در جريان استيضاح وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعى بنده به استفاده وزير از نيروهاى متخصص در زمينههاى غيرتخصصى انتقاد کرده و ایشان را استادتمام اين كار ناميدم. رئيس سازمان تأمين اجتماعى يك پزشك متخصص ارتوپدي است كه چند سالي است که رياست اين سازمان را بر عهده دارد.
سازمان تأمين اجتماعى داراى دو دسته ذينفع است كه يكى شاغلان و ديگرى بازنشستگان است. وظيفه اين سازمان استفاده بهينه از منابع صندوق تأمين اجتماعى در جهت حفظ ارزش سپردههاى بيمهشدگان تأمين اجتماعى است تا هم بخش بيمه درمانى بيمهشدگان را به نحو مطلوب پوشش دهد و هم براى تأمين مستمرى بازنشستگان، بيكاران و نيز مستمرى از كارافتادگان به نحوى عمل شود كه قدرت خريد مستمرىبگيران حفظ شود اما عدم تخصص رئيس اين سازمان در زمينه سرمايهگذارى و مسائل مالى و اقتصادى باعث شده كه منابع مالى آن كه بالغ بر ١٥٠ هزار ميليارد تومان است، به نحو درست سرمايهگذارى نشود و سرمايهگذاريهاى انجام شده نیز منجر به سود مورد انتظار نگردد. علاوه بر آن بانك رفاه كه در جهت تأمين مالى كارگران و بيمهشدگان با سرمايه صندوق تأمين اجتماعى ايجاد و اداره مىشود در جهت پرداخت وام براى حفظ وزير مربوطه فعاليت ميكند و در جريان استيضاح ليستي از نمايندگان بيرون آمد كه از اين بانك وام گرفتهاند. وضعيت حقوق و مستمرى نامناسب بازنشستگان ناشي از عدم حضور يك فرد متخصص در اين سازمان است كه در دولت سابق نيز قاضى مرتضوى معروف مدير عامل اين سازمان اقتصادى بود! اين سازمان كه بايد با يك نگاه كاملاً اقتصادى اداره شود با يك نگاه كاملاً سياسي اداره مىشود كه لطمه آن را شاغلان و بازنشستگان مىخورند. عدم ارائهی خدمات درمانى لازم به بيمهشدگان خود گواهى متقن بر اين ادعاست كه در بوكان ما به وضوح ديده مى شود و كاملاً ملموس است.
🔻يكى ديگر از سازمانهاى تحت نظر وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعى سازمان فنیوحرفهاي است كه رياست آن به شخصى واگذار شده كه رشتهی تخصصى ايشان جامعهشناسي است و اتفاقاً در رشته جامعهشناسي صاحبنظر و بسيار تواناست اما تخصص جامعهشناسى كه از رشتههاى مادر علوم انسانى است با سازمان فنىحرفهاى كه كاملاً فنى است تناسبى ندارد و احتمال موفقيت يك جامعهشناس زبده در بخش فنى حرفهاى كشور بعيد و دور از انتظار است لذا اين انتصاب نيز به احتمال زياد همان نتيجهاى را به دنبال خواهد داشت كه انتصاب يك جراح ارتوپد بر سكان مديريت سازمان تأمين اجتماعى داشته و زود يا دير صداى آن ممكن است بلند شود.
از حُسن يا بد حادثه اين جامعه شناس توانا يك شخص كُـرد زبان و اهل سنت است كه هم شانس موفقيت ايشان و هم هزينه هاى عدم توفيق ايشان متفاوت از ديگران است.
زمينه موفقيت يك فرد غيرمتخصص اهل سنت در مجموعهاى كه بدنه آن به هيچ عنوان اين انتصاب را بر نمىتابند و آن را رئيس سازمان تحميلى و سياسى مىدانند، بسيار كم است چرا كه اولاً رئيس سازمان از بيرون به سازمان تزريق شده است و بدنه سازمان با اين تزريق از بيرون موافق نيستند، ثانياً رئيس سازمان از مجموعه خود شناختى ندارد و مجموعه تحت مديريت خود را نمىشناسد.
نكته مهمتر هزينههاى عدم موفقيت ايشان است. رئيس سازمان مذكور اگر توفيق نيابد گواه و مصداقى خواهد بود بر اينكه ما توان حضور در عرصههاى كلان را نداريم و بهجاى اينكه حضور دكتر پاك سرشت عزيز اين طلسم را بشكند، عدم توفيق ايشان طلسمى در مقابل نيروهاى فراوانى است كه نخبه، كُـرد و اهل سنتاند و عدم توفيق ايشان مانعى براى ادامه اين روند خواهد شد و عدم موفقيت دكتر پاك سرشت زمينه حضور دیگر پاك سرشتهاى ما را تهديد خواهد نمود.
آنچه مورد اعتراض بنده بود عدم استفاده از ايشان در زمينه تخصصى خود بود كه معتقدم ايشان بهعنوان يك متخصص و پژوهشگر جامعهشناسى، بهعنوان معاون اجتماعى وزیر در وزارتخانه و يا معاون آموزشى وزارت علوم و حتى وزير علوم يا وزير آموزش و پرورش مىتوانست زمينه موفقيت ايشان را چندين برابر كند و موفقيت ايشان بسترساز حضور جمع بيشترى از نيروهاى كُـرد اهل سنت در بدنه مديريت ارشد كشور مىگرديد همانطورى كه عدم موفقيت ايشان، بستر حضور ساير نخبگان كُـرد و اهل سنت را با مشكلات جدىترى مواجه خواهد كرد.
لازم است عنوان کنم که نگاه بنده به حضور نخبگان كُـرد و اهل سنت در بدنه مديريت كشور نگاه موردى و پروژهاى نيست بلكه نگاهى فرايندى و پروسهاي است.
طبيعى است اگر نگاه موردى داشته باشيم حضور هر شخص كُـرد زبانى در هر جايى كفايت مقصود است ولى بنده معتقدم بايد به نحوى عمل شود كه موفقيت هر نخبه كُـرد زبان در بدنه مديريت ارشد زمينهساز حضور تعداد بيشترى از نيروهاى توانمندمان باشد كه اميدوارم اين فرايند به صورت درست طى و اصلاح گردد تا همه ايرانيان به يك اندازه احساس نقش و مالكيت ملى پيدا كنند و نگاه قومى در كشور و خصوصاً در استان پيچيده ما رنگ ببازد و شايستگى و كارامدى جايگزين گردد.
به هرحال وزير با رأى ناپلئونى و با يك سرى لابىگرى، وزیر ماند و بنده نيز وظيفه خود مىدانم همه تلاش خویش را در جهت توفيق دكتر پاكسرشت عزيز بهكار بندم تا هم از هزينههاى آتى براى نيروهاى نخبه كُـرد جلوگيرى شود و هم توفيق ايشان بسترساز حضور نيروهاى بيشترى ار مناطق كُـردنشين كشور در بدنه مديريت عالى كشور گردد.
پینوشت: اين توضيحات در نطق بنده در مجلس نیز بود اما تذكر اعضاى هيأت رئيسه به حقير به دلیل کمبود وقت مانع از ادامه تحليل و تفسير کامل بنده گرديد. هرچند نخبگان منصف قطعاً برداشت درستى از گفتههاى بنده داشته و دارند.