تاریخ: ۱۳۹۶/۶/۱۲
به بهانه برپایی نمایشگاه آثار نقاشی سعید حسن زاده
هیمن قهرمانی

کارنامه هر هنرمند را میتوان در نمایشگاه انفرادیش مرور کرد. نمرات و نتایج عملکرد چند ماه گذشته یا چند سال گذشته. سعید از زمره هنرمندان پرکاریست که هر ساله دو یا سه نمایشگاه در کارنامه خود دارد و سعی دارد نقاش مابانه و بدور از حواشی همیشه خودرا به عنوان یک نقاش حرفه ای مطرح نماید. هم و غم سعید را میتوان در آثار چند سال اخیرش به وضوح مشاهده کرد. مدرسان طراحی و نقاشی همیشه جهت جلب توجه هنرآموزان انواع و اقسام تکنیکهای طراحی و نقاشی را به رخ میکشانند و همیشه نقشها و نگاره هایشان آمیزه ای از تبلیغ نیز هست اما در آثار سعید این ترفند کمتر بچشم میخورد. هنرمند گرته برداریهایی از چند دهه گذشته دارد. خاطراتی که یا دیده ویا دهن به دهن به گوشش رسیده. غمها ، اندوهها و ناامیدیها به وفور در آثارش خودنمایی میکند. دردهایی که طیفی از هنرمندان نسلهای قبل را نیز شامل میشد. خوانشی سرشار از نوستالژی و آرزوهای مردمان درد کشیده. فیگورهایی در روایتهای مختلف ، گویا همه از نزدیکان و اقوام هستند. قدم زدن در فضای نمایشگاه همانند ورق زدن آلبوم خاطرات دهه های گذشته مان است. سکانسهایی از روایات عزیزان از دست رفته و باز یادآوری آن خاطرات.

رنگ در تضاد و همخوانی با فرمها به خوبی نقش خودرا باز یافته است. تقابل رنگهای مکمل و پر تنش در کنار هم آثاری فریبنده و جذاب ایجاد کرده است. در اکثر دانشگاههای ایران نقاشی کردها را با تنوع رنگ میشناسند و همیشه رنگ طبیعت بکر و فرهنگ غنی پوشاک آن را دلیلی بر این واقعیت میدانند.شاید چنین باشد ولی درآثار سعید باید دو چندان این شعار را باور کرد. رنگهای خاکستری رنگی در کنار دیگر رنگها هرچه بیشتر خودنمایی میکنند و در کل سطحی از زیبایی و طراوت میآفرینند.

سعید در میان دیگر دوستان حرفه ای تر و مستدام تر از بقیه به ایفای نقش خود پرداخته است. نقاشی به تمام معنا با وجود مشکلات معیشتی که امروزه گریبانگیر هنرمند معاصر است. همیشه دغدغه تهیه بوم و رنگ و دیگر متریالها را دارد و کارگاهش سلسله وار آکنده از طرحها و موتیفها و تابلوهای کوچک و بزرگ است.

نقشمایه های استاد رستمزاده در آثارش دوباره خودی نشان میدهد، گویی جزیی از حافظه و بک گراند وی گشته است. طرز نشستن فیگورها، چای خوردن مادر با نعلبکی دردست ، کبوتری در دامان مردی ستم کشیده و سکانسهایی از گسستها. خودش اذعان میکند ولی لذتی بسیار با خود دارد. بر عکس استاد که مدام در پی کار با انواع و اقسام متریال و تکنیک زیر عنوان ایسمهای آوانگارد و معاصر امروزی بود سعید کمتر بدنبال خلق اثر با مواد و مصالح جدید است، وی خودش را نقاش میداند نه هنرمندی آوانگارد . نقاشی که شیفته اتودهای سریع و ضربه قلمهای آنچنانی است. و از نقاشی کردن لذت میبرد. هنرمندی با احساسی لطیف که آثارش هر بیننده ای را به خود جذب میکند و گوشه ای از خاطراتش را با وی در میان میگذارد.