به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هاژه، سهشنبه (ششم شهریور) موسسه هنری-فرهنگی نشانه با همکاری نشر چشمه پنلی تخصصی پیرامون شعر معاصر کوردی در کوردستان ایران را با حضور متقدین این حوزه و شعرای کورد در تهران برگزار کرد.
در ابتدای این نشست دکتر بختیار سجادی مدیر گروه زبان و ادبیات کوردی دانشگاه کوردستان بعد از مبحثی مقدماتی دربارەی طلوع شعر نو در ادبیات غرب و سپس در ادبیات ملل خاورمیانه نظیر ادبیات فارسی، ترکی و عربی سخنان خود را متمرکز بر سرآغاز شعر نو کوردی کرد و پس از نقبی کوتاه به شروع شعر نو کرمانجی، گفت: شروع شعر نو کوردی در گویش سورانی به شاعرانی چون عبدالله گوران و شیخ صالح شیخ نوری برمیگردد که البته بسترهای آن در شعر قبل از گوران و نزد شاعران کلاسیک سرا نیز آماده شده بود، بعدها این شعر با فرم و محتوای جدید توسط شاعران پسا گوران شیوه و سبکی جدید به خود گرفت. در کوردستان عراق به عرصه آمدن دو گروه شعری (روانگه) و (کفری) موجی از نوگرایی پساگوران را در شعر بوجود آورد و بعدها حضور همین شاعران باعث شد جریان و گروههای دیگری چون گروه ادبی (اربیل) و (طلیعه) نیز حرکتی به زبان شعر این منطقه از کوردستان بدهد. وی سپس بە جریانها و مکاتب عمده شعری در ادبیات پس از انتفاضه سال 91 در کوردستان عراق پرداخت.
این استاد دانشگاه شروع شعر معاصر کوردی در ایران را به شاعر بوکانی، سواره ایلخانیزاده نسبت داد و گفت: با تاخیر چند ساله از کوردستان عراق، سواره ایلخانی زاده و دوستان همراهش که بیشترشان در دانشگاهای تهران تحصیل میکردند شعر نو را به عرصهی ادبیات کوردی در ایران وارد کردند. از پیشگامان شعر نو کوردی در ایران جدایی از سواره، میتوان به چاوه شیخ السلامی و علی حسنیانی و حتی کسانی نظیر محمد صدیق محمودی و اکرم صالحی اشاره کرد.
وی در ادامه گفت: بعد از سواره و شعرای نسل اول شعر نو کوردی در ایران که شعر نو را به تاثیر از شعر نو فارسی میسرودند و نیز تا حدودی تحت تاثیر شعر نو در کوردستان عراق بودند، جریانها و شاعرهای متعددی به این عرصه وارد شد، که از نمونهی آنها میتوان به شعر کوردی آنگاژه در دوران انقلاب و بعد از آن اشاره کرد که جلال ملکشاه نماینده مشهور شعر این دوره است. وی سپس به تجارب قاسم موئیدزاده، معروف آقایی، کریم دافعی و محمدسالح سوزنی اشاره کرد. اما در دورههای اول شعر کوردی ایران متاثر از فضای ادبیات فارسی و در دورهی بعدی متاثر از فضای ادبی کوردهای عراق است اما در جریانهای بعدی با حضور شاعران جوان این فضای تاثیر پذیری تا حدودی کمرنگتر میشود و شعر کوردی ایران استقلالی نسبی به خود میگیرد.
دکتر سجادی افزود: سبکهای بعدی شعر نو کوردی از شعرا و جریانهای متعدد که داری ساخت و زبانی مجزا با شعر قبل از خود بود شکل گرفت. تجربههای گوناگونی که از نسلهای قبل به ارث مانده بود در شعر شاعران گروه (داکار) ساختی جدید به خود گرفت، از آن دسته میتوان به اشعار بهزاد کوردستانی، ابراهیم احمدینیا، آزاد رستمی و دیگران اشاره کرد که با توجه به فرم مانیفست انتشار یافتهی خود فضای تازهی از شعر را عرضه کردند. در ادامه میتوان به فریدون ارشدی، محمدصالح سوزنی، یونس رضایی، کامبیز کریمی نیز اشاره کرد در این فضا تجربههای تازهی بوجود آورند.
دکتر سجادی نیز اشاره کرد: مبحث شعر نو کوردی در ایران مفصلتر از مباحث یاد شد است و باید جلسات بیشتری برای تحلیل این شعر در نظر داشت، اما چیزی که امروزه در شعر نو کوردی و در کوردستان ایران شاهدیم زبان و ساخت متفاوت شعر است. این زبان و ساخت متفاوت موجب بوجود آمدن شاعران متعددی شده که تجربههای گوناگونی در شعر دارند. به خوبی امروزه شاهدیم شاعران کورد ایران از تکنیکهای ادبی چون پارودی، آیرونی، تنش، تلمیحات کنایی، لمپنیزم بافتاری، اروتیزم زبانی و... به شیوههای گوناگون بهره میگیرند. یونس رضایی از آن دسته شاعرانی ست که از زبانی منسجم و فاخر در سرودههای خود بهره میگیرد، صالح سوزنی تاکید بیشتری بر بازیهای زبانی در شعر دارد و سعی در هنجارگریزی و خلق ساختهای نو دارد، شاعری چون رضا علیپور نیز توانست تکانهای جدی به زبانی شعری این منطقه بدهد، شعیب میرزایی از فضایی شبیه به بیت در نوشتههای خود سود میجوید و واقعیت درونی پرسونا را بازنمایی میکند و توانسته است بیشتر شاخصهای شعر اکنون را در کارهای خود بە کار گیرد. کامبیر کریمی نیز تجربههای خوبی در این عرصه دارد و توانسته فضای منحصری در شعر خود وارد کند. کمال شنگالی هم در سالهای اخیر تجارت بدیعی خلق نموده است که شایان توجه بیشتر است. شعر نو کوردی در میان زنان و همچنین ترانهسرایی از زیرژانرهایی عستند که شایان توجه است و باید به واکاوی آن پرداخت.
مدیرگروه زبان و ابیات کوردی دانشگاه کوردستان در پایان اشاره کرد: جدای از بستر شعر نو در کوردستان ایران ما طیفی دیگر شاعر داریم که به سبک و سیاق و قالب شعر نو شعر نمیگویند اما در فضای ادبیات امروزهی ما از مخاطب بالایی برخوردار هستند و زبان و بیان تازهای به نسبت شعر قبل از خود دارند، از آنها میتوان به آقای رحیم لقمانی، آسو نجاری و امین گردیگلانی اشاره کرد. وی در پایان اشاره کرد خوشبختانه نامهای بیشتر در شعر نو و شعر عروضی امروز کوردستان ایران وجود دارد که در این جلسه نمیتوان به همهی آنها اشاره کرد، چرا که هر کدام از این مفاهیم و جریانها میتواند موضوع جلسهی دیگر باشد. وی همچنین به شعر نو کوردی در اورامی و لکی و کلهوری و فیلی اشاره نمود و اظهار امیدواری کرد در آینده نزدیک برای بررسی شعر در این گویشها نیز جلساتی ترتیب داده شود و به خوانش دقیق آنها پرداحته شود.
در ادامه کاوان محمدپور منتقد ادبی و روزنامهنگار از گسست و تجربهی شاعرانگی در شعر معاصر کوردی در ایران سخن به میان آورد و گفت: زیبایی هنری و بخصوص زیبایی ادبی میتواند ما را به مفهومی به اسم (تجربهی کلی) گره بزند، تجربهی که با تجربهی زندگی روزمره فرق دارد و از تجربهی زیست شده صحبت میکند، این تجربه ما را به امر نوستالوژیک و خود تجربه به معنای کلی خود گره میزند. و تجربهی شاعرانه تنها از آن رو میتواند موفق باشد که به بهترین وجه این تجربهی زیست شده را عمومی کند. درک و سوال از مفهوم تجربهی زیست شده، باعث شد که شعر معاصر کوردی در ایران در بیست سال اخیر تجربههای متفاوتی از شعر نو کوردی در عراق و شعر نو فارسی داشته باشد.
این منتقد افزود: همانطور که دکتر سجادی اشاره داشتند، شعر ما در دورهی اول و دوم متاثر از جریانهای شعر همسایه است و در واقع میشود گفت بعد از ظهور گروه روانگه و کفری در کوردستان عراق شعر ایران به شدت تحت تاثیر این دو جریان بوده. به عبارتی سوژهی انفال شدهی عراق همان سوژهی شعر شاعران کورد ایران نیز بود. اما در دههی هشتاد و با حضور شاعران جوان که از تجربههای نو در ساخت فرمی و ساخت زبانی شعر برخوردار بودند این تاثیر کمرنگ تر شد.
محمدپور ادامه داد: درک تجربهی شاعرانه برای شعرنو کوردی در ایران، شروع آگاهانه سرودن شعر برای شاعران بود و همین مساله باعث شد که دیدگاها و زبانهای متفاوتی در سرودن شعر بوجود آید، در همین دوره است که گروه ادبی (داکار) مانیفست ادبی خود را انتشار میدهد و شعاری چون نوگرایی و رها شدن از قید و بندهای زبان شعر همسایه را سر میدهد، هرچند مانیفست داکار از تناقضات پارادایمی و فلسفی رنج میبرد اما میتوان آن را شروعی برای رها شدن دانست. درک تجربهی ادبی میتواند نویسنده را به فضاهای گوناگونی گسیل دهد و بر همین اساس است که امروزه ما هم شاعرانی داریم که هایکو و شعر کوتاه میسرایند، هم با افرادی برخود داریم که زبان شعری مختص به خود دارند، این زبان اختصاصی در شعر از تجربهی زیست شده در شعر سخن میگوید که احتمال آن میروند تنها خود شاعر بتواند از آن بهره بگیرد و سرودن به این شیوه کمتر برای شاعری دیگر موثر باشد.
کاوان محمدپور در پایان اشاره کرد: جدای از قدرت و ضعف شعر امروز کوردی در ایران، این مسئله تا حدودی معرض است که شاعران به دنبال تجربههای نو در شعر هستند، البته از سوی ناآگاهی در آن میتواند منجر به شکست زبان شعری خاصی شود ولی در هرصورت جزء تجربهی ادبی به حساب میآید و میتواند فضایی اختصاصی برا آن ترسیم کرد، در جریان همین گسستهاست که شعر پویایی خود را حفظ میکند و میتواند مخاطبی خاص پیدا کند. از همین رو شنیدن شعر چند شاعر به هیچ وجه نمادی از کلیت فضایی شعری در جغرافیایی خاص نیست. این مسئله شاید بیشتر از هرجا در شعر کوردی ایران صدق کند که انبوهی از شعرا با خوانش های متفاوت و درک متفاوت از هم دارند.
در ادامهی این نشست محمدصالح سوزنی، یونس رضایی و شعیب میرزایی به ارائه نمونههایی از اشعار خود پرداختند که تحسین حضار را برانگیخت.
عکس: هەژار نورانی