تاریخ: ۱۳۹۵/۴/۴
احمدقاضی؛نویسنده ای ذوفنون وروشنفکری هویت اندیش
احمد احمدیان دانشجوی دکترای زبان شناسی ـ نویسنده وپژوهشگر

احمد احمدیان

دانشجوی دکترای زبان شناسی ـ نویسنده وپژوهشگر

 

درحوزه ی رویکردهای کلان زبان شناسی، زبان شناسان دو دسته اند : زبان شناسان امننت(= درونگرا) و زبان شناسان ترانسندنتال(=تعالی گرا).

زبان شناسان درونگرا صرفا در حوزه ی زبان شناسی محض فعالیت دارند و مباحث زبان شناسی نظری اولویت کاری آنان است که چامسکی و فردینا ن دو سوسور را می توان دراین دسته بندی جای داد. اما زبان شناسان تعالی گرا امثال هالیدی و یاکوبسن درجستجوی گرایش های دیگری اند که از طریق آن راههای خدمت به «زبان» را توسعه ببخشند و رابطه ی زبان با جامعه، فرهنگ،مطالعات ترجمه، معادل سازی و امثالهم را بیابندومطالعات آنان درزمینه ی زبان غالباکاربردی ومیان رشته ای محسوب می گردد. احمدقاضی را می توان درزیرمجموعه ی زبان شناسان تعالی گرا مورد مطالعه وبررسی قرار داد.هرچند گفتمان مسلط برذهن وضمیرقاضی ورویکرد اساسی قاضی رویکردی است بامحوریت «زبان»اما همواره درپی ترکیب بندی ،امتزاج وتعامل دوسویه ی زبان با گفتمان روشنفکری و وساحت وسپهرروزنامه نگاری کردی بود. در حوزه ی روزنامه نگاری به فعالیت محض وکنشگری صرف ژورنالیستی بسنده نمی کرد بلکه همواره دلمشغول ومتامل ومتعهدبه عملی سازی اراده ای معطوف به تکوین وتوسیع پروسه ی درازآهنگ معیارسازی زبان کردی و حفظ آن از گزند آسیب های زبان شناختی بود. وی "سنتکس" ونحو را ناموس زبان می خواند و معتقد بود باید درکردستان تلاش شود زبان کردی را از گزند آسیب هایی که از راه ساختار، نحو و جمله بندی زبان وارد زبان اصلی می گردند محافظت وصیانت کرد.درواقع ایشان "مورفولوژی" و ساخت واژه ی زبان را چالشی برای زبان مادر تلقی نمیکرد که دیدگاهش دراین مقال ومقوله را صائب می بینم؛ بدین معنا که کاربرد یک واژه از زبان های انگلیسی،فرانسوی،عربی و غیره (همچون واژه ای دخیل )نمی تواند زبان مقصد(=کردی) را تهدید کند اما اگر درحوزه ی سنتکس ازدیگر زبان ها گرته برداری شود زبان مادر(=کردی) درمعرض آسیب جدی قرارخواهد گرفت.برای نمونه قاضی نگران آسیب پذیری زبان کردی ازجانب زبان عربی درکردستان عراق بود که به مانند دیگرحوزه های فرهنگی وروشنفکری درمعرض سیاست «تعریب» قرار گرفته است.درواقع دغدغه ی اساسی ایشان حفظ زبان کردی از آسیب های ساختاری بود که با فعالیت های هدفدارش در مجله ی وزین و معروف «سروه» طی 20سال کارنامه ی موفق وبلندبالایی دراین راستا ازخود برجای گذاشت. شیوه ی کارش دراین نشریه بدین شکل بود که بعنوان «سردبیر» نظارت مسولیت شناسانه و دقیقی بر تمام مطالبی داشت که برای انتشار به مجله ارسال میشد. شاهد زنده ی چنین اقدامی تجربه ی شخصی خودم است که درسال 74مطلبی را جهت درج در سروه ارسال کردم که سردبیر در دوصفحه راهنمایی ها و ایرادهای زبانی آن مطلب را از طریق نامه ی پستی برایم ارسال کردند که درنوع خود بی نظیر بود.علاوه بر من بسیار بودند جوانان علاقمندی که امثال من چنین نامه هایی را از استاد احمدقاضی دریافت نموده بودند که بر حفظ ساختار زبان کردی ورعایت زبان استاندارد ومعیار تأکید داشت. قاضی خدمات ارزنده ای به زبان کردی نمود از جمله از طریق ترجمه ی متون و آثار ادبی دیگر زبان ها به زبان کردی؛ که در لابلاوکشاکش وگیرودار چنین ترجمه هایی ضرورت زبانشناختی اقتضاء می کرد معادل هایی را از زبان اصلی برای واژه های متون زبان/زبان های دیگر جستجوویاابداع ووضع نماید که در ترجمه ی آثاری چون « دن کیشوت»، «گیل گمش» و «کلیله ودمنه» چنین معادل سازی هایی راشاهدهستیم که دلالتگرتوانش غنی زبانشناختی وکنش بی بدیل سمانتیکی ومعناشناختی این زباندان فرزانه می باشد. در میان ترجمه های مترجمان بزرگ ایرانی امثال محمد قاضی، ابوالحسن نجفی،نجف دریابندی،داریوش آشوری وامیرحسین آریانپور این معادل سازی ها با هنرمندی وظرافت چشمگیری انجام پذیرفته است که از اهمیت بالایی درراستای ارتقای غنای واژگانی ولکسیکولوژیکی زبان مقصد برخوردار است که غالبا این مهم (=ارتقای لکسیکولوژیکی )از طریق مترجمان وازمجرای معادل یابی میان متنی ومیان بافتی صورت میپذیرد.

بدیهی است با عنایت به تحولاتی که امروزه درسپهرفرهنگی ورسانه ای وارتباطاتی زیست کره ی ماونیزبه تبع آن درمناطقی که مردم به زبان کردی می خوانند ومی نویسندوتعامل وارتباط برقرارمیکنند رخ داده و هرروز به اصطلاحات عدیده وگونه گون علمی،فلسفی،سیاسی،پزشکی ،حقوقی،معرفت شناختی و... برمیخوریم که نیازمند ترجمه ومعادل یابی اند، موضوع معادل سازی برای زبان کردی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار خواهدبود که احمد قاضی به نیکی وشایستگی تمام به این اهمیت وحساسیت خطیرپی برده بود. این تلاش های مترجم حساسی مانند احمدقاضی جهت یافتن معادل یک واژه از فرضاً زبان انگلیسی در زبان کردی خود منجر به توسع وگسترش وارتقای ظرفیت های زبانشناختی زبان کردی درمیدان مواجهه بانیازهاواقتضائات مدرن وازمجرای معادل یابی های دستورمندونظام مند می گردد که به تبع آن، دیگر نویسندگان وکاربران وگویشوران نیز این معادلها را در نوشتار وترجمه های خویش بکارمیبرند.مثلا قاضی برای« شهروند» واژه ی «شارومه ند» و برای اصطلاح فلسفی «اینهمانی» از اصطلاح کردی «یه کانگیری» بهره برده است ونیزبسیاری ازمعادلهای مقبول دیگر که درمیان فعالان حوزه ادبیات مکتوب کردی مقبولیت عام یافته اندازجمله معادل کردی >ویژاوه ری<برای >سخنرانی<و>ویژاوه ر<برای>سخنران<و...

یکی از دلمشغولی های وی تأسیس فرهنگستان زبان کردی بود که باعلم به اهمیت این موضوع،تأسیس و اداره ی آن توسط کردها را باتوجه به نیاز چنین مرکزی به بودجه های هنگفت مالی، دروضعیت کنونی عملا ناممکن می دانست اما فقدان چنین مرکزی هیچگاه مانع تلاشهای زبانشناختی زبانشناس دغدغه مندو کاریزماتیکی چون احمدقاضی جهت خدمت به زبان،ادب وفرهنگ کردی نشد که دربسیاری ازمواردازجمله در ترجمه ی اثر بزرگی چون دن کیشوت به کردی(که از روی نسخه ی برگردان آن به انگلیسی انجام پذیرفته) شاهد این تلاشهای زبان شناسانه بویژه در یافتن برابرنهاد اصطلاحات و معادل ضرب المثل های کردی هستیم و این هنرتنها از دست زبان شناسانی ساخته است که تبحر واحاطه ی وافروشایسته وهمه سویه ای برزبان مقصد دارند. جادارد اینجا به یکی از وجوه منحصر به فرد احمدقاضی اشاره کنم و آن این است که وی هم زبان شناس بود و هم زبان دان؛ بدین معنا که ازسویی با مطالعات وتئوریهای ترجمه و مکاتب زبانشناسی رایج دنیا وزبان شناسان بزرگی امثال سوسور، چامسکی،یاکوبسن وهالیدی آشنایی مقتضی داشت و هم بر زبان کردی احاطه ی کامل داشت که می توان در ساحت "زبان دانی" وی را ادامه دهنده ی راه «هه ژار موکریانی» تلقی کرد و درساحت" زبان شناسی" دنبال کننده ی راه «مسعود محمد» به حساب آورد. قاضی علاوه بر زبان کردی و انگلیسی،برزبان فارسی هم تسلط وافروشایسته ای داشت که به مراوده وارتباط با کانون نویسندگان ایران درتهران پیش از انقلاب برمی گردد و آنجا با ریزه کاریهای این زبان بیشتر آشنا گردید وحتی کتاب «آموزش زبان کردی» را با اقتباس از روش «دکترپرویز ناتل خانلری» در کتاب «دستورزبان فارسی»اش نگاشت چون معتقد بود استاد خانلری دراین اثر اصول و متد علمی زبان شناسی را رعایت کرده است و برای کردها هم ضرورت دارد دستورزبان شان با اصول علم زبان شناسی مطابقت داشته باشدو به روزرسانی شود.درمجموع احمدقاضی را روشنفکری هویت اندیش می دانم که حقوق زبانی را ازارکان ومحورهای اصلی هویتی کردها تلقی می نمودو بااین رویکردوبینش وبصیرت ژرف زبانشناختی از هرفرصتی برای دفاع از حق آموزش به زبان مادری دفاع می کرد(= تقریر حقیقت) و با بازگو کردن ویادآوری این حقوق شهروندی از آلام ومصائب ملتش می کاست و امیدها را در دلها زنده نگه می داشت(=تقلیل مرارت)ووظیفه ورسالت یک روشنفکراصیل ومتعهدومردم باورومتوغل دردغدغه های هویت اندیشانه دردوران گذار نیزنمی تواندچیزی فراترازاین باشد.

افزون برهمه ی اینها زنده یاد استاد احمدقاضی هنرمند نیز بود؛هنرمندی متعهدوخلاق.درهنرسخنرانی ودراین دوره ی 30 ساله ی اخیرودرکردستان ایران ،قاضی اگربی بدیل نبودلااقل درمیان غیرمعممین بی بدیل بود.