عبدالقادر نیازی
با گذشت بیش از هفت سال از اغاز جنگ و خونریزی در سوریە، بە نظر می رسد کە تحولاتی کە از اغاز تحت عنوان مبارزە با تروریسم ولی برای براندازی دولت اسد از ان یاد می شد، اکنون جای خود را بە بحران فراگیرتری در سطح منطقە دادە است کە حضور هر کدام از قدرتهای منطقەای و فرا منطقەای را توجیە می کند.
اکنون در سوریە بازیگرانی در صحنە نقش ایفا می کنند کە از ابتدا با منافع و استراتژیهای یکسان(مقابلە با تروریسم تکفیری و داعش)، وارد عمل شدند اما اکنون اتمسفر سیاسی و میدانی سوریە بە گونەای شدە است کە استراتژیهای منفعت طلبانە هر کدام از این بازیگران منطقەای و فرا منطقەای غیرقابل انکار و کتمان است، طوری کە هیچ کدام مایل نیستند بدون دستاوردهای خاص خود صحنە را ترک کنند یا حداقل از دامن زدن بە اختلافات پرهیز بە عمل اورند.
مهمترین بازیگران منطقەای و فرامنطقەای کە در این فضای سیاسی و میدانی بی در و پیکر سوریە تاخت و تاز می کنند، ترکیە و امریکا هستند کە از اغاز درگیریها در سوریە تاکنون نقش مهم و موثرتری در تشدید بحرانها ایفا کردەاند و اکنون بە عنوان دو عضو ناتو در مقابل هم ایستادەاند.
اختلاف عمیق انکارا و واشنگتن در سوریە بە دلیل استقرار نیروهای کورد در محور شمالی سوریە توسط امریکا و درخواست ایجاد منطقە پرواز ممنوع توسط انکارا بود کە واشنگتن عملاً دست رد برسینە این درخواست اردوغان زد.
بهانە اردوغان برای اعمال این استراتژی تامین امنیت ملی ترکیە بود کە ظاهراً با وجود نیروهای کورد در محورشمالی سوریە بە خطر افتادە است، غافل از انکە این ادعای اردوغان بیش از اینکە ناشی از یک دغدغە امنیتی باشد بیشتر توهم بە نظر می رسد، زیرا علت اصلی نا امنی هایی کە گاهاً شهرهای ترکیە را در بر می گیرد بیشتر از اینکە ناشی از وجود گروههای تروریستی(بنابر توهمات اردوغان)باشد، از سیاست های ناشیانە و بی پایە و از اساس نادرست اردوغان در حمایت از تروریسم در فراسوی مرزهای ترکیە، سرچشمە می گیرد.
اردوغان امیدوار بود کە با روی کار امدن ترامپ راست گرا ، توهمات امپریالیستی اش وسعت بیشتری می گیرد و تاحدود زیادی از دامنە اختلافات کاستە خواهدشد، اما نەتنها چنین نشد کە وسعت اختلافات شدت بیشتری بە خود گرفت و باعث شد کە امریکا نیز مقابلە با سیاستهای انکارا در محور شمالی سوریە را نیز در دستور کار خود قرار دهد. همین روند در سیاست های امریکا باعث شد کە اردوغان با اغاز عملیات متجاوزانە ناشی از توهم توطئە او، فصل جدیدی از اختلافات میان واشنگتن و انکارا را شروع کند کە بیشترین نمود ان درحملە بە عفرین مشاهدە شد کە البتە چنانکە پیداست این بار نیز اردوغان با همان رویکرد همیشگی و توهم الودش (مبارزەباتروریسم)، بار عقدەها و کشورگشایهایش را بردوش می کشد.
برهمگان اشکار است کە مهمترین هدف اردوغان از اعمال سیاست های کلی اش، ارائە نسخە جدیدی از امپراطوری عثمانی است و دست برقضا دیواری کوتاهتر از سوریە بی در و پیکر و بهانەای بهتر از توهم وجود نیروهای تروریستی در انجا پیدا نکرد کە در نوع خود تجاوزبە خاک سوریە نیز بە شمار می رود.
اصطکاک اصلی اردوغان با امریکا برسر نیروهای کورد است کە در شمال سوریە مستقر هستند، دامنە اختلافات انکارا و واشنگتن بە جایی کشیدە شد کە گاهاً پای قطع روابط دو طرف نیز بەمیان می امد. اما در اینکە چە چیزی خشم اردوغان را برانگیختە و او را تا بدین حد از توهم کشاندە می توان بە این نتیجە رسید کە اردوغان ضمن اینکە از وجود نیروهای کورد در شمال سوریە واهمە دارد همزمان می خواهد واکنشی را نیز نسبت بە سیاستهای امریکا از خود نشان دادە باشد. زیرا امریکا از مدتهاپیش برای جلوگیری ازشکستهای بیشتر در محور مقاومت، در فکر ایجاد یک پایگاە بودە کە توسط یگان های امنیت مرزی در شمال سوریە ادارە شود. اگر چە استراتژی امریکا در این میان ممکن است بیشتر از اینکە در راستای تقویت و ارتقا کوردهاباشد، تلاشی باشد برای بە خطر انداختن حاکمیت دمشق و مقدمات تجزیە سوریە، اما نمی توان انکار کرد کە همین توفیق اجباری برای کوردها هم با امال و ارزوهای امپراتور پرورانە اردوغان منافات دارد و او را بەشدت بە وحشت انداختە است. امریکا اما در این میان بە اهداف خود علیە روسیە و ایران نیز دست پیدا می کند و اردوغان نیز با واکنش بە این موضوع می خواهد در سرنوشت سوریە تاثیر خود را داشتە باشد هر چند این واکنش ترکیە نیز ممکن است ایران را بە نحوی از انحا در منگنە قرار دهد.
بەنظر می رسد کە در شرایط کنونی برگ برندە در دست هیچکدام ازطرفین درگیر(واشنگتن و انکارا) نیست زیرا امریکا در عین حال از طرف اسرائیل هم تحت فشار است تا از قدرتمند شدن هرچە بیشتر سوریە در دوران پسا داعش جلوگیری بە عمل اورد و از طرفی ترکیە نیز بنابر اختلافات عمیق و قدیمی خود با روسیە و ایران، با مشکلات فراوانی روبروست کە ممکن است در ایندە با تحت الشعاع قرار دادن سیاست های هر سە طرف مشکلاتی را بە وجود اورد.
در این میان فاکتوری کە شاید برای کوردها مثمر ثمر واقع نشود این است کە کوردها در سوریە اخرین کارت واشنگتن برای تداوم حضور در سوریە قلمداد می شوند و ضعیف یا مغلوب شدن کوردها توسط اردوغان یا نیروهای سوری، بە مثابە پایان یافتن رویای امریکاییها در سوریە است کە بە نوبە خود بیشتر بە ضعیف شدن کوردها در محور شمالی و شدت یافتن تاخت و تاز اردوغان منجر می شود. بنابراین کوردها باید بتوانند با پی ریزی استراتژیهای قدرتمند، از حمایت امریکا بەعنوان اهرمی قوی برای فشار علیە انکارا استفادە کنند، کە موجودیت سیاسی انها را نە تضعیف کە با ثبات تر و مداوم تر سازد.