبرند و بهترین زمان درمان و جبران اکنون است که درد به دنبال لانه در استخوان میگردد.
و دلایل این تنهایی و فراموشی، از آنجمله بوروکراسی کهنه و قدیمی قریب به یک دهه مدیریت فرهنگی ست، آن سالهایی که استان همجوار سرگرم تثبیت رویدادهای فرهنگی در سطح ملی و بین المللی بود، مدیر فرهنگی ما برای سفر کاری به شهرستان، انتظار پرداخت هرینه از ما داشتند!
کجا رسم چنین است که هنرمند برای ایجاد حرکت و پویایی و فعالیتی صد درصد فرهنگی و هنری مورد نیاز جامعه، باید در پیشگاه مدیرانی که امکانات دولتی متعلق به مردم را در اختیار دارند گردن کج نماید و گدایی حمایتی ناچیز را به جان بخرد.
قصد پر گویی نیست ، اما درد و رنج زمانی پایان خواهد یافت که بازگو شوند. آنچه گذشته عمر ما بوده و سرشار از حکایت های شنیدنی، امیدوارم جوانان تئاتری امروز با پشتکار و کار مداوم ، فرصت انفعال به مسئولین بیبرنامه ندهند .
و اما انجمن، در ابتدا قدردان زحمات مرکز هنرهای نمایشی کشور و هیئت مدیره انجمن هنرهای نمایشی کشور هستم، بابت حمایت معنوی که از اولین جشنواره نمایشنامه نویسی کوردی داشتند. جشنواره ای به گستردگی چهار استان در غرب کشور، این دغدغه دوستان زمانی مسجل شد که جناب نیلی مدیر عامل انجمن مرکز دعوت ما را پذیرفتند و برای اختتامیه جشنواره نمایشنامه نویسی کوردی، خود را به بوکان رساندند و جالب اینکه، بدون استراخت بعد از اختتامیه در حالی که شب از نیمه گذشته بود، به دل جاده زدند تا اول صبح دفتر کارشان باشند. به باور من این نگاه به کار قابل تقدیر است و شأن انجمن را ارتقا می بخشد، و اما جالب تر اینکه همزمان رییس انجمن استانی، زحمت این سفر دو سه ساعته را به خود نداد تا ضمن همراهی مدیر عامل انجمن مرکز، دراختتامیه این جشنواره فرا منطقهای که در استان ما سابقه نداشته شرکت نماید. بهرحال تاریخ حافظه ای ماندگار و حساس به حرکت های" زشت و زیبا" دارد باید مراقب بود.
بگذریم، در این دوره شرایط سخت و ناگوار سالهای تنگ دستی تئاتر را تجربه کردیم و اهالی تئاتر همه در رنج حاصل از این تنگنای مالی با هم سهیم بودیم، زمانی که همه برنامههای کوتاه و بلند مدت پیشبینی شده از تهرانِ تصمیمگیر تا شهرستان تصمیم پذیر، یکی پس از دیگری قربانی عدم تأمین بودجههای نارس و دیررس می شدند، همه واقف بودیم که ادامه این روند کُند، خصوصا در شهرستان، حاصلی جز بی رمقی تئاتر و انفعال و انزوای نیرو های دلسوز ندارد.
بهرحال، "دولت با توجه به بند 24 از اصول سیاست های فرهنگی، موظف است شرایط مادی و معنوی لازم را برای تولید نمایش و ایجاد مکانهای نمایشی در سراسر کشور را فراهم کند و حمایت لازم را برای گسترش و اعتلای هنر تئاتر انجام دهد "
اما با مرور همین یکسال گذشته، به یقین میتوان گفت که اکثر تولید کنندگان تئاتر در استان ما هنوز موفق به دریافت کمک هزینه اجراهای عمومی نشدهاند، هرچند همه گروهها در سطح استان مردانه آستین بالا زدن و پول توجیبی رو هم گذاشتند و هزینه کردند تا کار به اجرا برسد و این قابل تحسین است .
و اما پیشنهادی سراسری، با توجه به بدگمانی شکل گرفته در نظر تئاتریها و منتقدان استان، بدلیل عدم ارائه گزارش و عملکرد طی دوره دوساله گذشته و در راستای شفاف سازی و تنویر افکار عموم تئاتری ها در استان ها پیشنهاد میکنم، در صورت امکان برای ایجاد رقابت بین استانها ساز و کاری تعریف شود که همه در یک جدول یا فرمتی مشخص و مشترک عملکرد و گزارش کاری شش ماهه استان را در درگاه تخصصی استانی " ایران تئاتر" منتشر نمایند. تا ضمن آگاهی گروههای تئاتری و رسانه های جمعی داخل استان، همه استانهای دیگر نیز از وضعیت هم مطلع باشند و زمینه تعامل و همفکری نیز فراهم گردد. به مفهومی دیگر حمایت از انجمن های استانی، منوط به بارگذاری گزارش و عملکرد شش ماهه در سایت استانی ایران تئاتر باشد.
و کلام آخر
تا دولت آستین بالا نزند و لوایحی در ارتباط با مشاغل تفکیک شده هنرمندان این عرصه و دیگر حوزه های هنر تقدیم مجلس نکند و تحت پوشش وزارت کار و تعاون قرار نگیرند حال و روز نمایش پیشگان کماکان افتان و خیزان خواهد بود. قصه کوتاه کنیم که عمر دراز باد، هدف این نوشتار یادآوری و تاکید بر این اصل است که "همه چیز را همگان دانند " که امروزه به خرد جمعی معنی شده، زیرا تجربه همکاران و همفکران در همه استان ها تجربه ای گرانبهاست، و مانیفست انجمن هنرهای نمایشی از دل همین تجربه های تلخ و شیرین به تکامل خواهد رسید، پس بیان رنج و رنجیدگی، گله از کسی نیست بلکه جواب مطالبه به حق آنانی ست که درلابلای آرای خود امیدی جستجو میکردند که شکوفایی هرچه بیشتر تئاتر این سرزمین را محقق کند.
باقی بقایتان
خالد حیدری عضو هیئت
رئیسه انجمن هنرهای نمایشی آذربایجان غرب و عضو کانون نمایشنامه نویسان و انجمن کارگردانان
خانه تئاتر ایران