شیروان یاری
کردستان، جهنم رؤياهاي داعش و آتشکده پرچم انديشه سياه کوردلان اقدام تروريستي 17 خردادماه تهران است، داعشيها نخستين سيلي محکم را از کردها خوردند و هنوز سينه زخمي و انديشه تکفيريشان، لبريز از نفرت رشادت و مقاومت وصفناپذير تاريخي دختران، زنان و مردان کرد است؛ هنوز رنگ خون دختران شقايق سيماي گيسو بريده کوباني و شنگال به دستان تکفيريان داعش از يادها نرفته است؛ دختراني که دوشادوش مردان، لباس نظامي به تن کردند و اسلحهبهدوش، قلب سياه داعشيهاي هجومگر غاصب را نشانه رفتند، رسانهها و مردم جهان، حماسه مقاومت بهيادماندني کردها در مقابل پيشروي داعش به شهرهاي کردنشين سوريه و عراق را بر صفحه ژورناليسم به يادگار نگاشتهاند تا بماند براي تاريخ.
صاحبنظران کرد بعد از رخداد حادثه تروريستي داعش در مجلس و حرم مطهر امام راحل، فرياد و فغان انزجار و نفرت خود را سر دادند و رسانههاي شنيداري، ديداري و نوشتاري ايران و جهان نيز بهخوبي پوشش دادند اما آنچه در 23 خرداد چند روز بعد از خون رنگين شهيدان اين حادثه و ضجه خانوادههاي داغديده، روزنامه «وقايعاتفاقيه» با نگرش روزنامهنگاري بحران تيتر « کوردستان سوماي چاوي ئيرانه»، (کردستان نور چشم ايران است) به کردهاي هميشه عاشق ايران هديه داد در خاطرهها ميماند، بعد از چاپ اين شماره از روزنامه «وقايعاتفاقيه»، فضاي مجازي مشحون از صفحه نخست اين روزنامه شد و شماري از شهروندان استانهاي مناطق کردنشين اين همصدايي روزنامه ملي را با گذاشتن در عکس پروفايل خود ستودند و ميخ فولادين بر ذهن تفرقهافکنان و انشقاقگرايان وحدت و انسجام ملي بزدند و زبان اين ياوهگويان را از بيخ ببريدند. تيتر کوردي «وقايعاتفاقيه»، حلاوت شيرين روزنامهنگاري
کارشناس ارشد ارتباطات ساکن در شهرستان سقز از استان کردستان، تيتر يک روزنامه «وقايعاتفاقيه» در 23 خرداد را نمادي از مشقکردن روزنامهنگاري بحران در ايران دانست و معتقد است اعضاي هيأت تحريريه اين روزنامه بر ضرورت تشکيل ضدجريان در حوزه رسانه و روزنامهنگاري بحران، باور عميق دارند که با ساختارشکني در قواعد تيترزني، موجب شادماني کردها در مناطق کردنشين هستند.
ابراهيم محمدحسيني بر تشکيل ضدجريان در حوزه رسانه در ايران و نشريات محلي تأکيد ميکند و ميگويد: روزنامهنگاري بحران يا ضدجريان در پي ايجاد جريانهاي جديدي است که منجر به تأمين منافع ملي و هويت سياسي و فرهنگي خواهد شد.
او با اين اعتقاد که هنوز ايران در حوزه روزنامهنگاري بحران به آن پختگي کافي نرسيده، افزود: بايد در جهت ايجاد امکان شناخت واقعي اقوام، ملتها و دولتها از يکديگر به جاي اصالتدادن به تصويرسازيهايی که واقعيت را مخدوش و ديگران را دشمن معرفي ميکند، تلاش کرد.
به گفته او، امروز قوم کرد و اهل سنت کشورمان ايران بهعنوان اکثريت خاموش در قضيه ترور اخير محسوب ميشوند که روزنامه «وقايعاتفاقيه» با اين اقدام درزمينه افزايش زمينههاي همبستگي اقوام گام برداشته و در مسير ضدجريان حرکت ميکند.
او واکنش شماري از رسانهها با متهمکردن کردهاي ايران به تندروي و حمايت از افراطيگري در مسير امپرياليسم رسانهاي دشمن را نقد و نکوهش کرد.
رعايت مجاورت معنوي
دبير سرويس بخش کردي هفتهنامه سيروان چاپ سنندج نيز تيزهوشي و ذکاوت سردبير روزنامه «وقايعاتفاقيه» در انتخاب تيتر يک در ديزاين صفحه نخست اين روزنامه ملي را ستود و برجستهسازي ارزش مجاورت معنوي در گزارش تحليلي تلخ اقدام تروريستي تهران در اين روزنامه را نمادي از نگاه حرفهاي براي تجربه نهادينهشدن روزنامهنگاري بحران در ايران ميداند.
کاوان محمدپور، بحرانزدايي روزنامهنگاري ضدجريان را بعد از تجربه بحرانزايي زلزله بم در رسانهها مهم خواند و اقدام روزنامه «وقايعاتفاقيه» بعد از حادثه تروريستي تهران را نمادي از عقلانيت رسانهاي براي انسجام و وحدت ملي توصيف کرد.
از منظر اين پژوهشگر اجتماعي و روزنامهنگار کرد، بدون شک کليدواژه (تروريسم) وحشت است و وحشت جدا از ترس و دلهره، کارکردهاي حاشيهاي نيز دارد که وضعيت را بيشازپيش دچار چالش ميکند؛ نمونه اين کارکردها را ميتوان شايعهسازي، نفرتپراکني و فرصتطلبي دانست.
به گفته او، کارکردهاي وحشت ميتواند مفهوم تروريسم را نيز دچار تغيير کند و هرکسي از آن برداشتي داشته باشد يا به عبارتي تبديل به يک دال تو خالي ميشود و ميتواند به هرکسي نسبت داده شود.
«مهارنکردن کارکردهاي حاشيهاي وحشت که زاده تروريسم است از خود حادثه تروريستي فاجعهآميزتر است و بيشک رسانهها درپي يک حادثه تروريستي، بيشترين مخاطب را به خود جذب ميکنند که دليل ساده آن ميتواند خواست مخاطب براي کشف عاملين ترور، قصد، هدف يا چگونگي چنين حادثهاي باشد.»
محمدپور در ادامه ميگويد: در همين حادثه اخير تهران شاهد بوديم طيف وسيعي از کانالهاي تلگرامي در خبرگزاريها بهدنبال عکس و خبر دسته اول و بازنشر آن بودند که درصد بالاي اين صفحات توسط خود مردم مديريت شد و ميشود.
او با تأکيد بر صحت و روشني خبر حوادث که سرعت انتشار و چرخش خبرها بالاست، معتقد است بازتاب چنين خبرهايی به دليل شکآميزبودنشان بهتبع از درصد بالاي نامفهومي برخوردارند.
اين روزنامهنگار، رسالت رسانهها در چنين شرايطي را جلوگيري از گسترش کارکردهاي حاشيهاي وحشت و شفافسازي مسئله دانست زيرا قرارگرفتن در وضعيت وحشت، بهترين موقعيت براي انگزني و تفرقهافکني بوده که در اصل خواست گروههاي تروريستي است زيرا در چنين شرايطي فرصت مانور و جولان بيشتري خواهند داشت و درواقع شککردن به همهچيز و همهکس روي ديگر بحران و مناسبکردن وضعيت براي شرارت و تروريسم است.
به اعتقاد او، وقتي شما در رسانهاي با تيتر يا گزارشي روبهرو هستيد که ميخواهد وضعيت گنگ و نامفهوم يا شايعهساز و تفرقهگر را به وضعيت شفاف و متحد بدل کند، جاي شکي نيست که مستقيم در برابر همين کارکردهاي وحشت قرار گرفته و سعي در کنترل و روشنسازي و جلوگيري از تکرار ترور دارد.
کردها، زخمخورده داعش
دکتر جلال جلاليزاده، نماينده دور ششم مردم شهرستانهاي سنندج، کامياران و ديواندره در مجلس شوراي اسلامي، کردها را زخمخورده اقدامات تروريستي و عملياتهاي انتحاري داعش عنوان کرد و گفت: هنوز سرزمين کردهاي سوريه و عراق، بوي خون ددمنشي داعش ميدهد.
او خاطرات تلخ شنگال و کوباني و کشتار بيرحمانه در عملياتهاي انتحاري ضد اجتماعات کردها را نشاندهنده کينه و عداوت شديد داعش با کردها دانست.
اين استاد الهيات در دانشگاه تهران با اعلام اينکه در طبيعت و هستي، هيچ پديدهاي بدون علت نبوده و پديده داعش نيز از اين قاعده مستثني نيست، معتقد است تولد داعش، نتيجه عدم آزادي در کشورهاي عربي و نوستالژي ازدستدادن قدرت و هيبت گذشته مسلمانان و نبودن يک مرجع قدرتمند مذهبي است.
او بيسروساماني تفسير متون ديني در کشورهاي عربي، فضاي بسته و اختناق حاکم نصوصي که بيشتر مبين جهاد جنگ و مبارزه با حکام و دشمنان اسلام است را از علتهاي زايش تفکر داعش ميداند.
جلاليزاده، سرخوردگي بعد از هجوم بسياري از جوانان مسلمان به افغانستان، شکست روسيه و نيز شروع بهار عربي را زمينهساز اقدامات تندروانه داعشيها در منطقه برشمرد.
به گفته رئيس ستاد روحاني در انتخابات دولت دوازدهم در کردستان، مشارکت بالاي کردها در پاي صندوقهاي رأي، خصيصه بارز اصلاحطلبي و گفتمان مسالمتآميز براي استحکام وحدت ملي است که اين حماسه شيرين به مذاق داعشيها خوشايند نبود و بههميندليل داعش با شعارهاي مذهبي تندروانه و ارتجاعي در جهت تحريک جوانان کرد و يارگيري آنان براي بياثرکردن حادثه تاريخي انتخابات آرام و باشکوه رياستجمهوري با هدف تخريب کردها در گستره ملي برآمدند.
اين نماينده دوران اصلاحات، از فريبخوردگي تعدادي از جوانان خام کرد براي برهمزدن امنيت و آشفتهسازي اذهان ملت ايران نسبت به کردها ابراز تأسف و از اينکه اين توطئه شوم تفرقهافکني داعشيسم با فرهنگ غني ايرانيان خنثي شد، ابراز شادماني کرد.
جلاليزاده، صدور بيانيهها، سخنرانيها و انتشار مقالات نخبگان کرد در محکومکردن اقدام تروريستي تهران را نشانه انزجار و تنفر کردها از تروريسم تحت هرگونه لوا و بيرقي دانست.
اين استاد دانشگاه و پژوهشگر ديني از دولت خواست براي مسدودکردن روزنههاي نفوذ داعش به بيکاري جوانان استانهاي مناطق کردنشين بيشتر توجه شود و به اعتقادات و مقدسات مذهبي مردمان وفادار کرد و به آرمانهاي انقلاب، احترام وافر گذاشته شود.
منافات روان کردها با ترور
يکي از روانشناسان مشهور در کردستان، روح و روان کردها را از ديرباز با خشونت و ترور در تضاد دانست و گفت: سرزميني که هنوز لالايي مادران براي کودکان در گهواره سرايش صلح، دوستي و برادري است، نميتواند بستري براي رشد تفکر مذموم داعش باشد.
دکتر احمد اماني، رواندرمانگر و استاديار دانشگاه کردستان، انسان را موجودي تعاملگرا با محيط پيرامون دانست و گفت: انسان در اين پويايي به خود و شخصيتش رشد ميدهد.
به عقيده او کردها در ديار کردستان با مهرورزي و صلحدوستي در دامن طبيعت پر از شادي کوههاي به خدا نزديک در اوج آسمان، دشت، گل و سبزهزارها با آرامش بهشت طبيعت رشد کردهاند.
او فرهنگ تفنگشکني شکارچيان، تراشيدن موهاي سر معلم مريواني براي همدردي با دانشآموز شيميدرمانيشده، روح بخشايشگر خانواده مقتولان و طناببرافکندن از گردن قاتلان در هنگام قصاص، زمزمه شعر مادران لالاييخوان انساندوست و صلحطلب در پاي گهواره کودکان را مؤلفههاي براي بيزاري و تنفر کردها از تفکر انسانکشي داعش برشمرد.
اين روانشناس، کردها را مصداق مهرباني با دروني مشحون از آرامش رواني توصيف کرد و دلبستگي اجتماعي و همنوايي گروهي کردها از شکستن و سوزاندن قفس کبکهاي در اسارت بر همگان آشکار و عيان دانست.
دکتر اماني اطمينان داد که چنين مردماني نميتوانند به همسويي با داعش و گرايش به داعش متهم شوند و به يقين ايمان دارم که همه ايرانيان نيز صحه ميگذارند که خشم، ترور و خشونت با مردمان اين ديار فرهنگي همسو نيست و نخواهد بود و ترور و حتي ناامني در هر مقياسي که باشد در ساختار فرهنگي اين سرزمين جايگاهي نداشته و ندارد که ادبيات، تاريخ، فرهنگ و فولکلور ما کردها اين ادعا را در فرايند تاريخي به اثبات رسانده و ميرساند.
«کردستان پيامآور زندگي، موسيقي، دوستي و انديشههاي انساني است اما نبايد در مسير تحولات منطقه و عصر ارتباطات و تکنولوژي از رشد آسيبهاي رواني- اجتماعي در ثمره جدالهاي قدرت، فقرهاي رواني، اجتماعي، اقتصادي براي رخنه و استفادههاي غيرانساني از بحران هويت نوجواني توسط گروههاي خاص و تکفيري غافل بود.»
به گفته اين روانشناس در اين دوران، هيجان جواني، سردرگمي و چالش در تعصبهاي کورکورانه در ابعاد ايدئولوژيک دستاويز خشونتطلبانه شده و آنها را طعمه حريق ميکنند که اين منطقه از ساير مناطق و حتي جهان منفک نيست.
دکتر اماني ميگويد: اغلب اين افراد که در تلههاي غيرانساني گير ميکنند در ساختار شخصيت خود داراي طرحواره اطاعت بوده و براي تأييدطلبي از فيگورهاي قدرت در قالب سبکهاي مقابلهاي تسليم و نقش پيرو را دارند و باورهاي بنيادين خشک و تفکرات جزيرهاي قدرت تحليلشان همان است که از مافوق خود ميگيرند.
از منظر اين روانشناس، در اين افراد توانايي قدرت پرسشگري گرفته ميشود و شخصيتهاي بلهقربانگو ميشوند و بنا به وابسته و سلطهپذيربودن همواره در يک تقدس کورکورانه، مافوق را عبد و خود را بنده ميپندارند.