انور عرب
مسبب مرگ باید چهره داشته باشد، چهرهای مشخص که بتوان رو در رویش ایستاد و به صورتش تف انداخت، سپس با شدت هر چه تمامتر و با قدرتی الوهیتوار که در ید همگان نمیآید، امر دهشتناک و در عینحال کامبخش قصاص را به اجرا درآورد. چهرەی آشکاری که عامل و مسبب مرگ جلوه میکند مقبولیت اجتماعی ندارد و از منفورترین چهرەها بهشمار میآید که توسط قضاوت افکار عمومی بدون نیاز به هرگونه دادگاهی به اشد مجازات محکوم میشود. تصویرِ بریدنِ سرِ انسانها توسط تروریستها، کشتن، مثلهکردن، شکنجه، تجاوز و ضربوشتم افراد بیگناه توسط فاشیستها، جنگسالاران و اراذل و اوباش، اعمالی هستند که همواره امکان تنفر و تحریم عمومی و حتی مقابله به مثل را به دنبال دارد.
اما گاهی مرگ چهره ندارد، کَس یا کسانی نیستند که رو در رویشان ایستاد و به صورتشان تف انداخت، دیگر حق انتقام بازماندگان، قصد و انگیزهای برای قصاص ندارد بلکه برعکس در راستای مبّراساختن مسببین مرگ از قصاص حرکت مینماید. در این لحظه تمامی باورهای تقدیری و مشیت گرایانه به یاری بازماندگان میشتابند تا با خشنودی و رضایت کامل، مسبب بیچهرەی مرگ را در آغوش گرفته و ناخودآگاه او را به توسعه هرچه بیشتر ماشین کشتار خود تشویق نمایند. اینچنین است که تصادف به تقدیر مبدل گشته و جلاد و جنایتکار به همراه همیشگی و تحملپذیر، که نابهنگامی مرگمان را بهنگام محقق و موجه میسازد.
عیان و بیپرده میتوان گفت: وزارت راه و شهرسازی، صنعت مبتذل خودروسازی ایران و ارگانهای نظارتی بر این دست از محافل و مجالس!، مسببان خوششانس مرگ در مقیاس انبوه هستند کە نە تنها هیچوقت مورد مواخذه قرار نمیگیرند بلکه کماکان وجهه نظر عامهی خریداران و مصرفکنندگان بوده و توسط بازماندگان قربانی نیز با آغوشی گرم پذیرفته میشوند. این دستگاههای کشتار، عموم مردم را در فراخوانهای سفر و سواری مرگ به سوی خود جذب کرده و آنها را بهمثابهی مصرفکنندگان کالاهای وطنی، استیضاح و همزمان متضمن انتحار مینمایند. در این معاملهی سوداگرانه، ارزش اضافی و مازاد سود به سمت جیب قاتلان خاموش کشیده میشود و مازاد مرگ نیز(مرگی فجیع در لای دندانهای آهن و فولاد و آسفالت) به سمت جانهای همواره راضی رانده میشود تا روایتی تراژیک-کمیک از زندگی و مرگ فرودستان را کامل نماید. در این وضعیت استثنایی که تنها در کشورهایی همچون ایران امکان بروز مییابد عامەی مردم بخشندەترین و سخاوتمندترین قربانیهایی هستند که سلاخان خود را میستایند.