فرزاد عزیزی ـ دکتری زبانشناسی
ردهشناسی (typology) یکی از شاخه های مطرح در زبانشناسی امروز است که با مقایسه زبانها بدنبال رسیدن به جهانیهای زبانی است و اصول حاکم بر ساخت همه زبانها را منشعب از زیر ساختی مشترک می داند. منشاء ردهشناسی به باور کرافت (Croft) به مطالعات تاریخی شلگل بر روی ساختواژه کلمات و آثار هومبولت و شلایخر در قرن 19 برمیگردد که در قرن بیستم با تحقیقات گرینبرگ (Greenberg) وجهه جدیدی به خود می گیرد. ترتیب قرار گرفتن واژگان و کلمات در جملات، یکی از مباحث مهم و کاربردی در مطالعات رده شناسی محسوب می شود که عموماً آغازگر این دست از مطالعات را گرینبرگ می دانند. او با بررسی ساخت زبانها و مطالعه بر روی ساختواژه و ترتیب واژگان آنها سعی در بدستآوردن الگوههای جهانی و به عبارتی جهانی های تلویحی (implicational) داشت؛ در واقع رسیدن به هر نوع تعمیم در یک زبان را گامی در جهت نیل به خصوصیات جهانشمول زبان میدانست. ردهشناسی ترتیب کلمه بر این فرض استوار است که نوعی ارتباط و همگونی میان ترتیب های خاص کلمات در زبانها برقرار است و بر اساس همین الگوههای خاص می توان در مورد خصوصیات زبانها پیش بینی های انجام داد. از نظر کرافت و چارچوب ردهشناسی میان زبانی، هدف زبانشناس از بررسی ساخت زبان رسیدن به انواع زبان به لحاظ ترتیب چینش عناصر در ساخت آنها است؛ در این راستا به دو نوع ترتیب واژگانی در مطالعات رده شناسی به نقل از کامری (1989) میتوان اشاره کرد: ترتیب سازه ها و کلمات اصلی و ترتیب سازه ها و کلمات غیر اصلی. رده شناسی ترتیب سازه ها و کلمات اصلی نوعی گرایش عام و جهانی در مطالعات زبانی به شمار می رود که در سالهای اخیر نقش به سزایی در مطالعات زبانی بر عهده داشته است و بر این اساس زبانها از دید گرینبرگ(1966) بر اساس چینش بینشان سه پارامتر فاعل، فعل و مفعول مستقیم به سه دستهsvo,vso,sov تقسیم می شوند ولی بعدها با وارد کردن پارامترهای حرف اضافه، صفت و اضافه ملکی (genitive) حالت زیر را برای زبانها در نظر گرفت::
VSO/Pr[1]/NG/NR
SVO/Pr/NG/NA
SOV/Po[2]/GN/AN
SOV/Po/GN/NA
در حقیقت، گرینبرگ با توجه به ترتیب عناصر معنادار چهل و پنج گرایش جهانی دستوری را معرفی کرد. لمان (1973) و ونمان (1976) با کاهش ترتیب سه عنصری گرینبرگ به دو عنصر فعل و مفعول مستقیم گامی اساسی در رده شناسی ترتیب عناصر برداشتندکه به قول کامری (همان)برای رهایی از پیچیدگی های موجود با توجه به این دو عنصر اصلی می توان دو دسته تمایلات جهانی از بین جهانی های گرینبرگ در زبانها را اینگونه نشان داد:
VO/Pr/NG/NA
OV/Pr/GN/AN
مطابق ترتیب نخست، در رده زبانهایی که فعل قبل از مفعول قرار میگیرد، دارای حرف اضافه پیشین اند و صفت و اضافه ملکی نیز پس از اسم واقع می شوند و برعکس، زبانهایی که مفعول مستقیم قبل از فعل واقع می شود دارای حروف اضافه پسین اند و صفت و اضافه ملکی نیز قبل از اسم قرار می گیرند. در همین راستا و به پیروی از دیکسون و آیخن والد صفت بر خلاف اسم که از نظر نقشی همواره در جایگاههای موضوع یک محمول قرار می گیرد با دارا بودن ساختار نقشی پیچیده تر می تواند بسته به نوع زبان در یکی یا هر دو جایگاه موضوع و محمول واقع شود.
کرافت با اشاره به ترتیب اسم و صفت در الگوههای جهانی گرینبرگ از وجود الگوههای حیرت انگیزی خبر می دهد. مثلاً مطابق جهانی شماره 5 گرینبرگ اگر مفعول مستقیم بعد از فعل و اضافه ملکی پس از اسم قرار گیرند آنگاه تلویحاً صفت پس از اسم واقع می شود و مطابق دیگر جهانی های گرینبرگ از جمله جهانی های 17 و 18 او به این تعمیم کلی می رسد که نوعی نظم وتطابق[3] میان ترتیب اسم و صفت و ترتیب دیگر ساختها در زبان حاکم می باشد بدین نحو که اگر ترتیب غالب در زبان ترتیب اسم وصفت باشد آنگاه در مورد زبانهایی جاری می باشد که در آنها صفت اشاره می تواند قبل و بعد از اسم واقع شود ولی اگر اسم پس از صفت واقع شود آنگاه این ترتیب دیگر از نوع غالب نبوده و فقط در زبانهایی دیده می شود که صفت اشاره در آنها قبل از اسم قرار می گیرند.