هاژه ـ قرار بر این بود مجتمع پتروشیمی مهاباد با جذب حداکثری بیکاران مهاباد بە ویژە دانش آموختگان، معضل بیکاری در این شهرستان را بە حداقل برساند. قرار بود بە میمنت حضورش، صنایع پایان دستی این مجتمع ایجاد شود و مهاباد بە شهری صنعتی تبدیل شدە و از این طریق اینبار بیکاری در منطقه ریشەکن شود. قرار بود با پرداخت بخش کوچکی از درآمدهای پتروشیمی تحت عنوان مساعدت و دستگیری و برطبق عرف وجود کارگاە ها و کارخانەها در تمام نقاط كشور، بە بخش های گوناگون این شهر و پرداخت عوارض آلایندگی و... در این شهر تحولی اساسی و بنیادین ایجاد گردد.
اما متاسفانە در میدان عمل هیچ یک از قرارها بە واقعیت تبدیل نشد و جذب حداقلی نیروهای بومی توسط این مجتمع، بی میلی و عدم رغبت مسئولان پتروشیمی در زمینە ترغیب سرمایەگزاران بە صنایع پایین دستی، عدم پرداخت عوارض آلایندگی و در یک کلام سرفروبردن مسئولان آن در لاک خودشان بە گونەای که انگار نە انگار این مجتمع از متعلقات این شهر است و از آب و هوا و گاز و زمین آن استفادە می کند و در راه احداث آن مردم این شهر تلاش ها کردەاند و منت ها کشیدەاند.
مسئولان پتروشیمی با چشم پوشی از اینکه مردم این شهر بخشی از منظومە اقتصادی آن به شمار می آیند، بارها اعلام کردهاند با توجه به ماهیت این مجتمع و خصوصی بودن آن هیچ گونه قید و بند و تعهدی در استخدام نیروهای بومی ندارد!
با این احوال مهندس جلال محمودزادە با اطلاع از این امر و آگاهی نسبت بە حساسیت مردم نسبت بە این مقولە، در هنگام انتخابات مجلس شورای اسلامی دورە دهم مانورهای فراوانی بر این مورد انجام داد و صراحتا اعلام نمود که "نمی گذارد جوانان این شهر تنها نظارهگر چراغ های پتروشیمی باشند و حسرت اشتغال در آنجا بر دلشان سنگینی کند..." همین امر نیز باعث شد کە محبوبیت وی بیشتر شده و تمامی رقبا را پشت سر بگذارد.
وی سرمست از پیروزی و بعد از راهیابی به بهارستان بارها قول داد کە تعداد کارکنان این شهر در پتروشیمی افزایش پیدا کند و صنایع پایین دستی ایجاد و پتروشیمی مجاب شود حقوق حقە شهر مهاباد را از عواید پتروشیمی پرداخت کند.
حال با گذشت نزدیک بە سە سال و حتی با وجود محکومیت پتروشیمی در دادگاه به پرداخت عوارض آلایندگی، آنچە در عمل مشاهدە می شود این است که پتروشیمی بی تفاوت تر از قبل بە تمامی خسارات وارده به مهاباد از جملە آلودگی محیط زیست، کم آبی، بیکاری، مشکلات برق و معضلات گریبانگیر شهرداری در حال یکەتازی و نمایندە هم در انتظار فرجی کە حاصل شدنش کماکان در هالهای از ابهام است.