تاریخ: ۱۳۹۸/۱/۸
گفتگوی اختصاصی با هنرمند پیشکسوت و موسس انجمن هنرهای نمایشی مهاباد

سیدمحمد مسعود سیدقادری مکری ساوجبلاغی

متولد 26 اسفند 1344 در مهاباد

دوران تحصیلی را در شهرهای مهاباد و ارومیه به پایان رسانیده

دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی

تلنگر سلیم، هه‌ڵای نیوەشەو، شمشاڵی بێ‌دەنگ، سرانجام یزدگرد، سابڵاغی خوێناوی، تلاقی، کلنجار، در هم نشکن بلمچی از شاخص‌ترین تجربیات نمایشی ایشان به شمار می‌رود

 


·    آقای سیدقادری مکری، اجازه بدید سوال اول را با این شروع کنم که جرقه شروع کار هنری شما از چه زمانی آغاز شد؟

خیلی پیشتر از اینها، حدودا سال 54 که سازمان پیشاهنگ در ایران وجود داشت در ارومیه یک دوره مسابقات عکاسی برگزار شد و بنده به عنوان عکاس در این مسابقه شرکت نمودم که در خاتمه به عنوان تنها شرکت کننده این مسابقه مقام نخست را کسب کردم! این مقام برای من هیچ لذتی نداشت چون رقیبی نداشتم. پس از این بود که بنده وارد عرصه هنری تئاتر شدم.

·         تئاتر را با چه کسانی شروع کردید؟

با دوستانی نظیر مرحوم ابراهیم تنهایی. سال 62 نمایشنامه "شمشاڵی بێ‌دەنگ" را نوشتم و آقای ابراهیم تنهایی کارگردانی این اثر را برعهده گرفت، بعد از این بود که جسته گریخته و در مناسبت‌های خاص و در مدارس به اجرای تئاتر می‌پرداختیم.

·         در خصوص اجرای این نمایش و بازیگران آن بیشتر توضیح دهید.

این کار اولین کار جدی بنده بود که در اشنویه نیز اجرا شد، با چند تختخواب سربازی صحنه متحرکی را آماده نمودیم و در روستاها و مساجد و فضاهای باز به اجرا می‌پرداختیم، به طور عمده این اثر در بیشتر روستاها اجرا شد. بازیگران این اثر خودم، ابراهیم تنهایی، سلیمان اسماعیلی، سلیمان عباسی و  محمد محمدی بودند.

بیشتر کسانی که با من کار می‌کردند معمولا کار اول یا دومشان بود و من علاوه بر مسئولیت کارگردانی مسئولیت آموزش را نیز عهده دار بودم به استثنای کسانی که خودشان پیشکسوت بودند و سال‌ها کار کرده بودند و لطف می‌کردند در کارهای بنده حضور داشتند.

·    جنگ ایران و عراق در آن سال‌هایی که مشغول نمایشنامه نویسی و اجرا بودید چقدر تاثیرگذار بود؟

سال 63 یا 64 بود که نمایشنامه "سابڵاغی خوێناوی" را نوشتم، این اثر الهام گرفته از بمباران بازار مهاباد بود، این کار مناسبتی بود و عوامل "شمشاڵی بێ‌دەنگی" در این اثر نیز همکاری داشتند با این تفاوت که کارگردانی را هم خودم به عهده داشتم، فکر می‌کنم به نسبت اثر اول این کار موفقیت و مقبولیت چندانی در میان مردم نداشت.

·         چرا استقبال نشد؟

وقتی دغدغه‌های مردم چیز دیگریست خیلی سخت است مردم را در سالن جمع کرد، زمان جنگ ما کار هنری می‌کردیم و آن را به روستاها می‌بردیم، چون فضا نا آرام بود استقبال چندانی از آن نشد، همین هم باعث شد دنبال کار دیگری نریم.

·    با این حساب سعی می‌کردید چه در نمایشنامه‌نویسی و چه در اجرا که حتی در روستاها هم اجرا داشتید نظر عموم را بیشتر جلب کنید.

دقیقا، مدتی در تبریز کارآموز الکترونیک بودم، در شرکتی که هم درس می‌خواندم و هم کار می‌کردم، هر روز عصر که بر‌می‌گشتم سر بازار دو پهلوان معرکه‌ درست می‌کردند و من کنار آنها می‌ایستادم، کار آنها بیشتر شبیه یک کار خیابانی بود تا زورآزمایی، این برای من و در کارهایم بسیار تاثیربخش بود.

·         مشکلات روزمره هیچ وقت شما را از کار هنری دور نکرده؟

سالها پیش که در تهران ساکن بودم، مسافت زیادی را تا آبیک برای کار طی می‌کردم، این موجب شده بود کار هنری و تئاتر را به کلی فراموش کنم تا اینکه آقای آتش تقی پور و همسر ایشان بنده را برای پشت صحنه کار آقای حسین جعفری دعوت کردند، این احساس دوباره در بنده زنده شد که عضو خانواده تئاتر هستم، خانم لاله تقیان از اساتید برجسته یک سری کتاب در خصوص تئاتر به بنده هدیه دادند، یک هفته کار می‌کردم به عشق اینکه پنج شنبه و جمعه به تئاتر شهر و چهارسو و سنگ لج بروم. کم کم به این نتیجه رسیدم که اگر ما هم تئاتر را ول کنیم تئاتر ما را ول نمی‌کند.

 

·         با این حساب در شهرهای مختلف و با افراد شاخصی در زمینه تئاتر ارتباط داشتید.

بله، بعد از تهران به بوشهر رفتم و در آنجا با استاد سید مجید زارع کار که مدیون ایشان هستم کار کردم، همچنین با کسانی نظیر محمد حمزه زاده، بهرام ابراهیمی و... در اصفهان هم با محمد حسین قهارزاده و ممیز زاده کار کردم. ماحصل اینها اندوختن تجربه و دانش بود. آن موقع دسترسی به متون نمایشی چندان آسان نبود لذا یک مجموعه از آثار را جمع آوری کردم و با خود آوردم.

·         جرقه تاسیس انجمن هنرهای نمایشی مهاباد چطور زده شد؟

زمانی که در تهران بودم خانم لاله تقیان و آقای علی منتظری که رئیس وقت انجمن هنرهای نمایشی بود و آقای حسن یزدانی که رئیس انجمن نمایش بود به بنده گفتند که تشکیلات جدیدی به شهرهای مختلف داده می‌شود، نظیر مشهد، تبریز، اصفهان. مهاباد یکی از این شهرهاست که فکر می‌کنیم اگر شما قبول مسئولیت نمایید می‌تواند موفق عمل کند، آن موقع هم تاسیس انجمن به صورت شورایی و هیات امنایی بود و می‌بایست هیات موسس داشته باشد، لذا بنده افرادی را به همین منظور جمع نمودم.

با ماموستا شریف حسین پناهی چندین بار به تهران رفتیم و کارهای اداری را انجام دادیم، در همین زمینه خودم را مدیون کسانی نظیر مرحوم ابراهیم تنهایی و  استاد ناصر بابائیان می‌دانم.

·         اولین تجربه نمایشی انجمن چه بود؟

بعد از تاسیس انجمن در مهاباد در سال 1370 اولین کار به نام "تلنگر سلیم" نوشته سیدمجید زارع کار را کارگردانی نمودم، بازیگران آن ابراهیم تنهایی، رحیم نقده، ناصر بابائیان، وسیم پیرەبابی، کریم حمزه زاده، هوشنگ جعفرنژاد، حسن عبده، امید پیروی اسلام و خودم که نقش کوچکی داشتم.

تمامی مدارس مهاباد به نوبت از این نمایش دیدن کردند، در این کار بنده یک دیالوگ نزدیک به صحنه داشتم، در یکی از اجراها دیدم یکی از تماشاگران همزمان با من در حال تکرار دیالوگ است، پس از اجرا از همین تماشاگر جویا شدیم که آیا متن رو قبلا دیده یا قضیه چیست، گفت این هفتمین اجراست که من حضور پیدا می‌کنم. همین کار را در کرمانشاه، سنندج، سقز و اشنویه اجرا کردیم.

·    پس از تاسیس انجمن هنرهای نمایشی مهاباد علاوه بر اجرای تئاتر، اقداماتی دیگری هم انجام شد؟

بنده تمامی کتابهای خودم را در خصوص تئاتر که طی سالها جمع آوری نموده بودم تقدیم انجمن نمایش کردم و اولین کتابخانه تخصصی تئاتر را در مهاباد ایجاد نمودیم، سپس اولین نمایشگاه اختصاصی تئاتر با عکس‌هایی از سید رحیم قریشی، خانباغی، پورشکیبا، آتش تقی پور و... به مدت 2 هفته راه اندازی نمودیم.

·         بعد از تلنگر سلیم کارگردانی اثر دیگری را بر عهده گرفتید؟

حدودا سال 74 یا 75 در سازمان تبلیغات اسلامی نمایش "هەڵای نیوە شەو" یا هیاهوی نیمه شب نوشته ولی اله صادقی رئیس دادگستری گرگان را در شهرهای مختلف اجرا کردیم که برای این متن بنده به گرگان رفتم و از ایشان اجازه گرفتم، آقای کمال رشیدپوری ترجمه کوردی آنرا بر عهده گرفت، کریم حمزه زاده، ناصر بابائیان، سعید اقرعی، محسن ضیایی، فرهاد ایرانپناه و امید پیروی اسلام از بازیگران این نمایش بودند.

پس از این بنده همکاری با صدا و سیما را شروع کردم، پس از 10 ـ 12 سال دوباره تلنگر سلیم را به پیشنهاد آقای صلاح شیخ محمدی کار کردیم و به جشنواره سنندج بردیم.

 

·         علت اینکه طی چند سال اخیر کمتر کار کرده‌اید چیست؟

مدتی از مهاباد دور بودم و همچنین به علت کسالت و مریضی از کارهای هنری دور شدم تا اینکه مدتی پیش آقای محسن ضیایی اجرای یکی از کارهایش که روی صحنه بود را به من تقدیم کرد، باز دیدم که تئاتر من را فراموش نمی‌کند. اکنون هم بیشتر مشغول نوشتن و تحقیق هستم بلکه بتوانیم خدمت مفید و تاثیرگذاری برای تئاتر این شهر داشته باشیم.

پس از آن کسی که بایستی بسیار پر رنگ نامش را بر زبان بیاورم آقای امید خاکپور است. زمانی که وی بسیار جوان بود و با ما کار می‌کرد در میان دوستان و به شوخی به ایشان می‌گفتم استاد خاکپور، و این نام بر ایشان گذاشته شد، پس از مدت‌ها که برگشته‌ام می‌بینیم که این لقب واقعا برازنده ایشان است، چون واقعا انسانی کار کشته، توانا، ریزبین، باسواد و مطلع است. به طور کلی اگر پنج نفر در تئاتر مهاباد تاثیرگذار بوده‌اند، یکی از آنها قطعا امید خاکپور است.

·    با نگاهی گذرا بر انجمن هنرهای نمایشی مهاباد، فکر می‌کنید مسیری را که طی این سال‌ها پیموده است چقدر درست بوده؟

اشتباه قدم نگذاشته‌ایم چرا که نسلی تربیت کرده‌ایم و کار می‌کنند که علاوه بر تخصص و تجربه، ادب و احترام بلدند، تحصیل کرده‌های خوبی در این رشته داریم نظیر آقای هه‌ژار نورانی، شهرام میکائیلی، بختیار پنجەای و... این برای ما جای افتخار و مباهات است. زمانی دو سال یک بار تئاتری را روی صحنه می‌بردم و من را به عنوان انسان پر کار می‌شناختند ولی اکنون تئاتر ما به جایی رسیده است که روزانه برای اجرا و تمرین‌ها در خود شهرستان رقابت است.

·    فکر می‌کنید ارتباط اساتید و پیشکسوتان تئاتر با انجمن هنرهای نمایشی و همچنین نسل جوان محفوظ مانده؟

کسانی به تئاتر وفادار ماندند، عده‌ای هم پست و مقام گرفتند و تئاتر را کنار گذاشتند، یکی از دوستان که سال‌ها تئاتر کار کرده بود در دادگستری استخدام شد، پیش ایشان رفتیم تا عکس‌های آن زمان را که کار می‌کردیم به ما بدهد، می‌گفت برای من کسر شان است مردم بدانند تئاتر کار کرده‌ام! حتی حاضر نبود عکس‌ها را به ما بدهد.

علاوه بر این‌ها ساخت اتاق فکر و همچنین حضور رییس فرهنگ و ارشاد در جلسات ما بسیار تاثیر گذار بوده است. در سازمان تبلیغات اسلامی نیز آقای داداش زاده و آقای آقا محمدی بستر مناسبی را برای تئاتر مهاباد ایجاد کرده‌اند.

زمانی کار تئاتر در این شهر برای برخی خانواده‌ها مایه سرافکندگی بود، ولی اکنون فضا خیلی عوض شده، بازیگر زن نداشتیم، لذا شایسته است از خانم پروین ملک زاده که در بسیاری از کارها به عنوان پیشرو فعالیت داشتند و تابوها را شکستند، نام ببرم.

·    آقای سیدقادری مکری در مورد تئاتر سال‌ها پیش مهاباد اطلاعات چندانی در دست نیست، اطلاع شما در این زمینه چقدر است؟

در مورد تئاتر "دایکی نیشتمان" هر چه شنیده‌ام از مرحوم پدرم بوده، بحث از تئاتر دیگری هم قبل از آن شده که روی سکویی در بازار اجرا می‌شده و سه کاراکتر داشته، متاسفانه تاکنون نتوانسته‌ام نام این کار را پیدا کنم، در مورد دایکی نیشتمان هم از بازیگران و عوامل آن اطلاع چندانی ندارم، تحقیق هم کردم، ظاهرا دو نفر که پدرم از آنها نام می‌برد دو پسر خانواده ایوبیان  بوده‌اند که نقش کم رنگی داشتند و در این کار حضور داشتند، آنطور که پدرم تعریف می‌کرد عوامل این کار غیربومی بودند و از شهرهای دیگر آمده‌ بودند.

·         وضعیت کیفی تئاتر در مهاباد را در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اگر بخواهیم بدون تعارف و حاشیه بگوییم تئاتر اکنون مهاباد با تئاتر زمان ما قابل مقایسه نیست، ما با دست خالی کار می کردیم و چند و وقت یکبار، الان کار زیاد شده، انسان‌های برجسته هم در این میان پیدا شده اند، اتاق فکر هم بسیار تاثیرگذار بوده است. تئاتر در حال حاضر فضای بازتری دارد، زمانی که ما کار می کردیم وقتی نفری را دعوت به کار می کردیم بایستی اول رضایت خانواده ایشان را می‌گرفتیم.

·         رضایت خانواده چرا؟

تحت هیچ شرایطی کسی و خانواده‌ای حاضر نبود نقش منفی قبول کند. در مورد خانم‌ها هم قضیه بدتر، کسی حاضر نبود دخترش را برای بازی در تئاتر بفرستد، ما هم برای پر کردن نقش خانم‌ها یا می‌بایست نقش را کلا حذف کنیم یا یکی از بچه‌ها چادر سرش کند! گاهی وقت‌ها هم بازیگر در حین اجرا و در نیمه راه قهر می‌کرد، چون تعهدی وجود نداشت.

 

·         فکر می‌کنید مشکلات اصلی هنرمندان تئاتر در مهاباد چیست؟

یکی از مشکلات بزرگ تئاتر مهاباد نبود مکان کافی است، البته نبودن نه، ندادن چون سالن زیاد است ولی هر کدام به چیزی تبدیل شده اند.

از هیچ دستگاه و ارگانی هم گلایه ندارم، از همه آنها ممنونم، هر کدام به نوعی لطف کردند، ولی کمک هایی که از سوی مسئولین می شود مستمر و پیوسته نیست، کمک‌ها مقطعی است. به طور عمده کسانی که در راس کار شهر مهاباد قرارد دارند نگاه مثبتی به هنر تئاتر ندارند.

·         در پایان از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم، اگر سخنی هست بفرمایید.

از نگاه ویژه شما به هنر سپاسگزارم، هاژه تنها به عنوان خبرگزاری فعالیت نمی‌کند، بلکه ثابت نموده رسالت هنری و خدمت به جامعه فرهنگ و هنر را همواره سرلوحه کار خویش قرار داده است.