دموکراسی همیشه به این معنا نیست که تمام احزاب و جناحهای موجود در میدان سیاست به حق خود و آنچه لایقش هستند برسند ، گاهی دموکراسی شرایطی را به وجود خواهد آورد که دیکتاتوری اکثریتی بروزخواهد کرد و احزاب و جریانهای کوچک به حاشیه رانده میشوند ، نمونه بارز آن ترکیه فعلی است .
سال 2003 هنگامی که حزب عدالت و توسعه از طریق انتخابات توانست قدرت سیاسی را بدست گیرد شاید کمتر کسی فکر میکرد که بعد از 15 سال این تنها حزب عدالت و توسعه است که در راس قدرت بدونه رقیب باقی میماند و اردوغان قوانین کشور حتی قانون اساسی را در راستای حفظ قدرت خود از طریق دمکراسی و آرای مردم تغییر خواهد داد، اردوغان از طریق همین ارای مردمی توانست که منتقدان همائدولوژیک خود را که در سال 2003 دربه قدرت رسیدن اردوغان نقش بسزایی داشتند حذف یا دور کند ، فتحالله گولن ازجمله این افراد است گولن با پایگذاری جنبش گولن و تاسیس مدارس دینی در سراسر ترکیه و جهان کمک چشمگیری در به قدرت رسیدن اردوغان داشت اما بعدها خود قربانی تمایتخواهی اردوغان شد.
در به وجود آمدن دیکتاتوری اردوغان در دل دموکراسی آرای کردها بسیار قابل توجه است که در نوشته زیر به آن خواهم پرداخت. جمعیت ترکیه 80 میلون نفر است که 22 تا25 میلیون جمعیت آن را کردها تشکیل دادهاند یعنی تقریبا 30 درصد کل جمعیت ترکیه کرد است ، اما تا به امروز بیشترین رای کسب شده توسط یک حزب کردی در انتخابات ترکیه دور اول انتخابات پارلمانی سال 2015 بود که حزب دموکراتیک خلقها توانست 13 درصد رای بیاورد ، این در حالی است که حزب دموکراتیک خلقها در شهرهای غیر کردنشین نیز آرای زیادی بدست آورد و این مسئله یعنی حزب دموکراتیک خلقها که یک حزب کردی و مورد حمایت پ ک ک است توانسته تنها اعتماد یک سوم کردها را جلب کند و سوال مهم این است که دوسوم دیگر کردها به چه کسی رای میدهند و چرا؟ با ملاک قراردادن انتخابات اخیر ترکیه میتوان تحلیلی داشته باشیم که آرای کردها بیشتر به نفع کدام حزب و شخص بوده است، در این انتخابات صلاح الدین دمیرتاش تنها 8.2 درصد آرای ریاستجمهوری را کسب کرد یعنی یک چهارم کردها به دمیرتاش رای دادهاند ، حزب دموکراتیک خلقها نیز 11.51 درصد رایها را کسب کرد اگر کل این تعداد رای دهندگان را کرد حساب کنیم میتوان گفت یک سوم کردها نیز به حزب دموکراتیک خلقها رای دادهاند هرچند که رای دهندگان غیر کورد زیادی به این حزب رای دادهاند ازجمله همجنسگرایان .
ترکیه 21 استان کردنشین دارد اسامی آنها به شرح زیر است :
دیاربکر ، وان ، بینگول ( جیولیک) آدیامان ( سمسور)، الازیغ ( خارپوت) ، باتمان ، درسیم ، ماردین ، حکاری ( جولامیرگ) ، آگری ، سرت ، موش ، بتلیس ، ارزنجان ، ارزروم ، قارص ، ملاطیه ، شانلی اورفه ، شرناخ ، ایگدیر ، اردهان .
در مجموع این 21 استان صلاحالدین دمیرتاش فقط در 8 استان آگری ، باتمان ، دیاربکر ، حکاری ، ماردین ، موش ، شرناخ و وان توانسته بیشتر از 50 درصد رای کسب کند و در 10 استان توانسته رای اول باشد و در کل در 11 استان کمتر از اردوغان کمتر رای آورده است بطوری که در آدیامان ( سمسور ) ، اردهان ، الازیغ ( خارپوت)، ارزنجان ، ارزروم ، ملاطیه ، حتی نفر دوم هم نبوده بلکه نفر سوم یا چهارم بوده است .
اگر به دنبال آسیبشناسی این مسئله باشیم که چرا کردها در ترکیه به یک حزب کرد که درصدد آن است حقوق ملی آنان را پیگیری کند رای نمیدهند ، باید در وهله اول به تاریخ بازگشت ، در تاریخ صد سال گذشته ترکیه کردها دائما سرکوب شدهاند حتی کمال مصطفی آتاتورک در چندین شهر کردنشین نسلکشی گستردهای را رقم زد درسیم یکی از این نمونههاست که مردم شهر و روستا از بیم کشته شدن به غارها پناه برده بودند و مانند انسانهای اولیه زندگی میکردند ، در این صد سال تا به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه زبان کردی زبان ممنوعه بود و تکلم با این زبان جرم محسوب میشد ، کسانی همچون موسی عنتر و یلماز گونای از چهرههای سرشناس کرد به خاطر نوشتن و تکلم به زبان کردی سالهای بسیاری را در زندان سپری کردند ، سیاستمدارانی همچون احمد ترک و لیلا زانا نیز به دلیل سوگند خوردن به زبان کردی در مجلس اخراج و زندانی شدند ، در مدت این صد سال که حکومت مرکزی ترکیه با میلیتاریزه کردن شهرهای کردنشین درصدد هویتزدایی کردها بودهاست توانسته تا حد قابل تاملی کردها را از زبان خود دور کند اما موفق نشد که هویت آنان را از بین ببرد ، وجود حزب پ ک ک در چهل سال گذشته تاثیر بسزایی داشته است که مسئله کردها را در ترکیه به یک مسئله منطقهای و جهانی بدل کند ، اما ایدئولوژیک بودن این حزب و گرایش داشتن به چپ رادیکال موجب آن شده است که کشورهای اروپایی و آمریکا به تبعیض علیه کردها در ترکیه توجه چندانی نداشته باشند (مقصود این نیست که کردها در ترکیه باید چشم به یاری غرب داشته باشند بلکه ، منظور این است که سازمانهای حقوق بشری تحت تاثیر کشورهای غربی هستند .)
با این وجود کردها در ترکیه با تشکیل حزب دموکراتیک خلقها توانست وارد عرصه سیاسی ترکیه شود و در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری شرکت کند ، اما موفقیت این حزب منافع دو جریان عمده سیاسی ترکیه را تهدید میکند به همین دلیل کار حزب عدالت و توسعه بسیار دشوار است ، دو جریان که حزب دموکراتیک خلقها را تهدیدی علیه خود میدانند یکی پ ک ک و دیگری حزب عدالت و توسعه است ، چراکه اگر کردها از طریق سازوکارهای دموکراسی بتوانند برای تحقق اهداف خود تلاش کند دیگر وجود یک حزب چریک و مبارز در کوهستانها هیچ توجیه منطقی و عقلانی ندارد ، در مقابل موفقیت حزب دموکراتیک خلقها در در استانهای کردنشین و حذب آرای کردها بدین معناست که رای حزب عدالت و توسعه بسیار تنزل خواهد کرد و دیگر این حزب به هیچ عنوان نمیتواند حدنصاب پنجاه درصدی ریاستجمهوری و پارلمان را کسب کند ، با این حساب میتوان گفت که حزب دموکراتیک خلقها هم باید از صد مخالفان کرد خود، هم از صد مخالفان ترک خود بگذرد ، ولی اگر بتواند موفق به انجام این مهم شود دیکتاتوری اردوغان پایان مییابد.
باید خاطرنشان کرد که اردوغان و حزبش با توصل به آرای کردها توانسته 15 سال در سیاست ترکیه پیشتازی کند و دیکتاتوری مورد نظر خود را در دل دموکراسی به وجود آورد ، طبق آمار موجود در انتخابات ریاست جمهوری اخیر اردوغان در 10 استان کردنشین رای اول را بدست آورده است و در 10 استان دیگر رای دوم بوده است ، مطابق همین آمار حزب دموکراتیک خلقها نتوانسته اعتماد دوسوم کردهای ترکیه رای جلب کند و این دوسوم به احزاب ترک رای میدهند که بیشترین رایها نصیب اردوغان و حزب اسلامگرایش میشود ، نباید از یاد برد که ایدئولوژیک بودن پ ک ک و سیاستهای چپ آن تاثیر بسیاری بر این عدم اعتماد گذاشته است ، چهرههای هویتخواه کردستان ترکیه از جمله عثمان بایدمیر ، لیلا زانا ، احمد ترک و ... میتوانند با تشکیل حزبی غیر ائدولوژیک و هویتطلب رای اردوغان را در کردستان بسیار کاهش دهد .