استعفاي روزهاي پاياني شهردار مهاباد اگرچه موضوع تازه اي نبود و در نوشته اي تحت عنوان "شهردار مستعفي يا مقتدر" مدتها قبل با ورود به اين مقوله و ايراد بحث هايي در خصوص نحوه مديريت و چرايي استعفاء ايشان، واكاوي و كنكاش مفصلي صورت پذيرفته بود،اما بجهت پذيرش اين استعفاء توسط شوراي شهر و هجمه هاي كه بيشتر پس از ترك صندلي شهرداري و به مثابه ضرب المثل "پشت سر ميت حرف زدن" بسوي ايشان گسيل شد،بهانه اي گرديد، تا كارنامه "كردستاني" مجددا در بوته نقد قرار بگيرد.
انتخاب كردستاني براي پست شهرداري مهاباد با حاشيه هاي در نوع خود تازه همراه بود، بطوريكه شنيده هاي رسمي و غيررسمي حاكي از اعمال نفوذ مديران ارشد شهرستان در اين انتخاب داشت، كردستاني با تجربه قبلي شهرداري سردشت به سوداي معاونت شهرداري و در ادامه شهرداري مهاباد به اين شهر آمد،با مقاومت شهردار قبلي در انتصاب ايشان به سمت معاونت كه صندلي و ميز خود را نيز از طرف اين معاون هنوز ابقاء نشده در خطر مي ديد و به سبب تنش زدايي از طرف مقامات ارشد صلاح كار بر واگذاري پست بخشدار مركزي به ايشان فراهم شد، تفاهم و ارتباطات خوب كردستاني با دهياران و شوراهاي اسلامي روستا و دفاع تمام قد و پشتيباني فرماندار وقت كارنامه اي مناسب از بخشدار مركزي برجاي گذاشت بطوريكه پس از انتخابات شوراي دوره چهارم و عدم توفيق حاميان شهردار منتخب دوره سوم شورا(كريمي) و تغيير قريب به اتفاق شورا نشينان،رايزني و لابي گري پشت پرده براي انتصاب كردستاني آغاز شد.
از كساني كه سوداي خلعت شهرداري به سرشان زده بود و در فراخوان دوره چهارم شهردار شركت كردند،يكي از دو نفر منتصب به مسئولين ارشد و تاثيرگزار شهرستان "كردستاني" بود،كردستاني با حمايت هاي مديران ذي نفوذ كفه ترازوي آراء شوراي مهاباد را به سمت خود سنگين كرد و بدينگونه شد كه كردستاني رداي شهرداري پوشيد.
كردستاني در زماني كه بر مسند شهرداري نشست، درآمدهاي ناشي از ساخت و ساز و تراكم فروشي و معاملات املاك و مستغلات هنوز در شهر رونق داشت، تحقق اولين بودجه چند ده ميلياردي شهرداري در سال نخست شهرداري او باني كلنگ زني طرحهاي بزرگ در زمينه هاي پل سازي شد و اين كلنگ زني هاي جسوارانه نويد دوره اي درخشان در عمران شهري را داشت.
تغيير شعارهاي شوراي دوره چهارم نيز به سمت عمران و آباداني خبر از همراهي يازده مرد "باباشيخ نشين" با شهردار جوان و تازه نفس را مي داد.
پروژه هاي فاخر و در نوع خود چشمگيري در اين دوره شروع شد و در سرآغاز فعاليت پرشتاب و سريع شهردار ، در اكثر نقاط شهر اكيپ هاي پيمانكاري به ساخت و ساز و فعاليت مشغول شدند.
پروژه هاي مانند زيرگذر دكتر شهيري ، جداي از ساماندهي وضعيت خاص اين منطقه تجاري و گردشگر پذير شهر معضل ترافيك آن را نيز به طرز چشمگيري بهبود بخشيد و يا پل ورودي مياندواب كه ترافيك هميشگي و خسته كننده اين گلوگاه شهر را حل كرد،كارهاي بزرگ ديگري در تمام زمينه هاي عمراني صورت گرفت كه صد البته مي توانست بهتر باشد و اما اگر عالي هم نبود "كار" بود.
كردستاني بعنوان يك نفر از ١٢ نفر تصميم سازان شهرداري زحمت هايش را كشيد و عرقش را ريخت و چندين و چند بار نيز استعفايش را روي ميز شورا گذاشت،هرچند اين استعفاء هاي شهردار را مي توان به بدهكار بودن صندوق شهرداري به پرسنل و پيمانكاران و حتي دولتي ها نسبت داد،اما هماهنگي قابل توجه او و بدنه اصلي شورا باعث شد كه ادامه اين استعفاء ها در واپسين روزهاي عمر شورائيان پذيرفته شود.
اكنون كه دست شهردار از نخيل صندلي شهرداري كوتاه است و منتقدان خاموش چهار ساله اش زبان گشوده اند بايد اذعان كرد كه انتقاد به كردستاني نمي تواندانتقاد به شخص حقيقي ايشان باشد ،بلكه انتقاد به عملكرد و كارنامه شهرداري است كه تلاشش را كرد،انتقاد به يك پروژه و دو پروژه نيست،بلكه سنجش و ارزيابي كارنامه كل دوره چهار ساله ايشان است كه كار كرد و اما مي توانست بهتر هم باشد.
اگرچه نمره هاي شخص شهردار سابق فراز و نشيب هاي بسياري دارد اما انتقاد منصفانه حكم مي كند با تكيه بر نقاط قوت عملكرد ايشان مقصرين در عدم موفقيت يا كژروي هاي پروژه هاي شهرداري نيز شناسايي و نقد شوند.
اگر پروژه هاي فاخر و شاخصي مانند پل هوايي ورودي مياندواب و زيرگذر دكتر شهيري و شهامت حمله به داشامجيد و كيلومترها آسفالت و زيباسازي و فلان و فلان وجود دارند، در اجراي بسياري از پروژه هاي هزينه بر و نادرست و بدون نظارت و برنامه ريزي اين شهرمرد نيز علاوه بر او ردپاي شوراي دوره چهارم موجود است.
تكرار مكررارت است اگر از پارك پرستار و قراردادهاي ضعيف مشاركتي سرمايه گذاري ،نرده هاي رنگين مشهور "چوار چرا" و گلدانهاي اصفهاني و مقبره الشعرا سخن بگوييم و نقش مجري گري شورا را در اين پروژه ها بتوانيم نفي كنيم!
عدم توفيق شهردار در كنترل و نظارت بر قراردادهاي حفظ و نگهداري فضاي سبز و واحد خدمات شهرداري نيز اگر به درستي پرده برداري شوند،ريشه در جاهاي تصميم ساز ديگر غير از خود شهرداري دارند.
هرچند تفويض اختيار يا اعمال نفوذ قدرتمند مرادن از او سلب مسئوليت نمي كند اما اينها و شايد موارد بسيار ديگر عاملهايي بودند كه در كنار نقاط قوت شهردار و تلاشها و زحمات شبانه روزي اين مرد جهادي مورد انتقاد جدي منتقدين به عملكرد و كارنامه ايشان قرار گرفتند، كه صد البته اگر در جاي خود بيان مي شدند و منتقدين منصف يا روراست در زمان مناسب تذكر مي دادند نه تنها به بهبود عملكرد اين مقام بلندپايه شهري كمك مي كرد، بلكه با اثبات دلسوزي فرصت و درگاه گلايه و شكوائيه هاي بعدي را هم كماكان براي خود باز مي گذاشتند.
اما زمانيكه پس رفتن و نبودن اين مقام،و غالباً به بهانه هاي غير از نقد و به هدف تبري جويي از اقدامات زيرسوال رفته شورا و شهرداري حرف ها و حديث هاي مطرح مي گردد،چه مي توان گفت جز يك جمله:
"نوشدارويي و بعد از مرگ سهراب آمدي"
كارنامه سنجي و سبك و سنگين كردن نمرات ارزش گزاري شده نه تنها شهردار بلكه هركدام از مديران اجرايي درجاي خود و براي استفاده مديران بعدي بعنوان تجربه و دانش ، امري بخودي خود ارزشمند است،انكار اين موضوع نيز نه عقلايي و نه عرفي بنظر مي رسد،اما نظارت ناظران مردمي و تذكر به موقع و در زمان مناسب معتمدين ،صاحبنظران و سمن ها ، دستاوردها و ثمراتي در جبران مافات دارد كه هيچگاه در بازخواني و
و نبش قبر اين پرونده ها نمي توان ديد و شنيد و يافت.
از مسند نشينان شورا هشت نفر با كرسي قدرت خداحافظي كردند و شهردار يك دوره چهارساله ديگر هم تمام شد،اما هم مردم و هم آثار و كارنامه هاي امانتداران مردم باقي هستند ، اگر فرصت پاسخ گويي در برابر محكمه عدل الهي را دور مي بينيد،محكمه بي طرف افكار عمومي از آنچه در آيينه مي بينيد به شما نزديك تر است.