تاریخ: ۱۳۹۷/۴/۳۱
چرا بستن؟!
مصطفی نیک بخت


در خبرها آمده بود که مسئولان ذیربط شهر مهاباد تصمیم به محصور سازی دریاچه سد مهاباد گرفته اند. مبنای این تصمیم هرچه باشد ظاهراً نیاز به اندکی تأمل و تعمق دارد. در این نوشته مبانی تصمیمات احتمالی مسئولان را بررسی می کنیم.


یکی از احتمالات تصمیم و شاید قوی ترین آنها ممکن است نگرانی از غرق شدن مردم و جلوگیری از وقوع حوادث بیشتر در شکل خفگی در آب باشد. ظاهر این امر عقلائی و انسانی است، اما بیائید از آمار مدد بگیریم. در طول یک سال بطور متوسط چند نفر ممکن است در آب غرق شوند و در مقابل آن که یقیناً تعداد بسیار کمی است. چند نفر از بزرگ و کوچک با استفاده از آب، که یک حق طبیعی انسان است، تمدد اعصاب می کنند؛ به تقویت جسم و روان می پردازند و با دور شدن از آشوب و جنجال روزمره به آرامش می رسند و در کنار آن مهارت تازه ای کسب می کنند که ممکن است روزی جانشان را نجات دهد؟ ما به هیچوجه توجه به سلامت افراد را نفی نمی کنیم و یقیناً باید از مرگ ناخواسته مردم به هر طریق ممکن جلوگیری کرد. ولی مرگ چند نفر معدود که در اثر سهل انگاریِ مسلم خود دچار سانحه شده اند نباید موجب محرومیت دهها و صدها نفری باشد که در نبود امکانات کافیِ ورزش و تفریح چند صباحی به بهسازی تن و روان خود می پردازند. فرد غرق شده در آب ممکن بود به هر شکل دیگری صدمه ببیند مثلاً به هنگام پائین آمدن از پله ها یا روشن کردن آتش در صحرا و یا تصادم با ماشین در خیابان. مسدود کردن امکان شنا در دریاچه برای جلوگیری از غرق شدگی مانند آنست که خیابان را به روی اتومبیل ها ببندیم که مبادا کسی را زیر بگیرند! از آن گذشته غرق شدگی در آب ممکن است در هر جای دیگری نظیر دریاچه خزر، خلیج فارس، دریاچه زریبار و مشابه آن نیز اتفاق بیفتد. آیا آن نقاط محصور شده اند؟
احتمال دیگر برای اتخاذ این تصمیمِ مسئولان ممکن است جنبه بهداشتی قضیه باشد. در زمینه بهداشت ما نگران چه چیزی هستیم؟ آیا اینکه ممکن است فردی با یک بیماری پوستی یا مسری وارد آب شود و دیگران را مبتلا کند؟ بله، احتمال درستی است. ولی آیا احتمال آلوده سازی چنین فردی در دریاچه ای متحرک با بیش از 180 میلیون متر مکعب بیشتر است یا در یک استخر ورزشی بسته که حجم آن به زحمت به 2000 متر مکعب می رسد؟ آیا تمام آنها که از استخر ورزشی استفاده می کنند پیش از ورود از نظر بهداشتی کنترل می شوند؟
شاید ادعا شود شناگران خود موجب آلوده سازی کناره های دریاچه می شوند. این ادعایی است بی پایه چرا که مراجعه کنندگان دریاچه خود استفاده کنندگان آن هستند و با فرهنگ بالائی که دارند هرگز موجب غیر بهداشتی کردن جایی نمی شوند که خود در آن شنا می کنند. در گذری به تمام حواشی دریاچه سد مهاباد معلوم می شود مجموع مواد غیر بهداشتی موجود در کناره های دریاچه هرگز با حجم بالای مواد متعفن و آلوده ای برابری نمی کند که از روستاهای بالادستی به دریاچه سرازیر می شود؛ موادی سیال و غیرقابل پیشگیری که موانعی چون تور سیمی و مشابه آن قادر به جلوگیری از عبور آن نیست. لطفاً ببینید و مقایسه کنید.
در شرایطی که انسان به سبب عوامل تنش زای اقتصادی، اجتماعی و جغرافیائی بیش از همیشه در معرض تهاجم فکری و تخریب روانی قرار دارد و بیش از همیشه بدنبال مفری برای رهایی از اندوه و استرس و بهره مندی از لحظاتی آرامش خاطر می گردد صحبت کردن از بستن مجاری تفریح مردم بسیار جای تأمل و مایه تعجب است.

برعکس در عصری که توجه به سلامت و رفاه بشر و کرامت انسانی و رعایت حقوق بنیادی مردم در مرکز توجه گردانندگان جوامع بشری است تأمین وسایل و امکانات رفاهی انسانها حداقل نیازی است که برای مردم فراهم می گردد و استفاده مطلوب از مواهب طبیعی و از جمله دریاها و دریاچه ها از عواملی است که ضمن تأمین سلامت جامعه و دور کردن جوانان از گرایش به رفتارهای ناسالم از جهات گسترش صنعت گردشگری و ازدیاد ثروت ملی می تواند مورد توجه قرار گیرد.