تاریخ: ۱۳۹۷/۱۰/۵
علوم پايه و توسعه، عامل برتری و قدرت آمریکا در جهان
چالاک عظیمی
این روزها در کشور ما یکی از اساسی‌ترین موضوع‌ها در جامعه، به سخره گرفتن یک موضوع خاطره انگیز به نام "علم بهتر است یا ثروت"می‌باشد. سبک زندگی مردم، نظام بهداشتی و درمانی غلط و دور بودن از فرهنگ غنی مطالعه در چهار دهه گذشته و هم چنین زندگی مجلل دلالان و بازاریان این جمله را به یک شوخی بدل کرده است. هر روز، از تعداد کسانی که قبول دارند که علم سرمایۀ اصلی تولید ثروت است، کاسته می‌شود. ما هنوز باور نکرده‌ایم که علم عامل اصلی قدرت، در همه زمینه‌ها است. برداشت‌های غلط ما از پیشبرد علم در کشور، فقط مختص به چاپ پایان نامه‌های بی‌ارزش دوره ارشد و دکتری و چاپ مقالات بی‌ثمره بین المللی که فاقد دستاورد صنعتی و تکنولوژیک هستند، شده است. تمام کشورهای قدرتمند جهان از نظر علمی، پیشرو هستند. تولید علم نیازمند برنامه‌ریزی‌های کلان ملی است، این حرف تایید کننده در صحنه ماندن کشورهای قدرتمند جهان را در قدرت نشان می‌دهد که سهم بزرگی از درآمدهای خود را صرف تولید علم و تحقیقات می‌کنند. کشورهای قدرتمند جهان هم چون ایالات متحده آمریکا، آلمان، کانادا، فرانسه، ژاپن، بریتانیا و غیره، از جمله برندگان این موضوع خاطره انگیز بالا به واسطه توسعه و پیشرفت علوم پایه هستند. علوم پایه، زیربنای اصلی سایر دانش‌ها محسوب می‌شود و اگر کشوری دارای علوم پایه ضعیف هم چون ریاضی، فیزیک و شیمی باشد، نمی‌تواند بیان دارد که در سایر زیرشاخه های دیگر علوم، پیشرفتی داشته است. نباید یادمان برود که آینده را علوم پایه می‌سازد، نه مهندسان و پزشکان و غیره. عدم توجه کافی به علوم زیربنایی، اشتباهی راهبردی است که کشورهای «در حال توسعه» را، همیشه در حال توسعه نگه می‌دارد و شانس توسعه یافتگی را از آنان می‌گیرد.  
فرید زکریا، تحلیلگر معروف آمریکایی در کتاب "جهان پسا آمریکایی" که در سال 2008 در آمریکا منتشر کرد نظام آموزش عالی آمریکا را اصلی‌ترین عامل برتری آمریکا در جهان می‌داند و می‌نویسد:
آموزش عالی، بهترین صنعت آمریکا در جهان است. آمریکا با پنج درصد جمعیت دنیا، در صحنه آموزش عالی برتری مطلق دارد و 68 درصد از پنجاه دانشگاه برتر جهان متعلق به این کشور است. مزیت آمریکا در هیچ حوزه دیگری تا این حد قاطع نیست. آمریکا 2/6 درصد از تولید ناخالص خود را صرف سرمایه گذاری بر روی آموزش عالی وابسته به علوم پایه می‌کند، این در حالی است که اروپا 1/2 درصد و ژاپن 1/1 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف آموزش عالی وابسته به علوم پایه می‌کنند. نظام آموزشی آمریکا سخت‌گیری چندانی در مورد حفظ کردن دروس ندارد بلکه در پرورش قابلیت‌های نقادی ذهن که لازمه موفقیت در زندگی است، عملکرد برجسته‌ای دارد. سایر نظام‌های آموزشی امتحان پس دادن یاد می‌دهند، در حالی که سیستم آموزشی آمریکا، تفکر کردن را می‌آموزد. چنین کیفیتی روشن می‌کند که چرا آمریکا در این حد، مخترع و ماجراجو و خطرپذیر تربیت می‌کند. در آمریکا، مردم این امکان را می‌یابند که جسارت بورزند، چالشگر قدرت باشند، زمین بخورند و دوباره به پا خیزند. این آمریکاست و نه ژاپن که ده‌ها برنده جایزه نوبل پرورش داده است!!
وزیر آموزش عالی سنگاپور در تشریح تفاوت بین نظام آموزشی کشورش با آمریکا چنین می‌گوید : "ما هر دو به شایسته سالاری پای بندیم. در آمریکا به شایسته سالاری استعدادها بها می‌دهند و در سنگاپور به شایسته سالاری در آزمون‌ها!! این همان درد امروز جامعه ما است.    
در آمریکا راه حداکثر بهره‌برداری از استعدادهای انسان ها را می‌دانند. خلاقیت، کنجکاوی، ماجراجویی و بلند نظری، همه از شاخصه‌های سیستم آموزشی آمریکاست. ژاپن اخیرا کوشیده است تا با حذف کلاس‌های اجباری روز شنبه و افزودن بر ساعات مطالعات عمومی که شاگردان و آموزگاران می‌توانند در آن علایق خاص خود را دنبال کنند، انعطاف پذیری نظام آموزشی خود را ارتقا بخشد.
علوم پایه یک رویکرد سیستماتیک و منطقی برای کشف عملکرد جهان است. این دانش از طریق کشفیات درباره‌ی تمام چیزهای جهان انباشته می‌شود. متاسفانه، در کشور ما علوم پایه یک رویکرد سیستماتیک جهت تولید سیل عظیم بیکاران نخبه در جامعه است و جامعه‌ای که در آن شیمیدانان، فیزیکدانان یا ریاضیدانان بیکار باشند، فاتحه این جامعه خوانده شده است، درست همان چیزی که امروزه در کشور ما به وفور دیده می‌شود. ما دو برابر ژاپن دانشجوی دکتری تولید می‌کنیم در صورتی‌ که اعتبار پژوهشی ما یک‌ششم یا یک‌هفتم ژاپن است. نتیجه می‌شود، بحران کیفیت؛ انبوه افراد مدرک‌داری که از کیفیت لازم برخوردار نیستند.
هر پژوهشی که در هر زمینه‌ای انجام شود و به نتیجه برسد، اگر آن پژوهش تحت تاثیر علوم پایه نباشد، نمی‌تواند وارد چرخه قدرت یک کشور شود. کشوری که در آن علوم پایه راکد باشد، در واقع نبض سیاسی، اقتصادی و پویایی اجتماعی آن کشور نیز از بین رفته است. 
۱۰ دانشگاه برتر جهان در حوزه‌ی علوم پایه در آمریکا قرار دارند که در واقع اوج قدرت و عظمت این کشور، وابسته به تحقیقات پایه در این 10 دانشگاه است. 1- مؤسسه فناوری کالیفرنیا مشهور به CalTech دانشگاهی است که آزمایشگاه پیشرانه جت که متعلق به ناسا می‌باشد، تحت اداره این دانشگاه است. 2- دانشگاه استنفورد یکی از معتبرترین دانشگاه‌های جهان است که فارغ‌التحصیلان این دانشگاه، شمار زیادی از شرکت‌های بسیار موفق بین‌المللی از جمله گوگل، یاهو، اینستاگرام، نایک و… را تأسیس کرده‌اند. 3- مؤسسه فناوری ماساچوست مشهور به ام‌آی‌تی، دانشگاهی است که مهم‌ترین تحقیقاتی علمی در آمریکا و جهان در آن انجام می شود. 4- دانشگاه پرینستون در شهر پرینستون واقع در ایالت نیوجرسی، ایالات متحده آمریکا خانه استادان بزرگ فیزیک و ریاضی هم‌چون آلبرت اینشتین است. 5- دانشگاه هاروارد یک دانشگاه خصوصی در شهر کمبریج ایالت ماساچوست در ایالات متحده آمریکا است که بزرگ ترین تحقیقات شیمی جهان در آن در حال انجام است و بسیاری دیگر از دانشگاه های آمریکا وجود دارند که با تمرکز بر علوم پایه باعث شده اند که امروزه آمریکا دارای چنین قدرتی باشد. سال ها پیش ایالات متحده مرکز تحقیقات ملی خود را که حاوی یک شتاب دهنده ذره ای بود در در ایالت ایلینوی به راه انداخت و هدف از تاسیس این مرکز عظیم با این حجم بودجه، تنها پیدا کردن چند ذره زیر اتمی بود که برای آنها جای بسی افتخار است ولی در کنار این کشف، فن آوری‌هایی خلق می شود که در ابتدا، تصورش را هم نمی‌کردند. همین کشفیات است که به پاس خدمات علوم پایه، امروزه آمریکا در دنیا قدرتمند و سلطه‌گر است.
منابع:
1-     مرز نو
2-     محمدرضا اجتهادی، علم بهتر است یا ثروت، دانشکدۀ فیزیک، دانشگاه صنعتی شریف
3-     مصاحبه دکتر غلامرضا ظریفیان، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶