سازمان ملل در ساده ترین تعریف شهر را سکونتگاهی، نسبتاً بزرگ و دائمی دانسته که سیمای شهر بودن در کالبد آن نمایان باشد اما امروزه در کشورهای مختلف، گاه با شهرهایی روبه رو می شویم که حتی با ساده ترین نوع تعریف شهر هم همخوانی چندانی ندارند. از سویی دیگر با گذر زمان و عبور از عصرهای مختلف کشاورزی، صنعتی و .. و همچنین بالا گرفتن احساسات ناسیونالیستی دیگر شهر را فقط با نام شهر نمی شناسند بلکه شهر را مجموعه ای آمیخته از فرهنگ، تفکر، هویت و احساس تعلق همراه با کالبد می شناسند. طبیعی است که بازشناسی شهر در دوران جدید با تغییری در معنا و در روح همراه خواهد بود.
همواره در طول تاریخ شناخت شهر از طریق کارکرد آن از اعتبار سیاسی و حکومتی( اداری) برخوردار بوده است بویژه که از ابتدای پیدایش شهرها، شهر با نقشهای اداری-سیاسی و مذهبی شناخته می شد بنابراین اولین شهرها دارای نقش اداری-سیاسی بوده اند. لیکن امروز، شهرها دارای کارکردهای متنوعی بویژه کارکردهای اقتصادی-صنعتی و خدمات رسانی می باشند. امروزه با توجه به گسترش کارکردهای شهری تعاریف جدیدتری از شهرها ارائه می شود و در بسیاری از موارد معیارهای مشخص و غیر قابل تغییری برای شهر نامیدن یک نقطه لحاظ نمی گردد.
در روزهای اخیر تبدیل شدن گوک تپه به شهر در شهرستان مهاباد در رسانه ها و فضای مجازی موج جدیدی از بررسی و واکاوی ها را برای تحلیل زوایای مختلف شهر گوک تپه به وجود آورده است، اما آنچه بیش از پیش به شدت به بوته فراموشی سپرده شده است شهر خلیفان در جنوب شهرستان مهاباد در کمتر از 50 کیلومتری از شهر مهاباد است. شهری با سیمایی روستایی و دارای یک خیابان اصلی، جمعیت ساکنین دائمی آن قطعا کمتر از هزار نفر که بعد از کش و قوس های فراوان مسئولان وقت در تابستان سال ۱۳۹۰ با تصویب وزیران عضو کمیسیون سیاسی و دفاعی و بنا به پیشنهاد وزارت کشور و به استناد ماده (۱۳) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری -مصوب ۱۳۶۲- روستای خلیفان مرکز بخش خلیفان از توابع شهرستان مهاباد به شهر تبدیل گردید.
شهری که قرار بود با حمایت های دولتی با کارکرد خدماتی برای روستاهای اطراف که تقریبا در شعاع 30 کیلومتری از سه شهر مهاباد، بوکان و سردشت قرار دارند تعریف گردید اما عدم برنامه ریزی و افقی روشن باعث گردید با گذشت 5 سال تغییرات محسوسی صورت نگیرد و سیمای روستای بر شهر همچنان غلبه می کند. شاید برای شهری تازه تاسیس در مسیری غیر از محورهای مواصلاتی انتظاراتی از قبیل اقتصاد مستقل و یا اقتصاد مبنی بر گردشگری و... امری دور از ذهن و غیر منطقی است اما زیر ساختهای شهری و سیمای شهری را می توان از اولویت های انتظارات شهروندان دانست.
در بین نخبگان و در محافل علمی شهر خلیفان را به عنوان شهری گمشده در معنا و مفهوم می شناسند شهری که فاقد سیمای شهری، بدون کارکرد مشخص، فاقد حمایت دولت و برنامه برای توسعه، که لازمه حیات یک شهر می باشد. اصولا شهری که فاقد تاریخ بلند مدت شهرنشینی باشد طبیعتا شهروندانش احساس تعلق خاطری به فضایش نخواهند داشت، شهر خلیفان نیز جزو شهرهایی محسوب می شود که فاقد هویت تاریخی و سیاسی(اداری و سازمانی) مشخص می باشد و همین امر نیز باعث می شود تحلیل از زوایای سیاسی و هویتی با چالش معنایی و ریشه ای روبه رو شود لذا هدف از نوشتار این یادداشت بررسی و تحلیل وضع موجود و تعیین راهبردی برای حل مشکلات شهر خلیفان می باشد و دیدگاه و نظارت نگارنده القا کننده حس بدبینی و عدم کارایی به مسئولان محلی این شهر نمی باشد چراکه همگان می دانند شهر نوپایی مانند خلیفان با کارکرد خدماتی همواره باید مورد حمایت همه جانبه دولت قرار گیرد و تا زمان خودکفائی در زمینه اقتصاد تزریق بودجه باید بصورت مستمر صورت گیرد.
***عدم زیر ساختهای شهری***
خلیفان را می توان شهر اقماری منفصل عنوان کرد که با توجه به فاصله زیاد از شهر مرکز( مهاباد) نمی تواند در سرریز جمعیت شهر مهاباد نقش ایفا نماید اما با تخصیص اعتبارات و ارائه خدمات بیشتر می تواند از مهاجرت روستا- شهری ممانعت به عمل آورد اما در واقع خلیفان را باید شهری تعریف کرد که از ساده ترین و در عین حال مهمترین زیر ساختهای شهری همچون راه ارتباطی مناسب و حمل و نقل بین شهری برای ارتباط با شهر مرکز( مهاباد) بی بهره بوده، به عنوان مثال راه ارتباطی آن را می توان از نوع جاده های فرعی درجه 2 روستایی عنوان کرد و همین امر موجب شده تا مبادلات و مراودات از طریق این شریان به کندی صورت گیرد.
در چند سال گذشته هیچ اداره ای و بانکی علی رغم تخصیص زمین اقدام به احداث شعب خود نکرده است و تنها ایجاد مرکز جامع سلامت این شهر تازه تاسیس به علت عدم امکانات کافی نمی تواند نقش یک بیمارستان را برای روستاهای اطراف ایفا نماید.
از سویی دیگر نبود شبکه گازرسانی و کمبود آب آشامیدنی در فصل تابستان و بدون بارش سال مشکلی است که در زمان تبدیل به شهر شدن نیز رفع نگردیده و کماکان خلیفان این مشکل را یدک می کشد.
***عدم تغییر سیمای شهری***
یکی از معیارهای متمایز کننده شهر از روستا همانا وضعیت کالبدی شهر و سیمای آن است طوریکه هر شهر با کارکرد متفاوت خود سیمای مخصوص به خود را می آفریند. اصولا در شهرهای خدماتی سرانه کاربری های غیر مسکونی با ایجاد سازمانها، ادارات، شرکتهای خدمات رسان، اماکن بهداشتی و آموزشی از استانداردهای تعیین شده فراتر می رود اما با بررسی های میدانی به سادگی می توان دید که بعد از گذشت نیم دهه همچنان سرانه های کاربری مسکونی از متوسط شهری بالاتر بوده و به سرانه روستایی نزدیکتر است. در واقع خلیفان فاقد سیمای شهری بوده و با حفظ کالبد روستایی خود عملا با عدم جذابیت برای شرکت های خدمات رسان و حتی سرمایه گذارانی روبه رو بوده که می توانستند با سرمایه گذاری در بخش خصوصی و رفاهی هم در ارائه خدمات به شهر و روستاهای اطراف سهیم باشند و هم با شکوفایی وتوسعه خدمات خود توسعه شهر را نیز فراهم آورد.
گرچه مشکلات شهر خلیفان در حال حاضر بیش از پیش خودنمایی می کند اما در واقع شهرهای کوچک و تازه تاسیسی مانند خلیفان یکی از بسترهایی است که می تواند دست مسئولان و شهرسازان و همچنین مجموعه شورای شهر و شهرداری را در انجام برنامه ریزی های زیر ساختی و راهبردی باز بگذارد، طوریکه می توان با تعیین مسیر توسعه و برنامه از پیش تعیین شده از توسعه لجام گسیخته و ناموزون شهری جلوگیری کرد از سویی دیگر با خرید زمین های مرغوب و مناسب درون شهر که از قیمت کمی برخوردار هستند برای مکانیابی و ایجاد موسسات و کاربری های ویژه در آینده سود جست و یا در سادترین دیدگاه خرید زمینهای درون شهری و حاشیه شهر خلیفان را می توان سرمایه ای برای آینده شهر در نظر گرفت که مانع از راند خواری می شود.
اگر با دیدگاهی علمی و بدور از افراط علتهای عدم توسعه در خلیفان را مورد بررسی قرار دهیم باید مولفه هایی در سطح کلان، خرد و منطقه ای را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
در سطح کلان می توان به عدم مدیریت کارا و برنامه ریزی شده ای اشاره کرد که سالها در سیستم خودنمایی کرده و همواره در دهه ها و سالها مطرح بوده به گونه ای که بیشتر برنامه های سیستم شهری و نظام شهری در الگوهای کوتاه مدت دولتها تعریف گردیده، طوریکه در دولتی سیاست رفاه و ایجاد شهرها در دستور کار قرار می گیرد بدون توجه به برنامه ای از پیش تعیین شده و در دولتی دیگر سیاست توسعه زیر ساختها و عدم توسعه افقی و آماری در دستور کار قرار می گیرد. شهر خلیفان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و دقیقا در برهه ای از تاریخ به شهر تبدیل شد که دولت و کشور با تحریم های همه جانبه غرب و جامعه بین الملل دست و پنجه گرم می کرد و همین امر را می توان یکی از دلایلی عنوان کرد که در تخصیص بودجه برای ایجاد و توسعه زیر ساخت از سوی دولت برای شهرها و شهرهای تازه تاسیس اثر سوء داشته است.
در حالتی کلی می توان گفت شهرهای خاورمیانه و ایران به اقتصاد نفتی وابسته بوده و توسعه شهرها نیز از درآمدهای نفتی تامین می گردد. کشور ایران در زمانی خلیفان را شهر اعلام کرد که از سویی فروش نفت آن توسط سیاست های مغرضانه غرب و آمریکا به کمترین میزان خود رسیده بود و از سویی دیگر اختلال در نظام بانکی و تحریم های بانکی مانع از ارز آوری و انتقال درآمدهای نفتی و به تبع آن رکود و تورم اقتصادی همچون قیچی به جان رشد و توسعه شهرها افتاده بود، طوریکه نه تنها شهر کوچک خلیفان را به بوته فراموشی سپرده بود بلکه کلانشهرها و شهرهای بزرگ را نیز تحت تاثیر خود قرار داده بود.
در سطح سیاستهای منطقه ای که بیشتر از سیاستهای کلان کشوری تبعیت می کند نیز همین روال در دستور کار قرار گرفته است با این تفاوت که در برنامه ریزی منطقه ای و استان اگر اصلاح زیر ساختهای روستایی شهرهای بوکان و مهاباد در دستور کار قرار می گرفت طبیعتا مسیر بوکان – سردشت از شهر خلیفان عبور خواهد کرد که منجر به اصلاح راههای روستایی اطراف و شهر خلیفان خواهد شد.
در سطح منطقه ای می توان به تبعیض ها و عدم مدیریت صحیح منابع و صرف بودجه هم اشاره کرد. در مورخه 25 آبان 1395 در جلسه ای که با حضور مشاور و نماینده وزیر نفت، مدیر عامل شرکت گاز استان آذربایجان غربی و نماینده مردم مهاباد در سالن اجلاس فرمانداری برگزار گردید: مدیر عامل شرکت گاز استان با ارائه عملکرد کلی استان سعی در پنهان کردن قصوری بود که در چند سال گذشته مسبب آن بوده اند به نوعی که با در خواست تفکیک آمارها برای هر شهر از سوی مشاور وزیر مشخص گردید که در شهر مهاباد گازرسانی برای 7 روستای بخش مرکزی شهرستان بدون پیشرفت مانده و بخش خلیفان با 110 روستا تاکنون یک متر هم گازرسانی نشده است!
در رابطه با مدیریت در سطح محلی و بومی گرایی می توان گفت آنچه که بسیار تاثیر گذار است تخصیص بودجه و برنامه های کلان دولت برای پویایی این شهر چراکه استفاده از مدیران و کارمندان بومی در این شهر نوپا شاید در انجام امور اداری شهروندان تسهیل کننده باشد اما در جذب اعتبارات، ایجاد سازمانها و خدمات رسانی نماینده شهرستان و مسئولان شهر مهاباد که شهر مرکز می باشد می تواند تاثیر بسزایی در پویایی این شهر داشته باشد و از طرفی لابی ها و سطح روابط و مراودات اداری و شخصی مسئولان رده بالای شهر مهاباد می تواند در ایجاد شعبه و موسسات و همچنین افزایش کاربری های آموزشی، بهداشتی، رفاهی و اداری موثر باشد.
نظام سلسه مراتب شهری در کشور ایران همواره دارای ناهمگونی و عدم توازن است. در استان نیز این امر به وضوع قابل درک و ملموس است. از طرفی خلیفان را در سلسه مراتب شهری در قعر می یابیم که بدون اقتصاد پویا چشم به راه سیاست های کلی و کلان و لابی های مسئولان شهر مرکزی خود( مهاباد) است که با تخصیص اعتبار و تصمیمات موثر از سویی برای تامین بودجه و اعتبار برای پروژه های زیر ساختی گام بردارند و از سویی با ایجاد شعبات، موسسات واماکن خدماتی به نقش کارکردی خود نزدیکتر شوند.
زیرساختهای حمل و نقل شاید برای فواصل نزدیک از شهر مرکز روند مهاجرت روستائیان را سرعت بخشد اما برای شهر خلیفان این امر به یکی از عواملی تبدیل می شود که مانع از مهاجرت بیشتر روستائیان به شهر شده و حس تبعیض را در دل شهروندان و روستائیان نسبت به استان و دولت کمتر کرده و در حالت کلی به همگرایی و همصدایی و اتحاد بیشتر منجر خواهد شد.
از سویی دیگر شهرهای کوچک و تازه تاسیس علی رغم محدودیتها و مشکلات عمده زیر ساختی فرصتهایی همچون برنامه ریزی و توسعه با برنامه را فراهم خواهند آورد و از سویی با برنامه ریزی و توسعه زیرساختهای استراتژیک و البته سرمایه گذاری بلند مدت می توان از بروز مشکلات زیرساختی و پیچیده شهرها در آینده جلوگیری کرد.
شهرهای کوچک اگرچه دارای مشکلات زیادی در ابتدا خواهند بود اما بستر مناسبی برای برنامه ریزان، شهرسازان برای اجرای ایده های نو بر اساس توسعه پایدار می باشند. امید است در آینده شاهد شهری( خلیفان) با زیر ساختهای کامل و البته استاندارد باشیم و با هویت آفرینی و ایجاد جاذبه های خدماتی و رفاهی شاهد احساس تعلق بیشتر ساکنین و شهروندانش باشیم. تا عدالت در سطح اجتماعی، خدماتی و فضایی در سطح شهرستان بخوبی اجرا شود.
پاورقی:
تعریف شهر از نظر هویت و کارکرد سیاسی: در برنامه ریزی شهری کارکرد سیاسی به مجموعه ای از سازمانها و ادارات دولتی و تاریخی گفته می شود که بر شهر حکمرانی کرده اند که دارای طول عمری بیش از چندین دهه می باشد(در ادوار گذشته پادشاهان یا حاکمانی بر آن حکمرانی کرده و سابقه حکمرانی در تاریخ داشته باشند).
احساس تعلق و هویت شهری نیز به شهرهایی گفته می شود که در طول تاریخ شهر بوده اند و سابقه ی طولانی در شهرنشینی داشته باشند و یا دارای اماکن و فضایی می باشند که شهروندان و یا ساکنین با افتخار آن را جزوی از تاریخ و فرهنگ خود می دانند. این مکان می تواند مکانی تاریخی، بنایی تاریخی- مذهبی - هنری وسابقه فرمانروایی پادشاهان گذشته و...باشد.
هویتهای سیاسی: پایتخت ها
هویت تاریخی: اصفهان، شیراز، یا در مقیاس کوچکتر سقز، مهاباد و...
هویت مذهبی: مکه، قم