تاریخ: ۱۳۹۶/۱۱/۵
درآمدی بر اجرای نمایش "مادە ببر"

یادداشت: خالق جلیل‌نژاد

در این چند سال توانمندی‌های عرصە نمایش در مهاباد با وجود ناملایمات و فراز و نشیب‌های غیرموجە درخشش قابل افتخار داشتە است. امروز عصر بە دیدن اجرای نمایش "مادە ببر" بە کارگردانی "ابراهیم ابراهیمی"، اجرای "پیمان بابائیان" و نورپردازی" سامان ارمی" در سالن قدیمی و پر خاطرە ادارە فرهنگ و ارشاد اسلامی  نشستم.

این اجرا از چند منظر برای راقم این نوشتار بە عنوان "مخاطب هنر" تٲمل‌برانگیز بود.

منظر اول:

اجرای بسیار زیبای آقای بابائیان در همان اول ذهن و روح مخاطب را همراە خود کرد. وقتی می گوییم اجرای زیبا یعنی لحن ،احساس و حرکات و نگاهها ، ترسیم کردن و عینیت بخشیدن آنچە در متن اتفاق افتادە بود همگی باهم در یک پیوستار معنی‌دار بە همراە نورپردازی ماهرانە آقای ارمی طوری ذهن مخاطب را بە دامان خود می‌کشید کە انگار مخاطب در جای جای صحنە خود حاضر است و ارئە نقش می‌نماید.

بە عنوان یک مخاطب هنر، معتقدم در نمایش تماشاگر اولین مواجهەاش با اجرای بازیگر و نورپردازی و صحنە است کە این سە باهم می توانند چنان کشش و جذابیتی خلق کنند کە نشستەگان در حین تماشا چنان همراە شوند کە انگار خود بخشی اجرای پویا نمایش هستند.

در اجرای نمایش مادە ببر ایجاد این جذابیت بسیار سخت است چون تمام صحنە بە یک بازیگر سپردە شدە بود باید در تمام لحظەهای متن بدون کم و کاست بە آفرینش عناصر جذابیت و همراهی مخاطب توجە می کرد و مخاطبان هم جز تنها صحنە گردانی این تنها بازیگر جایی برای حضور سازی خویش در صحنە نداشتند. پس تماس روحی طرفین را نگسیختن در چنین فضای هنریست از جنس بیشینە. کە بە نظر من بە در نمایش مادە ببر خوبی اتفاق افتاد.

منظر دوم :

متن نمایشنامە و انتخاب متن نمایش نیز برابر دیدگاە متخصصین حوزە نمایش جایگاە خاص و ارزندە در ایجاد جذابیت نمایش دارد.

نمایشنامەی مادە ببر اثر  " داریو فو "نویسندەای است کە در نیمە دوم قرن بیستم زیستە است برندە جایزە نوبل ادبیات می باشد. با برجستگانی همچون برشت، لورکا و ماکایاکوفسکی آشنایی فکری جدی داشت.

 لازم بە گفتن است هر دورە تاریخی نظام اندیشگی خاص خود را دارد  کە بە نوعی هویت معرفتی آن دورە محسوب می گردد. از شاخصە‌های اندیشگی متن‌های جدی نیمە دوم قرن بیستم می‌توان بە مواردی همچون: داشتن وجهە انتقادی رادیکال هم در حوزە سیاسی هم در حوزە اجتماعی، بە چالش کشیدن فساد رسوخ کردە در متن بروکراسی بە مثابە بازوی مسخ کنندەگی تمام مولفەهای انسان‌بودگی، برجستە‌کردن حوزەهایی از هستی اجتماعی کە عوامل و مناسبات سلطە آنها را طرد و انکار می کردند؛  نمایش و نوشتن صدایی کە در متن مولفەی تثبیت شدە جایی برای شنیدن و گفتن نداشتن، ترسیم و تصویر نمایی از آزادی کە در ٱن مقتضیات هیچ سنت تعیین یافتە و هژمونیک رسمی رنگ نداشتە باشد، بازخوانی انتقادی از جایگاە انسان پسا روشنگری، برجستە نمودن حوزە های تفاوت بە مثابەی تنها امکان دموکراتیک حق ، امکان پرداختن بە مسئلە حوزەی عموی فراتر از مناسبات هر شکلی از سلطە ، پرداختن انتقادی بە رئوس مدرنیسم سیستمی ؛ اهتمام بە پلورالیسم ، نقد تمامی ساحات و نمودهای نظام های فکری تک گویانەی ایدئولوژیک، داشتن رویکری طنز گرایانە رادیکال و مواردی از این دست اشارە کرد.

 متن نمایشنامە مادە ببر هم، زبانی کمیک داشت. اما مختصات و محتوای این متن کمیک ، سوختە و تقلیل یافتە نبود. بە دیگر سخن؛  تنها بە لبخند اجباری روی صورت مخاطب بە صورت صوری و ظاهری خود را محدود نکردە بود. بلکە متن بە فراخور زمانە خویش چنان خود را بە مولفەهایی مانند مقاومت، انسان دوستی؛ صداقت ؛ حق بە مثابە تنها مزیت انسان بودگی، ایستادگی در مقابلە سلطە از جنس ایدئولوژیک ، نکوهش جنگ با هر هدفی چە نوع پیش گیرانە چە نوع پس گیرانە آن ،جسارت در برانداختن عوامل تباه گر نظام اخلاقی جامعە با دور اندیشی خود را مزین کردە بود کە در لابەلای هستەی کمیکی آن می توان بە "خودیافتگی" آزادی خواهانە اندیشید.

از آن مهمتر متن با صراحت تمام می خواهد بگوید راە برون رفت از کاستی های اجتماعی ؛ سیاسی؛ ساختاری و ..... در درون است نە بیرون.

همە این مولفە در کنار همدیگر نمایشنامە را  واجد برجستگی و جدی بودن می کند کە بە لحاظ فکری مخاطب جدی خویش را نە تنها راضی بودن بلکە بە اندیشیدن می کشاند.

منظر سوم:

همە موراد فوق را در نهایت باید کارگردان  صورتبندی نماید. مشخصا بە عنوان یک مخاطب هنر ، صورتبندی اجرایی نمایش را موفق و موثر دیدم. صحنە نمایش واجد چنان فضایی بود کە مخاطب را در صحنە نمایش بە صورت فکورانە نگە می داشت. از این لحاظ کارگردان ماهرانە در اوج سادگی صحنە را با سە کارکتر نور ، بازیگر ؛ محتوای متن بە مهمانی فکری مخاطبین خود می رود. بدین جهت می توان گفت کە نمایش مادە ببر در حوزە کارهای اجرایی شهرمان بە عنوان تجربەی خاص ماندگار خواهد بود.

عکس: عادل کریمی