تاریخ: ۱۳۹۸/۲/۳۱
زنگ حساب
احمد صالح پوری


مدت زمان زیادی از انتخابات شورای شهر می گذرد مدت زمانی که می تواند عیاری برای سنجش عمل به وعده‌های انتخاباتی کاندیداهای برگزیده این انتخابات باشد همان‌هایی که در تبلیغات انتخاباتیشان صحبت از عدم وجود مدیریت صحیح شهری و نبودن امکانی برای سنجش خودشان در میدان امتحان میکردند اکنون بر اریکه شورای شهر مهاباد تکیه زدهاند و زمام امور در دستانشان است حالا بیایید با هم برشی بزنیم به محرومترین و جنوبی ترین منطقه مهاباد به باغ شایگان و پشت تپ که همین آقایان موکل در شورای شهر هستند این منطقه برای کسانی که حتی یکبار به صورت گذری از آنجا عبور کرده باشند نیازی به طومار نوشتن ندارد و قطعا" محرومیت و کم برخورداری منطقه را دریافته اند و حال باید پرسید در این مدت چه گلی بر سر این منطقه زده اید؟ به همان منطقه‌ای که جذاب‌ترین مکان و منطقه برای ایراد سخنرانی‌های آتشین و غرای خود یافته بودید. همان منطقه‌ای که آن را نماد و سمبل عدم مدیریت صحیح و هوشمندانه بر می‌شمردید و وعده دگرگونی و تغییر اساسی آن را داده بودید وجدان بیدارتان را به قضاوت بخوانید که آیا حتی اندازه سرسوزنی تغییر را در این منطقه یافته اید؟ آیا وجدان بیدارتان از اینهمه وعده بی عمل به ستوه نیامده است؟ آیا روز حسابی برای خود متصور نیستید؟ یادمان نرود که هیچ پست و مقام و صندلی‌ای به صاحبانش وفا نکرده و همه آنرا به نفر بعدی سپرده‌اند که اگر غیر از این بود اکنون این صندلی به شما نمی رسید. لحظه دیدار مجدد چندان دور نیست و بر یک چشم بر هم زدنی می گذرد. لحظه دیدار نزدیک است. در آنزمان چه چیزی برای ارائه به این مردم مظلوم و سختکوش دارید؟ همان وعده‌های قبلی را نسخه کرده و به دستشان می دهید؟ دریغ که این نسخه را برای بار دوم کسی از شما نمیگیرد. بهتر است تا فرصت باقیست از این فرصت طلایی خدمت که با دستان همین مردم محروم و زجر دیده نصیبتان گشته کمال استفاده را کرده و نامی نیک و ماندگار از خود برجای بگذارید. برای درک بهتر میزان جفایی که به مردمان این منطقه وسیع و بیش از سی هزار نفری رفته کافیست نگاهی به نقطه مقابل و قرینه آن در شمال شهر بیندازید بدون هیچ توضیحی فقط روزی را اختصاص به دیدار از هر دو منطقه کنید دو منطقه در یک شهر و بامردمانی یکسان ولی این کجا و این کجا ؟ آیا تنها گناه این مردم واقع شدن در جنوب شهر است؟ آیا هرگز به فکرتان رسیده که صبر و تحمل و شکیبایی مردمان این منطقه نه ناشی از عدم درک تبعیض‌ها و عدم بینش و درک درستشان، که ناشی از نجابت و اصالتشان است؟ ولی بدانید که این صبر و بردباری و نجابت هم حد و اندازه ای دارد و روزی این صبر لبریز خواهد شد. در آن روز دیگر اثری از صندلی محبوبتان نخواهید دید برای تکیه زدن بهتر است تا دیر نشده و همین امروز فکر فردا کنید که فردا دیر است . ما مخالف برخوردای هیچ یک از مناطق از امکانات بهتر و بیشتر نیستیم چرا که همه مناطق این شهر اعضای یک پیکرند پیکری با نام مقدس مهاباد که نفسمان به بقای این پیکر بند است و همه سعی و تلاشمان بلندی و پرآوازگی این نام است ولی تبعیض چرا؟ آیا اگر خانه یکی از مسئولین در این مناطق بود بازهم وضعیت به همین منوال بود و یا قصه این منطقه جور دیگری روایت می شد؟ زدودن چهره زنگار گرفته این منطقه فقط اندکی همت و تامل می خواهد تا مردمان نجیب و سختکوش این منطقه محروم مانده هم حق برخورداری از حداقل های زندگی شهری نصیبشان شود نه اینکه امکاناتشان و برخورداریشان از امکانات شهری به اندازه روستایی کوچک و مهجور و دور افتاده باشد و فقط در زمان انتخاب دارای ارزش باشند و از آنها پلی بسازند برای رسیدن به میزهای ریاست . باور کنید این تکیه زدنها که از روی شانه های خسته این مردم باشد افتادن دارد .نه در هنگامه انتخابات آنها را به عرش اعلاء ببرید و نه آنها را به فراموشی مطلق پس از انتخابات دچار سازید .بالاخره این زنگ تفریح هم می گذرد ولی زنگ بعدی حساب داریم و در زنگ حساب باید حساب پس بدهید پس تا فرصت باقیست فرصت ها را دریابید و آن را به زنگ حسابی که در آن راهی جز وداع با میزتان ندارید نسپارید .هر چند بنا به نوشته ها و عرض احوال های قبلی تا گوش گوش شما و ناله ناله ماست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است .