چالاک کورده
هفت سال جنگ در منطقه و تحقق اهداف آمریکا
حدود هفت سال پیش سال 2010 در کشورهای اروپایی و آمریکا موج عظیمی از نارضایتیهای مردمی نسبت به وضعیت اقتصادی موجود در کشورهایشان شکل گرفت، این موج عمومی با تظاهرات گسترده و سراسری فرانسه در اکتبر 2010 آغاز شد. موج این اعتراضات به کشورهای دیگر اروپایی ازجمله یونان، اسپانیا، فرانسه، آلمان و انگلیس نیز رسید، حتی در انگلیس تظاهرات به خشونت لجام گسیخته تبدیل شد، این اعتراضات حرکتی اروپایی که نسبت به نابسامانی اقتصادی شکل گرفته بود.
اوج این اعتراضات 17 سبتامبر 2011 در آمریکا تحت عنوان جنبش اشغال والاستریت شکل گرفت، والاستریت خیابانی است که تقریبا شاهرگ اقتصاد امریکا میباشد، چندین سازمان اقتصادی از جمله بازار بورس نیویورک که بزرگترین بورس جهان از نظر میزان معاملات و حجم مالی است، در این خیابان مناطق تجاری و اقتصادی مهم دیگر همچون بازار بورس آمریکا، بازار بورس نزدک و میز بازرگانی نیویورک قرار دارد. در این اعتراضات مردم ناراضی نسبت به اقتصاد موجود خواهان اشغال والاستریت بودند.
وضعیت به وجود آمده در اروپا و آمریکا تحت تاثیر رکود، پیش آمده بود. کارخانهها کارگران زیادی را اخراج کرده بودند، بیشتر کشورها سیاست ریاضت اقتصادی را در دستور کار قرار دادند، بودجه خدمات عمومی کاهش یافته بود و دولتها در پی نجات بانکهای خصوصی بودند، مهمترین علت به وجود آمدن این شرایط کاهش نقدینگی و افزایش قیمت جهانی نفت بود، حضور چین در بازارهای جهانی و جنگهای عراق و افغانستان دوران ریاست جمهوری بوش از علل کاهش نقدینگی بودند.
مهمترین دغدغه کشورهای غربی رفع بحران اقتصادی و رسیدن به آرامش و کنترل شرایط به وجود آمده بود که جنگ سوریه و ظهور داعش به گونهای ناجی و گرهگشای این مشکلات شد.
در سال 2011 ناآرامیهایی در سوریه شکل گرفت و اختلافات مردمی و حکومت و اختلافات مذهبی به نقطهای رسید که مخالفان دست به اسلحه شدند، سوریه به کلی وارد جنگ داخلی با گروه اسلامی النصره و گروه موسوم به ارتش آزاد شد، که با گذشت کمتر از دو سال جریانی به نام دولت اسلامی [داعش] شکل گرفت، داعش را سلفی جهادیهایی تشکیل دادند که ادعای خلافت جهان را داشتند، این جریان با تصرف استان نینوا در عراق صفحه دیگری از تحولات منطقه را بازگشود.
ظهور داعش جنگ در منطقه را به اوج خود رساند همزمان با جنگ سوریه و ظهور داعش، کشورهای بحرین و یمن هم درگیر اختلافات داخلی و تظاهرات بودند که در نهایت یمن هم وارد جنگ داخلی شد، جنگهای به وجود آمده نیاز کشورهای منطقه را به خرید انواع اسلحه دوچندان کرد.
کشورهای منطقه با خرید سلاح، وارد شدن ائتلاف جهانی به جنگ علیه داعش و خرید سلاح گروههای وارد در جنگ از طریق بازار سیاه پول زیادی را به اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکا وارد کرد و این مسئله تا حد زیادی مشکل کاهش نقدینگی را برطرف کرد، جنگ به وجود آمده در منطقه قیمت جهانی نفت را هم از بشکهای صد و چند دلار به زیر چهل دلار کاهش داد هرچند فروش بی رویه نفت از جانب عربستان سعودی هم در این کاهش قیمت تاثیرگذار بود.
با این اوصاف میتوان مدعی شد که کشورهای اروپایی و آمریکا از ناآرامیهای موجود نهایت استفاده را داشتهاند، یک سایت خبری استرالیا به نام سیبیاس نیوز هزینه جنگ سوریه را حدود 685 میلیارد دلار برآورد کرده است اگر به این آمار هزینه جنگ در عراق و یمن را هم اضافه کنیم به رقمی غیر قابل تصور خواهیم رسید، که درصد کلانی از این هزینهها وارد بازارهای غربی شده است و مشاهده وضعیت اقتصادی فعلی کشورهای درگیر بحران مالی تقریبا نشانگر این ادعا است.
خارج از مسائل اقتصادی، جنگ در کشورهای سوریه، عراق، یمن و مشارکت کشورهای منطقه، توان نظامی این کشورها را یا به کلی نابود کرده است یا به میزان چشمگیری تقلیل داده است، این مسئله باعث شده است که آمریکا راحتر از هر برهه زمانی دیگری شهر قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسد، دخالت نظامی عربستان سعودی در یمن و بحرین و درگیری نظامی ترکیه با پ ک ک و دخالت نظامی در سوریه تاحد زیادی انرژی کشورهای منطقه را در پرداختن به این موضوع تحت تاثیر قرار داده است و میتوان مدعی شد که آمریکا در پی تحقق اهداف خود از ناآرامیهای منطقه بهره برداری کافی داشته است.
نکته قابل ملاحظه، میتوان گفت شاید عدم موافقت آمریکا با استقلال کوردستان عراق در همین راستا بوده است و آمریکا آمادگی اعلام پایتخت جدید اسرائیل را داشته است و اعلام استقلال کوردستان عراق به نوعی مشکلات موجود در منطقه را برای آمریکا سنگینتر میکرد.