تاریخ: ۱۳۹۶/۶/۸
نامه سرگشاده یک شهروند به اعضای شورای شهر مهاباد

ابراهیم قربانی

 

دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی- مدرس دانشگاه

همان گونه که می دانیم توسعه  شهرنشینی و رشد روز افزون جمعیت شهرها، ارتباط انسان ها با یکدیگر در زندگی اجتماعی، شهرها را با مشکلات عدیده ی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی روبروکرده است، لذا منطقی است، شخص یا اشخاصی از بین همان مردم برای پیگیری و حل معضلات و مشکلات روزمره اجتماع انتخاب شوند تا کارها بر اساس یک سیستم مدیریت یکپارچه به حرکت درآمده و نتیجه آن برای همگان مثمرثمر باشد.

بی شک شوراها به عنوان یک نهاد مردمی، متولی امور محلی هستند که با در دست داشتن ابزارها و مکانیزم های مختلف می توانند با جدیت در جلب مشارکت مردم و بخش خصوصی و استفاده از توانایی های فکری و مالی، گام های مثبتی را در زمینه اجرای طرح یا پروژه های عمرانی، فرهنگی، اجتماعی و حقوقی  بردارند.

به نظر می رسد این مساله  و مواردی از این قِبَل، دغدغه اصلی اعضای محترم شورای شهرمان باشد. در واقع آنها دنبال رفع نواقص کاری گذشته و خلق موقعیت هایی برای پیشرفت شهر هستند و دنبال ایجاد مهابادی آباد و آبادتر و برقراری عدالت اجتماعی در خدمت رسانی به اقصی نقاط شهر هستند.

چند روزی از شروع به کار این عزیزان گذشته که لازم است تبریک ویژه محضر همه آن بزرگوران داشته باشم که در این وضعیت بحرانی آستین همت را برای رفع مشکلات شهر و شهروندان بالا زده اند و امیدوارم خداوند به آنها توفیق عطا فرمایند. اما مساله ای که بنده به عنوان یک شهروند عادی از محضر مبارک آن عزیزان تقاضا می نمایم، این است، درک می نمایم که با تفکر خاصی به میدان عمل آمده اید و آبادانی شهر و خدمت به مردم هدف اصلی شما بوده، اما باید توجه داشت، شهر ما پل نمی خواهد، گلدان رنگارنگ، میله های زرد رنگ، نمی خواهد، درخت خرما و مهاباد؟!؟ کاج مصنوعی شادمان نمی کند، هوای دل کارگران شهرمان ابری است.

بی­گمان، وقتی یک کارگر شهرداری تنها از روی احتیاج و نداری لب به سخن نمی گشاید، روا نیست ما سکوت را پیشه کنیم. شهر ما اینگونه آباد نمی شود. بلکه زمانی آباد خواهد شد که آن کارگر با انرژی، انگیزه وطراوت خاص به کار و فعالیت روزمره خویش بپردازد، فکری آرام داشته باشد و استرس پرداخت اجاره بها، هزینه درمان، قسط، امرار معاش، خرید البسه و ... را نداشته باشد. آن وقت است، می توان مدعی آباد شدن مهاباد شد. اگر غیر از این هم باشد و باز حقوق و مزایای آن عزیزان پرداخت نشود، بار دگر گلهای کاشته شده توسط کارگران و پرسنل زحمت کش شهرداری، پژمرده خواهد شد، مجسمه های شهر عبوس خواهند گشت، کوچه ها شرمسارسان خواهند بود. مردم نیز به توانمندی شماها شک خواهند کرد و سیبل انتقادها و غرض ورزیها خواهید شد.

شاید درخواست بنده زیاد منطقی نباشد چرا که برای حل این وضعیت زمان لازم است و طی یک هفته و یک ماه نمی­توان همه مشکلات را به یکباره حل کرد، حتی اگر متخصص ترین و فنی ترین انسان هم باشی. ولی گذشت زمان به چه قیمت؟ به قیمتی که کارگر هم عمرش را از دست بدهد و هم توانایی اش را؟

همه شما عزیزان وضعیت شهرداری را از بسیاری از شهروندان بهتر می دانستید، در واقع آگاه بودید بر جریان بدهکاری و اوضاع نابسامان آن. مطمئناً برنامه هایی برای آن داشته اید. لذا عاجزانه استدعا می نمایم، اولویت کاری تان حل مشکلات حقوق و مزایا کارگران و پرسنل زحمت کش شهرداری باشد. چرا که شهرمان زمانی آباد است، لبخند رضایت خانواده آن عزیزان بر لبانشان برگردد، دستان پینه زده اشان توانایی نوازش فرزندانشان را داشته باشد و پدر با تمام ابهت، وقار، متانت و غرور بتواند سر سفره با عشق در کنار خانواده اش حاضر شده نه اینکه لرزان و با صدای گرفته در گوشه ای از اتاق بنشیند.

آری شهرمان زمانی آباد است که امید به زندگانی را به این عزیزان برگردانید. آن وقت است من همشهری به خود و به انتخابم می بالم و ایمان خواهم آورد نبودنتان با بودنتان قابل قیاس نیست.