تاریخ: ۱۳۹۶/۱۲/۲۷
"عفرین" گرفتار صلحی ناخواسته امّا موقت!
ساکار شیرزاد (کارشناس ارشد ژئوپلیتیک و جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی تهران)


مناطق کُردنشین سوریه و بالخص کانتون عفرین اکنون به عرصه‌ی تقابل سیاست‌ها و استراتژی‌های آمریکا و ترکیه به عنوان دو هم‌پیمان ناتو تبدیل شده است. تقابلی که فرجامش در بلند مدّت دربرگیرنده‌ی منافع هر دو هم‌پیمان نخواهد بود.
رهبران و نخبگان احزاب مناطق کُردنشین سوریه موسوم به (روژئاوای کوردستان = غرب کردستان) از آغاز بحران سوریه با غنیمت شمردن فرصت ایجاد شده در سایه‌ی جنگ داخلی و ضعف دولت مرکزی، سعی در کنترل و مدیریت مناطق دارای بافت جمعیتی کُرد و احیای هویت ملّی‌گرایی کُردی برآمدند و در آغاز با در پیش گرفتن سیاست بی‌طرفی در جنگ داخلی و تنها حفاظت از جغرافیای قومی خویش و بسترسازی برای یک ساختار خود مدیریتی در چارچوب کشور سوریه برآمدند. سیاستی که در اوایل تا حدودی به سبب گسترش جنگ و آشفتگی‌ها در بقیه‌ی مناطق کشور، ظاهراْ به خوبی پیش می‌رفت امّا آشکار بود که با گسترش جنگ، ظهور داعش [به عنوان بخشی از استراتژی کلان آمریکا]، دخالت قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی ذینفع، دیگر کُردها نخواهند توانست خود را از تبعات این جنگ فراگیر دور نگه دارند. از سوی دیگر، جغرافیای مناطق کُردنشین سوریه به استثنای چند منطقه تعریب شده بطور کلی همچون یک نوار حایل میان سوریه و ترکیه[ی حامی داعش] عمل می‌کرد. از این ‌رو گروه داعش با حمایت نظامی و لجستیکی ترکیه درصدد تسلط بر مناطق کُردنشین سوریه برآمدند. گروه ساختگی و آشوب‌ساز داعش با تبلیغات سلفی‌گرایانه‌ی مذهبی که به صورت رسانه‌ای اغلب کشورهای جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان را فرا گرفت، توانست برخی از جوانان کُرد را نیز جذب کند که خود به عنوان یک عامل نفوذی به نقطه ضعف کُردهای ملّی‌گرای سوری تبدیل شدند. تصرف شهر کُردنشین و استراتژیک کوبانی در شمال رقه [پایتخت خلافت خودخوانده‌ی داعش] به واسطه‌ی کُردهای ملحق شده به صفوف داعش، تلاشی برای بازتر نمودن این کمربند حایل بود. در نهایت با اینکه کُردهای سوری به همراهی نیروهای اقلیم کردستان عراق و نیروهای ائتلاف موفق به بازپس‌گیری آن شدند امّا این امر به بهای تخریب کامل این شهر به انجام رسید. امّا اقدامات بعدی رهبران کُرد سوری در راستای متصل نمودن مناطق کُردنشین به یکدیگر، واکنش دولت ترکیه را به همراه داشت. چرا که ترکیه، رهبران کُرد سوری را وابسته و دنباله‌رو PKK حزب کُردی معارض ترکیه می‌داند که سالهاست با ترکیه در حال جنگ است. بنابراین ثبات سیاسی مناطق کُردنشین سوریه را در صورت تحقق و به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک منطقه فدرال از طرف قدرت‌های جهانی دخیل و ذینفع و قبولاندن آن به دولت سوریه، به حیاط خلوت نیروهای PKK مخالف خویش تصور می‌نماید. از این‌ رو تحقق چنین امری در واقع عبور از خط قرمز امنیتی ترکیه به حساب می‌آید. امّا آمریکا و اهدافش در حمایت از رهبران کُرد سوری در این مقطع زمانی [با نظر به طرح پروژه‌ی خاورمیانه بزرگ که بسترسازی‌های آن کماکان در حال انجام است]، ایجاد یک منطقه‌ی فدرالی در مناطق کُردنشین سوریه است و اگر از زاویه‌ی دید آمریکا، آرمانگرایه به موضوع نگاه کنیم، تأسیس نخستین کشور کُرد در جغرافیای خاورمیانه است. چنین اقدامی در هر سطحی، نخست در راستای پیشبرد استراتژی پیرامونی تل‌آویو یا دکترین حاشیه‌ای و محدود نمودن حوزه نفوذ ایران در منطقه و بطور کلی افزایش امنیت اسرائیل خواهد بود. از این رو تحقق آن به باور ژئوپلیتیسین‌های آمریکایی، تبعات چشمگیری در پیشبرد استراتژی‌های دیگر آمریکا در منطقه خواهد داشت، استراتژی‌هایی که بخشی از آن تا کنون عملاْ بدلیل حمایت‌های روسیه و ایران از دولت اَسد در سوریه [که سقوط آن بخشی از استراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا در برهه‌ی زمانی کنونی بود] به شکست نزدیکتر بوده است. امّا آمریکا اکنون با استقرار در مناطق کُردنشین سوری و حمایت مالی و نظامی از رهبران کُرد به عنوان آخرین مهره‌ی بازی، در پی جبران شکست میدانی در جنگ سوریه و اجرای سناریوهای پایانی خویش است، امّا ترکیه متحد پیشین آمریکا و عضو ناتو به سبب تداخل منافعش با آمریکا در منطقه، در حال سنگ‌اندازی در مسیر پیشبرد استراتژی‌های آمریکاست؛ نقشی که ترکیه و شخص اردوغان را به سبب تک‌روی‌هایش احتمالاْ با خطرات بزرگی مواجه خواهد ساخت؛ چرا که آمریکا در اجرای این سناریو نه تنها تمایلی به تغییر مواضع خویش ندارد بلکه به سبب منافع ملی، راهبردی و استراتژیک و در نهایت حفظ هژمونی خویش به عنوان یک ابرقدرت‌، پس از به شکست انجامیدن استراتژی‌های پیشینش در منطقه، بسیار مُسر به انجام آن است تا جایی که هشدارهای هفته گذشته از سوی آمریکا مبنی بر انجام اقدامات یک‌جانبه حاکی از همین موضوع است.
امّا عفرین، کانتونی که به لحاظ موقعیت جغرافیایی در عمق خاک ترکیه قرار گرفته و از شمال، شرق و غرب با این کشور هم مرز است، اکنون به محاصره‌ی نظامی ترکیه نیز درآمده است و بازی قدرت‌ها در جنگ داخلی سوریه، آن را در موقعیتی قرار داده است که دفاع از آن فعلاْ در راستای منافع قدرت‌های درگیر در جنگ نیست. روسیه با دادن چراغ سبز به ترکیه در جنگ عفرین و متقاعد نمودن اَسد به عدم واکنش جدّی به این عملیات[شاخه زیتون]، عملاْ در حال مقابله با اجرای سناریوی جدید آمریکا در سوریه است؛ چرا که این اقدام مانع بهم پیوستن کانتون‌های کُردنشین سوریه به یکدیگر خواهد شد و علاوه بر اینکه انسجام مدیریتی کُردها را در مناطق تحت کنترلشان مختل می‌نماید؛ پتانسیلی قوی در ایجاد تفرقه و اختلاف میان رهبران کُرد سوری جهت اعتماد دوباره به آمریکا و دیگر متحدانش را نیز داراست. در نهایت در صورت دوری کُردها از آمریکا و تمایل به سوی دولت مرکزی و درخواست حمایت از اَسد به عنوان تنها راه برون‌رفت از وضعیت کنونی، این گزینه ایده‌آل‌ترین گزینه‌ای خواهد بود که روسیه و دیگر متحدانش در منطقه در انتظار آن هستند. امّا با توجه به پیشینه‌ای که در ابتدا ذکر شد می‌توان اینگونه برآورد نمود که سکوت موقت آمریکا در عفرین به سبب پیش‌دستی روسیه، به نوعی بیانگر اهمیت حفظ روابط آمریکا با ترکیه در این مقطع زمانیست چرا که آمریکا همچنان به ترکیه در سناریوهای پیش‌رو نیاز دارد؛ بنابراین سکوت موقت آمریکا به معنای عدم حمایت از کُردهای سوری تلقی نمی‌شود، هر چند در کوتاه مدت برای کُردها ناخوشایند و سنگین تمام خواهد شد؛ چرا که از آغاز جنگ داخلی سوریه تا کنون، کُردها جهت نیل به پاره‌ای از حقوق قومی خویش در چارچوب کشور سوریه و مبارزه با داعش، تلفات جانی و مالی بسیاری را متحمل شده‌اند.
امّا وقتی از سکوت جامعه‌ی جهانی صحبت به میان می‌آید باید دید منظور از جامعه‌ی جهانی چیست؟ آیا این جامعه‌ جهانی دارای قدرت اجرایی است؟ یا خیر.
جامعه جهانی چیزی جز قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای نیست که آنهم در برخی مناطق جهان گاهاْ در چارچوب منافع ملی و بین‌المللی خویش به حمایت و یا سرکوب مردم دیگر کشورها و یا گروه‌های قومی - مذهبی آن‌ها وارد عمل می‌شوند. بنابراین صحبت از اشغال عفرین توسط ترکیه از نظرگاه حقوق بین‌الملل اینجاست که زیر سؤال می‌رود! تا زمانی که سازمان ملل متحد فاقد یک قدرت اجرایی الزام‌آور باشد و در واقع نتواند قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را ملزم به رعایت حقوق بین‌الملل نماید این سازمان تنها تأمین‌کننده‌ی منافع قدرت‌های جهانی و متحدانشان خواهد بود و چنین کشورهایی جهت نیل به اهداف و منافع خویش از هیچ‌گونه اقدامات خلاف حقوق بشری رویگردان نخواهند بود. دیروز حلبچه و امروز کوبانی، کرکوک و عفرین به عنوان تنها گواه این مدعا کافیست که باور داشته باشیم به این گفته‌ی شاعر همیشه جاودان کُرد "شیرکو بی‌کس" :

«حقوق بشر دروغی بود که روزی از روزها از دهان یاوه‌گوی تاریخ در رفت».