توضیح:در دو سه سال اخیر و دوره چهارم شورای اسلامی شهر مهاباد، پیشنهادات فرهنگی متعددی از سوی فرهنگ دوستان ارائه شده که از جمله آنها برگزاری همایش یا فستیوالی تحت عنوان دو سالانهای ادبی و فرهنگی در شهر مهاباد میباشد. آنچه تا کنون در افواه مطرح شده، پیشنهاد برگزاری «دو سالانهای ادبی» است. در مورخهی 4 /10 / 96 اولین کمیسیون محترم فرهنگی شورای شهر مهاباد در محل سالن وحدت برگزار و پیشنهادات گوناگونی در قبال مسائل فرهنگی مطرح شد، از جمله تعیین دوسالانه یا جوایزی ادبی به نام ادیبان نامدار بود. در این راستا یکی از پیشنهادات مطرح شده همراه با برخی دیدگاهها بطور تفصیلی در ذیل میآید.
در تعیین بزرگداشت ها، جوایزِ شاخصِ علمی، فرهنگی و ادبی و یا حوزههای متنوع دیگر، آگاهان و اهل فن، مجموع شاخصهای برتر یک جامعه، کشور یا سطح بین المللی را در آن زمینه ی بخصوص مد نظر قرار داده و بر اساس آن در تعیین یادبود مفاخر و جوایز علمی، فرهنگی و ادبی اقدام میکنند. این امر جدای از دقت و نکته سنجی در امر انتخاب و سنجش شخصیت یا موضوع، توجه به پیامدهای فرهنگی، فکری، اجتماعی و بازتاب آن در جامعه را نیز در خود نمایان میسازد. امری که گاه میتواند منجر به الگوی غالب فکری و عملی برای اجتماع شده و نسل های آتی را بدنبال خود بکشاند. همایش و بزرگداشت اگر از سویی در راستای تجلیل از مفاخر و تجلی موضوعات ارزشمند است، از نگاهی دیگر بیانگر نوعی توجه و رشد آیندگان در آن مسیر و موضوع خواهد بود. در بنیان دوسالانه های فاخر و ماندگار، مبناهایی چون «موضوعیت»، «شخصیت»، «توجه به الگوی فکری و عملی» و « کیفیت اجرا» در جای خود قابل توجه و تأملاند.
موضوعیت
صرفنظر از انگیزه، اهداف و برنامهریزیِ تشکیل همایشها، که ارزش خاص خود را دارند، «موضوعیت» میتواند مهمترین نقطه قوتی باشد که آنها را برای جامعهی هدف، تعریف نماید. از آنجایی که موضوعیت، چه در درون و چه در بیرون، برای مخاطبان خود قابیلت محتوایی پربارتری داشته و زمینهی اندیشگی و تحقیقی دامنهدارتری میپروراند، طبیعتاً، چنین امری را یا باید در اشخاصی جست که موضوعات متنوع را با موفقیت برای جامعهی مخاطبان خود مطرح نمودهاند، یا آنکه موضوعی را مطرح نمود که در ذات و بطن خود جنبههای مختلف کار و آثار، تفکر و اشخاص را در زیر مجموعهی خود جمع نماید.
در عرصهی ادبیات، با توجه به سوابق تاریخی، حجم آثار مکتوب و موضوعات مطرح شده، جا دارد به «ادبیات موکریان» به عنوان شاخهای قوامیافته در کنار ادب ایران و در بستر جغرافیای فرهنگیـتاریخی موکریان، توجهی درخور شود. چرا که «موکریان» مؤلفههای شاخصی چون، گذشته، سبک ادبی، زبان و گویش و هویت را در بطن خود دارد. به عبارتی دیگر موکریان کتابخانه و مکتبی ادبی است که شاگردان و شاخصههای خود را داراست و تا به امروز چهرههای ادبی و فرهنگی فاخری در عرصهی آن رشد یافته که آثار ارزشمندی از خود برجای نهادهاند. در مقام تطبیق همچنانکه تاریخ ادبیات فارسی در طول زمان شاهد مکاتب ادبی «خراسان»، «عراق»، «آذربایجان»، «اصفهان» و غیره بوده است، جا دارد در ادبیات کردی نیز جایگاه این مکتب فاخر به بوتهی فراموشی سپرده نشود. مکتبی که در عین کثرتِ ظهورِ اشخاص برجسته، موضوعات ادبی متنوعی چون ـ شعر، ترجمه، فرهنگنویسی، داستان، بیان و ادب فولکلوریک، نمایشنامه، زندگینامهنوسی، موسیقی و غیره ـ را در خود جای داده است. بعنوان مثال در بستر موسیقیِ موکریان « زیرک» و «ماملی» با دو مسکن متفاوت، همنوا؛ و «هیمن»، «هیدی»، «حقیقی»، «مارف» و «خاله مین» در گستره ی آسمان شعر موکریان همصدایند. و «هه ژار» و «قاضی» در یک جایگاه. و «گیو مکریانی» علیرغم جلای وطن، به آغوش فرهنگ نویسان این دیار بازخواهد گشت.
بیشک مدنظر قرار دادن هر یک از این موضوعات، و بسترسازی برای نگارش مقالات و تحقیقات و یا معرفی و تجلیل از آثار برگزیده در این ژانرهای ادبی، موجبات پربارتر نمودن فستیوال یا دوسالانهای فرهنگیـ ادبی، تحت عنوان «دوسالانهی ادبِ موکریانی/ مکتب ادبی مکریان» را بیش از پیش و بیش از هر عنوان دیگری، فراهم خواهد نمود. این امر، بجای آنکه همایش دوسالانه را تنها در سطح نام اشخاص باقی بگذارد، کمک میکند که اهل قلم و هنر هم آثار خود را درآن عرضه کنند تا مورد سنجش و داوری صاحبنظران قرار گیرند و هم اهل تحقیق، پیرامون موضوعات مختلف بنویسند و به گونه ای موجبات ایجاد فضایی تحقیقی، علمی و ماندگار را فراهم آورند.
شخصیت:
در 70 سال اخیر، منطقه ی موکریان در بعد ادبی و هنری شخصیتهای برجستهای را در مهد خود پرورانده، که میتوان به اساتید ماندگاری همچون «هیمن»، «ههژار»، «حقیقی»، «محمدقاضی»، «استاد ترجانی زاده» و در میان روحانیون اهل قلم در 50 سال اخیر، به «استاد ملا عبدالله احمدیان» اشاره کرد. لذا با همه ی احترام و جایگاهی که در فرهنگ و ادب ما دارند، شاید نگاهی به کارنامه ی ادبی و تنوع و تعدد آثار بجا مانده ی آنها در ژانرهای مختلف ادبی (فرهنگ نویسی، ترجمه، موضوعیت آثار، شعر، زندگینامه، ارتباط بین فرهنگی و زبانی در آثار) خالی از فایده نباشد. هرچند که اجرای برنامه ی همایشی به نام و یاد شخصیت ها، ارزش خاص خود را دارد؛ اما در نهایت، کیفیت و مصداقِ نام و محتوا با سؤالات جدیی روبه رو خواهند بود. به عنوان مثال، استاد هیمن پرچمدار لطافت و ظرافت در شعر رمانتیک کردی موکریانی اند، اما عمده ی آثار ایشان به مجموع دیوان شعر و تصحیح کتاب «تحفه مظفریه»ی «اوسکارمان» مختوم خواهد شد و این امر در موضوعیت بخشی و پوشش دیگر ژانرهای ادبی، در قامت دو سالانهای قابل تکرار، با محدودیت ظرفی و محتوایی مواجه خواهد بود. چرا که برای مطرح نمودن موضوعات و مخاطب قرار دادن دیگر فعالان عرصهی ادبیات که ارتباطی به شعر ندارند، تناسب کمتری دارد.
اگر نگاه همچنان معطوف به محوریت شخصیت و هنر او باشد از میان درگذشتگانِ همتا، استاد هه ژار و گستره ی آثار ایشان نیز قابل تأمل است. که هنوز هم طیف مخاطبان وسیعی را در بر میگیرد. در عرصه ی ترجمه و تنوع آثار و زبان آنها، از «قانون» گرفته تا «شرفنامه» و «قرآن» هر یک در جایگاهی قرار دارند، که سبکی ویژه و ادبی بخود گرفته اند. که از منظر زبان ادبی میتوان از یک زاویه با آثاری در ادبیات فارسی از جمله «تاریخ بیهقی» و «تاریخ جهانگشای جوینی» مقایسه نمود. چرا که در این آثار ظاهراً اصل اثر، کتابی با موضوعیت تاریخ است؛ اما زبان نوشتاری آن چنان ادبی است، که در دانشکده های ادبیات فارسی تدریس شوند و جزو آثار فاخر ادبی تلقی گردند. ترجمه ی قرآن، شرفنامه و «یهک له پهنای خال و سیفری بی برانهوه» به گونه ای اند که زبان ادبی آنها، جاذبه ی اثر را متأثر و در زمره ی نثر و سبکی خاص و ادبی قرار داده است که در برخی موارد نمایندی بارز نثر مسجع کردی باشند. در عرصه ی زندگینامه و خاطرات نویسی که در ادبیات مکتوب کردی ژانری نو محسوب میشود، صرف نظر از برخی دیدگاهها و قضاوتهای شخصی، نمونه ی آن را کمتر میتوان مشاهده نمود. در باب فرهنگ نویسی همین کافیست که تا به امروز که قریب به 26 سال از چاپ آن میگذرد، همچنان منبعی موثق و روزمره در دست اهل قلم است. و در عرصه ی شعر نمیتوان به شاعریت ایشان شک نمود، چرا که ترجمه ی «مهم و زین»، «رباعیات خیام» و «بهرهو موکریان» در دیوان «بۆ کوردستان» توفیق او را در زوایای بین زبانی و ذوق شخصی عیان میسازد. تسلط به زوایای پنهان زبان عربی که ترجمه ی کتاب «قانون» پس از گذشت نهصد سال از حیات ابن سینا، موجبات تحسین ایشان و نشان بزرگی، برای همکاری و عضو افتخاری فرهنگستان زبان فارسی گردید، امری ستودنی است.
با این همه باز نباید فراموش کرد در هر جامعه ای، هر اندازه که در بحث هویت و ارزشگذاری بر نام اشخاص تأکید شود، عملا و ناخودآگاه مردمان آن بیشتر در جهتِ «کیش شخصیت پروری» که اتفاقاً میتواند در گذر زمان شکننده باشد، سوق داده خواهند شد. جدای از آنکه حق ارزشیِ بسیاری دیگر از فرهیختگان تحت الشعاع قرار میگیرد. چه بسا کسانی باشند و در پی بیاند که همه ی عمر خود را بیشتر از برخی نام آوران صرف خدمت کرده و آثاری گرانبار خلق کرده باشند، اما خودبه خود در اثر سازوکارهای سلیقه ای، همچنان در سایه بمانند و جایگاهشان در جامعه چنان که باید، مشهود نگردد. نسلی که میراثدار گنجینهی بجا مانده از گذشتگان خود است، اگر نتواند در عین باور به ارزشهای حرمت و امانتداری، نگاهی موشکافانه و دقیق در ارزیابی و سنجش اسلاف خود و آثار آنان داشته باشد، صلاحیت قضاوت و نگاهش مورد پرسش بوده و تصمیماتش برای نسل آینده چالش برانگیز خواهد بود. شایسته است، در جهت حفظ ارزشها و الگوها، اگر سنجش گذشتگان مشکل است، یا از دایرهی تاکید صرف بر آنها درگذشت، یا گزینش و نموداری جامعتر و پربارتر، از مجموعه ی شخصیتهای فرهنگی و تاریخی تهیه شده و بر اساس آن تصمیمی بیخلل اتخاذ شود؛ و گرنه راه سومی بر نمود.
الگوی فکری و عملی
ایجاد فستیوال، جشنواره و همایشها، اگر از سویی جنبه های نشاط و سلامت روانی و فکری جامعه را در نظر دارند، در دیگر سوی نگاهی ارزشگذارانه و الگویی در بر دارند. هر آنچه که در جامعه در چارچوب و قالبی مشخص، مطرح و مورد توجه و ارزشگذاری قرار گیرد، به نوعی به عنوان انتخاب نیز به افراد معرفی میگردد. به عنوان مثال اجتماعی که تنها به شعر توجه دارد و شاعران را مورد مهر و تفقد خود قرار میدهد، پیداست که مستقیم و غیر مستقیم فرزندان خود را نیز بدان سو سوق میدهد. این امر را میتوان در ایران خودمان به وضوح دید که برترین و بیشترین آثار با محتوای گوناگون، غالباً در قالب شعر مطرح شده و میشود؛ و به قولی شعر ایرانی بار ادبی، فلسفی، عرفانی، فرهنگی، نقد و سیاست را یکجا متحمل شده است. اگر چه این امر در جای خود زبان مردمان این دیار را بسیار فاخر، ظریف و چندپهلو نموده است، اما باید پذیرفت که گستره ی بی مرز واژه و احساس، همواره قادر به بردوش کشیدن دیگر حوزه های کتابت و اندیشه، و تقویت آنها نخواهد بود. به همین دلیل است که برخی جنبه ها دیر و بسیار کند رشد نموده اند. باید سنگ بنایی گذاشت، و الگویی ساخت که جامعه را تشویق به خلق آثار و گام برداشتن در جهتی نماید که بار فکری، تحقیقی و نگارش عالمانه را بیشتر بر دوش بکشند. تا سطح آثار در جهت خلق و تحقیق، فراتر رفته و وزینتر گردد. نه آنکه توجهات برمحور احساس، فرهنگ عامه گرایی و کیش شخصیتی بگردد.
باز جای تأمل است که آیا از سوی دستاندرکاران و متولیان این امر، به عنوانی شخصیتیی، همچون «همایش دوسالانه ی استاد هیمن/ ههژار/ یا شخصیت ادبی ـ فرهنگی» دیگری قناعت میشود، یا عنوانی چون «همایش دوسالانه ادب موکریانی، یا مکتب ادبی مکریان/ ... » که بار فاخرتری بر دوش میکشد، مدنظر قرار خواهد گرفت!؟ به عبارتی دیگر، در تعیین جایزهای فرهنگی ـ ادبی، این اشخاص اند که بار امانت بر دوش میکشند، یا هویت و مکتبی که همان شاگردان در سایه ی آن شکل گرفته اند؟ طبیعتا در این حالت نشان و خدمت بسیاری از شاگردان و اساتید در سایه و حاشیه نخواهد رفت. همچنین این توجه به مکتبِ ادبی، روان و قضاوت آیندگان و پروردگان را از حیطه ی توجه صرف به شخصیتها فراتر خواهد برد. امید است در این راستا، با سنجش معیارها و اهدافی مستند و مستدل و فاکتهای متعدد، که مقبول امروز و آینده گان باشد، یادبودی ارزشمند با نشانی برجسته بر پیشانی، در جایگاه ویژه و مطلوب تعریف شود.
کیفیت اجرا
تا به حال مراسمات و همایشهای متنوعی در مهاباد و مناطق اطراف برگزار شده است. اما متأسفانه بسیار به ندرت پیش آمده که در دو بعد «محتوا» و «تشریفات اجرایی» با خلل و انتقادهای بسیار روبرو نباشند و آنها را در مقایسه با برخی همایشها و استانداردهای روز آنها، در سطح نازلی قرار نداده باشند. امید میرود پس از اتخاذ هر تصمیمی برای عملی نمودن برگزاری همایش یا مراسمی مشابه، نسبت به تقویت جنبه ی محتوایی بعنوان هدف همایش، که اساس آن نه بر گمانه زنی ها، بلکه بر نظر صاحبنظران، افراد مجرب و استانداردهای روز قرار میگیرد، همت گمارده شود.
از جنبه ی تشریفات اجرایی، متاسفانه قریب به چند سالی است، مراسمات متعددی در سالن وحدت شهرداری مهاباد برگزار شده و میشود؛ اما هنوز علیرغم هزینه ها، بسیاری از آدابِ اجرایی و تشریفاتی چنان که باید در خور شأن آن برنامه، مردمان آن و شهر مهاباد نیست. بعنوان مثال، همیشه در ابتدای ورود به سالن، بسته های خوراکی تحویل مردم میدهند، گویی میهمان محکوم به نشستنی سه ساعته و گوش سپردنی بیوقفه است. اگر طاقتش سر رفت خوراکیاش را بخورد، و گرنه پا شده و برود. که براستی این شیوه ی مهمانوازی در خور شأن و برنامه ی اجرایی نیست. شاید اگر بخشی از آن را در زیاده سهل گرفتن، شتابزدگی و تنگی زمان بدانیم، بخش عمده ی دیگر را در کم تجربگی، عدم توجه به آموزش پرسنل و نگاه ناقص نسبت به اجرای مراسمات و امر تشریفات بیابیم. در مثالی دیگر متأسفانه در اجرای برخی برنامه های شب شعر، در مدت سه ساعت با همه ی پِرتی های زمانی که برنامه دارد، قریب به 30 نفر شاعر را روی سِن حاضر نموده تا قرائت شعر کنند. به راستی این عزیزان دستاندرکار ادب و برنامه های ادبی چه تصوری از شعر، شاعریت، لذت از برنامهای ادبی شنوندگان آن دارند، که اینچنین برنامهریزی و اجرا میکنند؟ چه دیدگاه و تفکری بر ما حاکم شده که اینگونه عمل کنیم؟ انسان را به یاد دوران مدرسه میاندازد که شاعران شاگردوار و در دسته ی های 10 نفری در پای تخته حاضر شده و نوبتی و با عجله، که وقت کلاس یا مردم گرفته نشود، شعر خود را روان بخوانند و بر نیمکهای خود بنشینند؟ و حاضران چه لذتی از شعر میبینند؟ آیا اساسا کیفیت جایگاهی دارد، یا نه؛ و بیماری تولید انبوه و بی کیفیت برای مصرف کنندهی بیبصیرت، دامن هنر و ادبیات و زیباییشناسی و لذت روان آدمی را هم گرفته و مبتلا نموده است؟ اگر بحث بر سر نبود امکانات اجرای چنین برنامه هایی به صورت پیاپی و متعدد است، شاید بهتر آن باشد که درد را در جایی دیگر جست و درمان نمود. و موارد بسیارِ دیگری، که در این مقال نمیگنجد.
سرانجام کلام آنکه، اگر چه امروزه در جوامع ما امر مسؤولیتپذیری، تعهد و پاسخگویی به نسل امروز و فردا، بسیار کمرنگ مینماید و محوریت عمل بر مثلِ «تا تنور داغ است نانت را بپز» قرار گرفته است، اما با این حال باز انتظار میرود، دستاندرکارانی فهیم و دلسوزان اهل فن و فرهنگ این دیار، که دور و نزدیک دستی برآتش داشته و بیشتر شنیده و دیدهاند، بینش و توجه بیشتری در کار گیرند.