هاژه ـ هفدهم فروردین سال 95، شاید وقتی قیچی، روبان صورتی رنگ کارگاه خیاطی امید بانوان مهاباد را می برید، بارقه های امید در دل بسیاری داشت شکل می گرفت.
کارگاهی با شعار حمایت و تحت نظارت شورا که قرار بود بانوان بی سرپرست، بد سرپرست و خود سرپرست را زیر چتر خود پوشش و در برابر آسیب های اجتماعی تا حدودی مصون دارد. زنانی که بایستی با رویكرد توانمندسازی و توانافزایی جهت تأمین آتیه خود و خودكفایی آماده شوند.
چند ماهی بیشتر نگذشته، اما بسیاری نماندن را بر وضعیت حکمفرا بر این کارگاه ترجیح داده اند. وضعیتی که به گفته برخی از آنها نه در جهت حمایت از این بانوان، بلکه در راستای اهداف شخصی، سلیقه ای و بیشتر ژست یک کار خیرخواهانه و نیکوکارانهست!
به جرات می توان گفت برخی از آنان هیچ روزنه امیدی در بهبود اوضاع نمی بینند و نظارت مجموعه شورای شهر را واگذاشته به یک شخص و در نهایت مدیریت تحت امر وی را ناکارآمد و بی سر و سامان توصیف می کنند! چرا که طی شش ماه از فعالیت این کارگاه هیچ عضوی حقی دریافت ننموده و فعالیت این مکان نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه در بسیاری موارد دارای پسرفت بوده و در جا می زند.
به دنبال تاسیس کارگاه خیاطی امید بانوان مهاباد 31 بانو در آزمون پذیرش که از سوی سازمان فنی و حرفه ای برگزار شده شرکت نمودند، به دنبال افتتاح این مکان و پس از پایان هر ماه کارگاه با ریزش خودخواسته یا اجباری اعضا آنهم بدون دریافت هرگونه حقوق و پاداش و بیمه ای مواجه بوده است، این در حالی است که بنا بر این بوده بانوان شاغل در این کارگاه تولیدی بتوانند سفارشات خود را نیز بدون پرداخت هزینه های جاری انجام دهند و این مهم به عنوان یک مزیت معرفی شده و همچنین در کنار آن مسئولان امر با استفاده از قراردادهای منعقد با نهادها، شرکت ها و مکانهای مورد نظر بتوانند درآمد آنها را به درآمدهایی هر چند کم اما پایدار تبدیل کنند. موضوعی که گذشت شش ماهه عملا عکس آن را ثابت و شواهد نشان می دهد کارگاه حتی در مقابل سفارشات شخصی بانوان نیز سهم خود را دریافت نموده است.
جای تامل است که نظارت نهادهای اجرایی و بیمه ای بر این مکان در حد صفر بوده و تاکنون هیچ نوع تلاشی در جهت صیانت و حفظ حقوق این بانوان صورت نگرفته است. موضوعی که مقنن با تصويب ماده 38 قانون کار با تاكيد بر ارزش كار زن هر نوع تبعيض بر اوهام پرستی و خرافه سازی مانند احساساتی بودن زن، ناتوانی عقلی زن و... را محكوم كرده است .
به جرات می توان گفت عامل فقر اقتصادی می تواند تاثیر مستقیم و غیرمستقیمی بر وضع رفاهی، روانشناختی و جامعه شناختی زنان بی سرپرست، بد سرپرست و خود سرپرست بگذارد، طوریکه امروزه یکی از شاخصهای اصلی و مهم توسعه پایدار، گسترش رفاه اجتماعی و برقراری عدالت اجتماعی برای اقشار نیازمند جامعه است، چرا که تمام افراد یک جامعه که توانایی کمک به این زنان را دارند، باید از طریق مشارکت با سازمانها، موسسات، انجمنها و تشکلهای مردمنهاد در راستای توانمندسازی و بهبود کیفیت زندگی آنان به ایفای نقش بپردازند.
در نهایت میتوان به این نتیجه رسید که وضعیت کارگاه خیاطی امید بانوان در وضعیت کنونی امیدبخش نیست و سرمایه گذاری شورا و شهرداری مهاباد در این زمینه تاکنون نه تنها گره ای از مشکل این بانوان نگشوده، بلکه خود موجب بروز برخی مشکلات دیگر نیز شده و به طور کلی بانوان شاغل در آن از لحاظ اقتصادی در مضیقه به سر برند. وضع مالی نامناسب خود موجد محرومیتها و کاستیهای دیگری در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و روانی این زنان و فرزندان را در پی خواهد داشت. بدین جهت می طلبد در راستای رفع محرومیت آنان نهادهای متولی (شورا، شهرداری، بیمه، اداره کار و رفاه اجتماعی و...) قدم پیش بگذارند.