"سد مهاباد" که حدود 5 دهه از ساخت آن می گذرد در گذر زمان اشکال مصرفی و هویتی گوناگونی به خود دیده؛ و امروزه به جایگاه مهمی در زندگی روزمره شهروندان تبدیل شده است. این سد که در سال 1348 توسط مهندسان خارجی با هدف تامین آب شرب ساکنان آن احداث گردید، به مرور زمان و با توسعه شهر مهاباد کارکردهای متعدد و متنوعی پیدا نموده است. بازیافت پذیری و تامل در رویدادهای پیش روی "سد مهاباد"، از طریق صورت بندی این ابژه شهری به دو بازه زمانی 25 ساله بسیار راه گشا خواهد بود و به فهم کلیت این پدیده کمک شایانی خواهد کرد.
دوره نخست این پدیده، همزمان با ساخت آن آغاز می شود و تا پایان جنگ و اواخر دهه 1360 به طول می انجامد. وجه کارکردی آن بیش تر در خدمت تامین آب شرب مصرفی مردم شهر و کشاورزی منطقه بوده است. در این مقطع زمانی، فلسفه ساخت سد با رفع نیازهای اولیه شهروندان گره خورده است.
در مقابل، دوره دوم که از اوایل دهه 70 شمسی تا زمان حال را در برمی گیرد، وجه فرهنگی و صنعتی سد تبلور بیش تری پیدا می کند. در این برهه زمانی با برآمدن نسل پس از جنگ، گام نهادن شهر مهاباد به سوی توسعه و اهمیت فراغت در زندگی شهری روبرو هستیم.
در دوره اخیر و همزمان با برجسته شدن فراغت در عرصه زندگی روزمره، نسل جدیدی پا به میدان نهاد که در جست وجوی کیفیت زندگی و طلب " نیازهای ثانویه" و فراغتی برآمد. و اتفاقا یکی از مکان ها و فضاهای دم دستی که توانست نظر شهروندان مهابادی را در این زمینه به خود معطوف سازد دریاچه سد این شهر بود. و دست برقضا به دلیل نزدیکی به شهر و سهولت دسترسی شهروندان به آن، به یمن افزایش چشمگیر خودروهای شخصی، به پاتوق بسیاری از جوانان و خانواده ها تبدیل شد. و صد البته قدم گذاشتن به این تفرجگاه شهری برای همگان به امری سهل الوصوع بدل گشت، چیزی که در گذشته، دور از دسترس به نظر می رسید.
امروزه دریاچه سد مهاباد از یک مکان تامین آب شرب شهری به مرکز کشاورزی، گردشگری-فراغتی و اخیرا صنعتی بدل شده است. اما غیر از موارد یاد شده، به قول" عباس کاظمی" جامعه شناس خوش فکر و برجسته ایرانی« این مکان کلیتی به نام "فرهنگ" را در زمانه خود نمایندگی می کند و هر فردی می تواند این ابژه را با خاطره نسلی و تجربه شخصی خود پیوند زند و به شکل متفاوتی آن را فهم نماید».
تاریخ حیات فرهنگی این سد در طی 25 سال اخیر، و شیوه استفاده و مصرف فراغتی از آن در زندگی روزمره ساکنان شهر، فراز و فرود زیادی داشته است. در اوایل این دوره، که مصادف با دهه 70 شمسی است، مردم آرام آرام از درون خانه ها به بیرون سرازیر شده، و کوچه ها فتح، و سپس پارک ها به پاتوق تبدیل گشت. روندی که به شدت متاثر از فضای کلی و اجتماعی زمانه بود. و لیکن تسخیر محبوب القلوب شهر یعنی سد مهاباد هنوز برای بسیاری به یک رویا بدل شده بود، و در بطن خود نشان از سیمای ناهمگون طبقاتی شهر داشت.
یکی از تصاویر بازیافتی که همه (به ویژه نسل ما) از پاتوق های آن زمان در خاطراتش به یادگار مانده است، و نسل های جدیدتر از دیدن آن محروم شده است، تصویر قدم زدن های صفی و خانوادگی روزهای پایانی هفته به مراکز تفریحی شهر مهاباد ( یعنی پارک سید قطب و باغ مکائیل) بود. رویدادی که از نگاه ناظران خارجی چندان بی شباهت به اعتراضات مدنی نبود! در واقع پارک رفتن به شیوه ای از زندگی روزمره شهروندان تبدیل شده بود. و صد البته نوستالژی به جا مانده از این دوران، بیش از آن که به نفس پارک رفتن برگردد، به فرهنگ هژمونی دلالت دارد که در این دوره در جامعه حکمفرما بود.
بدین سیاق، از بدو انقلاب تا پایان جنگ در سال 1367 به دلیل شرایط انقلابی و بحرانی منطقه، اوقات فراغت معنای چندانی نداشت و شکل روزمره زندگی افراد مبتنی بر رفع نیازهای اولیه و اضطراری بود. اما پس از جنگ و به ویژه در دهه 1380 به سان سایر نقاط کشور، بازسازی و سازندگی، شهر مهاباد را نیز درنوردید و از رهگذر این نوسازی، مصرف و فراغت به اصل مهمی در زندگی افراد تبدیل شد و ماحصل آن رغبت مردم به گردش و تبدیل گردش به فرهنگ زندگی بود.
با همه گیر شدن خودروهای شخصی به تدریج از قدرت و نفوذ پارک های "سیدقطب و ملت" کاسته شد، و "سد مهاباد" توانست سایه سنگین خود را بر سر پارک ها بگستراند و فرصت های فراغتی بیش تری را برای مردم شهر به ارمغان آورد. سد رفتن، که زمانی در انحصار طبقات اجتماعی فرادست بود، به الگوی همه گیر قاطبه شهروندان تبدیل گشت. و رویای ماشین سواری و دور دور "جزیره تا قاضی آباد" در کنار دورهمی های دوستانه و خانوادگی روزانه، و لذت از مناظر چشم نواز سد مهاباد و پیرامون آن به حقیقت پیوست.جمال محمدزاده:
مخلص کلام آن که در نسبت بین فضاهای فراغتی و زندگی روزمره همین بس که اشاره گردد، تغییرات اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی دهه های اخیر به شکل گسترده ای مشوق حضور شهروندان مهابادی در مراکز فراغتی شهر همچون "سد مهاباد" شده، و ماحصل آن "دموکراتیزه شدن گردش" را در پی داشته است. این امر هم به نوبه خود، به همگونی ذائقه های مصرفی طبقات اجتماعی و کمرنگ شدن تمایزات انجامید. تا جایی که امروزه سد رفتن به امری همگانی تبدیل شده، و "سد مهاباد" نیز به مثابه یکی از نمادهای هویتی شهر خود را بیش از پیش تثبیت نموده است.