تاریخ: ۱۳۹۶/۴/۱۲
در کنار هم، ولی دور از هم (نگاهی گذرا به مقوله ی جدایی«طلاق» عاطفی)
سامان بی باک(مدرس دانشگاه)


از ابتدای تاریخ تاکنون، خانواده به عنوان یک نهاد در هر جامعه انسانی وجود داشته و شکل گیری آن برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه بسیار ضروری بوده و هست؛ اما زندگی اجتماعی امروزی با دغدغه های فراوانی که با خود دارد این نهاد مقدس را از جهاتی با مشکلاتی روبرو کرده است؛ یکی از این مشکلات، «جدایی عاطفی یا طلاق عاطفی» نام دارد، واژه ای تازه وارد به زندگی زناشویی ایرانیان که گستره ی آن با بیشتر شدن مشکلات زندگی، بیشتر و بیشتر شده و زندگی بعضی از زوج ها را به مخاطره انداخته است. اگر به این مقوله با دقت نگریسته شود، می بینیم که «یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی، طلاق است؛ اما آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست، زیرا در کنار آن، آمار بزرگ تر، به طلاق های عاطفی اختصاص دارد، یعنی به زندگی های خاموش و خانواده های تو خالی که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی کنند.» (بخارایی، 1386: 64)

 

در این زمینه باید عرض نمود هر چند که بیشتر ازدواجها با عشق و علاقه و محبت طرفین صورت می گیرد، اما در اکثر موارد مشاهده می کنیم که زن و مرد با تمام تلاشی که در جهت انجام دقیق وظایف خود دارند، به مرور زمان، عشق و علاقه، بینشان کم رنگتر و کمتر شده وگاهی به طور کامل محو می شود و همسران بدون هیچگونه احساس و عاطفه ای نسبت به هم به زندگی خود ادامه می دهند. در این نوع زندگی، زن و شوهر هیچ گونه عشق و علاقه و صمیمیتی نسبت به یکدیگر نداشته و از مجاورت با هم هیچگونه لذتی کسب نمی نمایند؛ از لحاظ ارضای نیازهای جنسی نیز نسبت به همدیگر، کاملا مشکل دارند؛ تقریبا می توان گفت که در بین آن ها احساس زن و شوهری، تبدیل به احساس بیگانگی و حتی نفرت می شود. نکته قابل بررسی و جالب هم اینجاست که علیرغم نبود عشق و علاقه، به زندگی با یکدیگر تن می دهند و در اکثر موارد، به طور رسمی، از هم جدا نمی شوند؛ اگر بچه دار هستند به خاطر فرزندانشان همدیگر را تحمل می کنند و اگر هنوز صاحب فرزند نشده اند به امید آن روزی که بچه دار شوند و روابطشان بهتر شود به این زندگی بی روح ادامه می دهند.

در این زندگی، زن و شوهر، عواطف خود را از هم دریغ کرده و روی از هم برمی تابند، زیرا دیگر اعتماد و احساسی بینشان نمی ماند و با اینکه در یک خانه و زیر یک سقف زندگی می کنند، با هم غذا می خورند یا مسافرت می روند و... اما در اصل، دو انسان بیگانه و بی تفاوت و بی احساس نسبت به هم هستند و سر هر کدام به مسائل و امور زندگی خود گرم است.  در این نوع زندگی، فقط جسم خاکی زوجین با هم است و هیچ نوع تعلق روانی نسبت به هم ندارند.

در واقع، رابطه ی زن و مرد در طلاق عاطفی از نظر جسمی و روحی و عاطفی رو به سردی و بی میلی می رود و باعث بی مهری وکم شدن انرژی مثبت در خانواده می شود. در این گونه زندگی ها همه ی افراد خانواده و بخصوص فرزندان دوست دارند بیشتر وقتشان را در بیرون از خانه بگذرانند و حس امنیت و آرامش را با دوستان و کسانی که بیرون از خانه با آنها در ارتباط هستند، بدست بیاورند و همین جاست که پایه و اساس خانواده سست شده و فرزندان و حتی زن و شوهر، رو به روابط ناسالم و نامشروع آورده و به خود و جامعه، آسیب های جدی وارد می کنند. پس، طلاق عاطفی می تواند مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی  بخش جامعه، یعنی خانواده باشد.

 

راهکارها

با مطالعه کتاب «جامعه شناسی زندگی های خاموش در ایران» و درک مطالب آن، راهکارهایی در این زمینه به نظر می رسد که به صورت موردی به آن ها پرداخته می شود:

ü      سعیکنیم هنگام روبه رو شدن با همسر، از خود انرژی و حساسیت مثبت نشان دهیم و شوق و خوشحالی خود را از با هم بودن ابراز کنیم.

ü      سعی کنیم بیشتر به یکدیگر محبت کنیم و عشق بورزیم(البته از طریق راه های مخصوص به خود، از جمله کادو دادن، با احترام با یکدیگر صحبت کردن، ارزش و بها دادن به هم و...) تا از این طریق، هم حس دلبستگی را نسبت به یکدیگر تقویت نماییم و هم فرزندانمان با دیدن و احساس کردن این فضا، بیشتر احساس امنیت و خوشحالی نمایند.

ü      هیچ وقت نگذاریم همسرمان برایمان عادی شود.

ü      رابطه جنسی، یکی از مهمترین عامل برقراری عشق و عاطفه و تسکین بین زوجین است، پس لازم است که زوجین حتما برای ارضای این نیاز، بیشتر به یکدیگر اهمیت دهند. (قصور در این زمینه می تواند منجر به وارد شدن آسیب های جدی به بنیان خانواده شود.)

ü       لازم است که زن و مرد از لحاظ ایمان، اعتقاد و باورهای دینی، بیشتر خود را تقویت نمایند.

ü      سعی نماییم با همسر خود، صادق و پاک باشیم تا برای همیشه این حس اعتماد در درونمان پایدار بماند.

ü      همسران باید خواسته های خود را از یکدیگر پنهان نسازند و بصورت شفاف و واضح و در زمان و موقعیت مناسب به همدیگر انتقال دهند.

ü      از بی توجهی به خواسته های همسر خود و خودسری و تکروی در مسائل خانواده بپرهیزیم و سعی نماییم تمام کارها را با  مشورت یکدیگر انجام دهیم و اگر یک طرف با دلایل قانع کننده، مخالف بود طرف مقابل بپذیرد.(در کل، سعی نماییم انسانی منطقی باشیم.)

ü      از کار کردن بیش از اندازه طبیعی در خارج از منزل بپرهیزیم و سعی نماییم در صورت امکان و حتی هرگز محل کار خود را در شهری دیگر قرار ندهیم و اگر مجبور هستیم، روال زندگی خود را تغییر دهیم و بیشتر مراقب ساختار خانواده خود باشیم.

ü      گردش های ما از جمله: رفتن به بازار، تفریحات و مسافرت ها، خانوادگی باشد و تا حد امکان، مجردی و همراه با دوستان نباشد.(البته برای تنوع هم که باشد، گاهی اوقات لازم است، ولی تکرار بیش از حد موجب بروز مشکلاتی خواهد شد.)

ü      درست است که مادیات نقش بسزایی در روابط بهتر زناشویی و خانواده موفق اجرا می کند، ولی به هر حال اگر در این زمینه مشکل داریم، با وضعیت موجود کنار بیاییم و نگذاریم این وضعیت بر روابط زناشویی ما تاثیر بگذارد و تمام سعی ما این باشد که پا به پای همسر برای بهبود وضعیت زندگی خود تلاش کنیم و پشت همدیگر را خالی نکنیم. و این را هم بدانیم که عشق و عاطفه را با پول نمی توان خرید.

ü      اگر دیدیم که مشکل ما حاد است و با این راهکارها کاری از پیش نمی بریم، لازم است که حتما با مراکز مشاوره و روانشناس، مشکل خود را مطرح کنیم و از آنان چاره جویی نماییم.

 

اما آنچه از دولت عزیز انتظار می رود:

ü      ایجاد مراکز مشاوره مجانی خانواده در خانه های فرهنگ و ... می تواند این تنش ها را  تخفیف دهد و از رسیدن به حد طلاق عاطفی پیشگیری کند.

ü      با توجه به اهمیت موضوع طلاق عاطفی در ساختار خانواده ایرانی، در شورای اجتماعی فرهنگی زنان یک کارگروه تخصصی از متخصصین جامعه شناسی و سایر رشته های تخصصی تشکیل شود تا به طور جدی به این امر پرداخته شود.

ü      گرایشات مذهبی یکی از متغیرهای تأثیرگذار در کاهش طلاق عاطفی در خانواده ها است؛ لذا پیشنهاد می شود که نهادهای ذیربط مانند صدا و سیما و سایر سازمانها در برنامه های خود بیشتر به نقش اهمیت گرایشات مذهبی در قوام و دوام ساختار خانواده توجه نشان دهند.

ü      برای دختران و پسران درآستانه ازدواج کلاسهای نحوه همسرداری از سوی موسسات و نهادهای مرتبط گذاشته شود.

 

و در آخر، لازم به ذکر است که با توجه به اینکه طلاق عاطفی نقش مهمی در به خطر انداختن سلامت خانواده و جامعه دارد و با در نظر گرفتن اینکه تا کنون علی رغم توجه به طلاق، کمتر به مسأله طلاق عاطفی، پرداخته شده از جامعه شناسان، مشاوران، روانشناسان و متخصصان محترم خواهشمند است که بیشتر به صورت تخصصی به این موضوع بپردازند و نتایج و راهکارهای حاصله را به اطلاع مردم برسانند.

 منبع:

بخارائی، احمد، (1386)، جامعه شناسی زندگی های خاموش در ایران (طلاق عاطفی تهران: انتشارات پژواک جامعه
 بازبینی توسط: سلیمان کارسولی (کاشناس ارشد مشاوره خانواده)