سالهاي دور گذشته اگر مسافري گذارش به مهاباد مي افتاد و در گردشي كوتاه شهر را نيم نگاهي مي كرد، در كنار ساختمان بلند مرتبه سيلو، بي گمان يكي از ساختمان هاي فاخر آن دوران مركز راديو و تلويزيون مهاباد بود كه با معماري خاص و متفاوت آن دوران در كنار دكل ها و فرستنده هاي نامأنوسش خودنمايي مي كرد و در اذهان مسافران نقش خاطره اي مي زد.
اگرچه پيشينه راديو مهاباد به قبل از سال ١٣٢٥ نيز بر مي گردد و سالها در قالب يك كانكس سيار اين تكنولوژي شگرف و بروز زمان خود، سر از محله هاي مختلف مهاباد به در آورده است، اما در شكل و شمايل يك رسانه مستقل آغاز فعاليت ثابت و رسمي آن را بايد از سال ١٣٥١ دانست.
صدا و سيماي مهاباد نعمتي بود كه نه از سر لطف مديران دولتي سابق بلكه به سبب وضعيت ممتاز فرهنگي و ادبي شهرستان مهاباد نصيب كوردنشينان اين منطقه شد.
از بانيان راديو مهاباد بايد، سرهنگ رادپور، استوار مونس، سيد رحيم قريشي، بيوك خانباغي، محمد ماملي، ملاحسين عبدالله زاده و ابراهيم افخمي را نام برد كه به حق در تولد و رشد و اعتلاي اين رسانه متحمل زحمات فراواني شدند.
نقطه عطف و دگرديسي مركز صدا و سيماي مهاباد را بايد از سال ١٣٧٠ دانست زماني كه ساختمان جديد آن با حضور محمد هاشمي رياست وقت صدا و سيماي كشور به بهره برداري رسيد و توسعه همه جانبه آن با خريد بيست هكتار زمين در منطقه دشت شهر ويران كليد زده شد، اين گسترش فضا و به دنبال آن تجهيزات منجر به استخدام نيروهاي جديد و تبديل وضعيت پرسنل حق الزحمه و قراردادي قبلي مركز و عريض و طويل شدن چارت سازماني و افزايش كميت زمان برنامه ها و پرداختن به كيفيت توليدات آن شد، تا جايي كه در دهه ٩٠ پخش ماهواره اي برنامه هاي صدا و سيماي مهاباد بصورت رسمي آغاز شد.
نگاهي گذرا به برنامه هاي قديم و جديد راديو و تلويزيون مهاباد اگرچه منكر رشد و توسعه و كيفي سازي اين توليدات نيست اما نواقصات و مشكلات اساسي و جدي را در اين حوزه نمايان مي كند كه بعلت ماهيت رسانه اي، در قالب چالش هاي تكنولوژيك و مدرن بايد بررسي شوند.
اگر تا ديروز رقباي صدا و سيما، سينما و رسانه هاي خانگي مانند ويدئوكاست و ضبط و صوت به شمار مي آمدند، امروزه شبكه هاي بي شمار ماهواره اي و اينترنت و انواع رسانه هاي ديجيتال محلي و ملي و بين المللي وجود دارند كه هر كدام به تنهايي رقيبي سرسخت و در يك نگاه غير قابل رقابت بحساب مي آيند، اگر در گذشته مردم اخبار دست اول را از راديو و تلويزيون مي شنيدند، امروزه مردم انتظار تجزيه و تحليل بي طرفانه اخباري را كه بصورت لحظه اي و ساعت ها قبل از رسانه هاي ارتباطي و اينترنتي دريافت كرده اند از صدا و سيما دارند، واضح است كه انتظار افكار عمومي از صدا و سيما ديگر سرگرمي صرف نيست، انتظار گروه هاي هدف اين رسانه اكنون بيشتر به پخش زنده مناسبت ها و اخبار سر صحنه و بازيهاي ورزشي و برنامه هاي فرهنگي و هنري و تجزيه و تحليل هاي استاندارد و همزمان ارتقاء پيدا كرده است، اين تجزيه و تحليل هاي واقعي سياسي و اجتماعي و اقتصادي تنها راهكار مناسب اتخاذ روش تقابل با رسانه هاي قدرتمند رقيب است. استفاده از ظرفيت نخبگان و كارشناسان واقعي، چهره هاي مردمي و محبوب و برقراري ارتباط مخاطب و رسانه در تعامل و تفاهم و درك زبان مشترك گيرنده و فرستنده است.
حال سوال اين است آيا در جذب مخاطب از راهكارهاي فوق الذكر، صدا و سيماي مهاباد موفق بوده است؟
پاسخ اين سوال را در دو بخش مي توان تنظيم كرد.
در بخش صدا كه مخاطبان خاص و رقباي كمتري به نسبت سيما دارد، عملكرد راديو مهاباد در جذب اقشار مختلف شهري و روستايي، خانه دار و شاغل، سواره و پياده موفقيت آميز ارزيابي شده است، اين را مي توان با يك تحقيق ميداني و حتي يكبار تاكسي نشيني تجربه كرد و آمارهاي كسب رتبه هاي برتر كشوري نيز شاهدي بر اين ماجرايند.
اما در بخش سيما وضعيت دقيقا معكوس است، اگرچه ظرفيت سيما به اذعان همگان فراتر از آنچه ظاهر شده است، ديده مي شود، اما اين رسانه در جذب مخاطب و وارد شدن به سبد جعبه جادويي خانوارها تا كنون حتي بصورت نسبي موفق نبوده است.
از ديدگاهي ديگر، استفاده از پتانسيل صدا و سيما در گزارش دهي مسئولان جهت پاسخگويي و ارائه عملكرد كاري به مردم في النفسه كاري پسنديده بنظر مي رسد اما تبديل صرف اين ظرفيت عظيم و تنزيل جايگاه آن به يك تريبيون تبليغاتي جوابگوي پالسهاي دريافت اخبار و اطلاعات به روز مخاطبان نيست.
در كنار عرق ملي شهروندي و استفاده از ظرفيت هاي بومي و محلي، استفاده از چهره هاي سياسي، هنرمند و اديب و طنز و محبوب و از همه مهمتر در دسترس بودن هميشگي آن، سيماي مهاباد نقاط ضعفي دارد كه با كمر همت بستن مديران ارشد اين رسانه به حل آنها مي توان به جايگزيني اين كانال با لشكر كانال هاي ماهواره اي اميدوار بود.
١- استفاده از ظرفيت كلي هنرمندان كورد و نه انتخاب گزينشي آنها
٢-استفاده از مفاخر واقعي ادبي و فرهنگي در توليد محتوا
٣- خلاقيت و نو آوري در توليد برنامه
٤- بكارگيري نيروهاي متخصص و كارشناسان واقعي و زبده در ميزگردها و برنامه هاي كاربردي
٥-نمايش چهره هاي مختلف هنري فعال اين عرصه بجاي استفاده مكرر و تكراري از گروهي خاص در برنامه ها
٦- توجه به سليقه خاص مخاطبين جوان
٧-معرفي فرهنگ و ادبيات و فلكلور كوردي
٨-تنوع دهي محتوايي به محصولات
٩- ارزش دهي به هنرهاي ماندگار و نوستالوژيك و امكان ارائه آنها از طريق دريچه تلويزيون
١٠- بكارگيري چهره هاي جديد مجريان در كنار همكاران توانمند قديمي
١١-بازكردن درب نقد و به چالش كشيدن مسئولين و پاسخگو كردن آنها در برابر مردم
١٢-استفاده از پتانسيل برنامه هاي دوبله شده در مقياس كيفي
١٣-كيفي بخشي تصويري از طريق ارتقاء واحد فني
١٤-استفاده از نظرات مخاطبين در توليد و پخش
١٥-استفاده از فيلم و سريال هاي روز جامعه
١٦-ورود جدي به مقوله ورزش با اجراي قوي و كيفي
١٧-ايجاد و گسترش روحيه نشاط و شادي در جامعه
١٨-تقويت واحد خبر و تيم خبري به امكان ارسال لحظه اي اخبار و زيرنويس كردن آنها
١٩-استفاده از برنامه هاي خوب فرهنگي و هنري و اجتماعي رسانه هاي اقليم كوردستان
٢٠-تلقين استقلال و آزادي رسانه به مخاطب
در كنار تمامي اين بيست پيشنهاد ،گزينه آخر ، يعني بي طرفي سياسي و القاي آن به مخاطب بايد بصورت ويژه مد نظر سياست گذاران صدا و سيماي ملي باشد، زيرا كه از طرفي عدم توجه به آن بعنوان توهين به شعور مخاطب تلقي مي شود و از طرفي دیگـــر بی طرف بودن در اين عرصه مساله ای نیست که با حرف و حديث اثبـــات گردد، این را بایـــد مخاطب احســـاس کند، مخاطبـــی که در قرن بيست و يكم كه عصر انفجار اطلاعات نام گذاري شده است، گزینه هـــای انتخابی بي شماري پیش رو دارد و البته "دستگاه کنترل دستي" کـــه به او اجازه می دهد به سـادگی و راحت از کنار برنامه مـــورد تایید يك طرفه مدیران صداوسیما عبور کند.