«پول»، واژه ای نام آشنا و دوست داشتنی که حلّال خیلی از مشکلات، مایه آسایش و رفاه، عزّت و سربلندی و احترام بین آدم های امروزیست. وسیله ای که داشتن آن،کوچکترها را بزرگتر و و نداشتنش، بزرگترها را کوچکتر می گرداند؛ همچنین، فقدان آن باعث نداشتن امید و انگیزه، اختلاف، از هم پاشیدن و از بین رفتن ارزش و احترام در بین خیلی از خانواده ها و داشتن آن باعث دلگرمی، استحکام، امید، انگیزه و احترام مضاعف در بین خیلی از خانواده های دیگر می شود. در مقابل هم داشتن بیش از حد آن، امنیت، آرامش و استراحت را از بعضی ها سلب کرده و حتی بلای جان بعضی دیگر می شود.
درکل، وسیله ای که متاسفانه در جامعه امروزی برابر شمرده می شود با: ارزش، احترام، بزرگی، سربلندی و عزّت، آبرو و حیثیّت، مردی، زیبایی، کمال، باسوادی، رئیسی، آقایی، خانمی، صاحب نظری، بی عیبی، سخنوری، عاقلی، ادب، شخصیت، مرام، معرفت و...
بحث و بررسی
باید عرض نمود که نقش پول در زندگی آدم های امروزی و بالا رفتن کیفیت آن، انکارناپذیر و به یقین، بسیار مهم است؛ اما آیا این مهم می تواند تا این حد، تاثیر گذار باشد؛ باعث خوشبختی کامل شود و آرامش واقعی را به دنبال داشته باشد؟ سوالی که شاید خیلی از مخاطبان عزیز در جواب آن بفرمایند:«پول یعنی همه چیز»، بعضی دیگر نیز که با تجربه و دنیا دیده تر هستند، بفرمایند:«سلامتی از هر چیزی در زندگی مهم تر است، چون اگر خدا این نعمت را به ما عطا فرماید به ثروت و رفاه هم خواهیم رسید» و ... که نظر هر کدام برای ما محترم است. اکنون چند سوال پیش می آید:
v چرا باید پول تا این اندازه بر زندگی آدمهای امروزی تاثیر گذار باشد؟
v آیا واژه ی ثروت، تنها در این پول خلاصه می شود؟
v آیا پول می تواند تمامی این صفاتی را که از آن ها نام برده شد برای انسان به ارمغان بیاورد؟
v آیا این پولی که باعث آسایش و رفاه انسان می شود، می تواند آرامش را هم به دنبال داشته باشد؟
v آیا این دنیای عاریتی ارزش آن را دارد که به خاطر این پول بی ارزش باعث رنجش خاطر همدیگر شویم؟
v چرا به اطراف خود نگاهی نمی اندازیم و لحظه ای به نعمت هایی که پروردگار به ما عطا فرموده و با پول نمی شود آن ها را به دست آورد، نمی اندیشیم؟
...کاش همه ی ما به یک اندازه، پولدار و غنی می بودیم و می توانستیم در آسایش و رفاه کامل زندگی کنیم، ولی آیا این امکان برای همه افراد جامعه میسر است؟ به هر حال، باید نهایت تلاش خود را کرد و برای بهبود وضعیت زندگی خود راهکارهای مناسبتر و بهتری را پیدا کرد؛ به خدا امید داشت و هیچ گاه دلسرد نشد؛ دلسرد نشدن به آن دلیل که اولا خداوند روزی دهنده است و دوم این که شاید به نوعی صاحب ثروت هایی واقعی باشیم که خودمان از آن بی خبریم و قدر آن ها را نمی دانیم، ثروت هایی که خداوند نصیب هر کسی نمی گرداند، حتی انسان های خیلی پول دار. ثروت هایی از جمله:
v سلامتی
v همسری خوب، با وقار، وفادار، با درک و صادق داشتن.
v فرزندانی صالح داشتن.
v آرامش خاطر داشتن.
v خانواده ای سرزنده داشتن.
v دلی ثروتمند داشتن.
v قانع بودن.
v اخلاقی نیکو داشتن.
v یاد خدا را در دل داشتن.
v پشتکار داشتن.
v محبوبیت داشتن در بین افراد جامعه.
v کسب مال از طریق حلال.
و...
(پس، با دارا بودن این نعمات چرا باید غمگین و افسرده باشیم؟ چرا باید از کردار و گفتار بعضی از آدم ها ناراحت بشویم؟ چرا باید به زندگی بعضی ها غبطه بخوریم؟ چرا؟ چرا؟ و چرا؟... به خدا توکل کنیم، بیشتر سعی نماییم و شکرگزار باشیم.)
زیرا:
v چه بسیارند صاحبان پولی که هیچ وقت آرامش خاطر ندارند و همیشه در حسرت آرامش انسان های فقیر هستند!
v چه بسیارند صاحبان پولی که رضایت زناشویی ندارند! (همسری وفادار، خوب، با درک و صادق ندارند).
v چه بسیارند صاحبان پولی که فرزندانی صالح و سربراه ندارند!
v چه بسیارند صاحبان پولی که دچار مریضی لاعلاج هستند و ثروت برای آنان فایده ای ندارد!
v چه بسیارند صاحبان پولی که دلی فقیر دارند!
v چه بسیارند صاحبان پولی که خوشبخت های بدبخت هستند! (همیشه به دنبال ثروت اندوزی هستند، ولی فرصت استفاده از آن را ندارند).
v چه بسیارند صاحبان پولی که اصلا خدا را به یاد ندارند!
v چه بسیارند صاحبان پولی که همیشه تنها هستند!
v چه بسیارند صاحبان پولی که همیشه غمگین هستند!
v چه بسیارند صاحبان پولی که اخلاقی زشت دارند!
v چه بسیارند صاحبان پولی که در بین جامعه هیچ محبوبیتی ندارند!
... ولی در مقابل، هستند صاحبان پولی که شکر خدا همه چیز دارند.
سخن آخر:
از نظر نگارنده ی حقیر -اگر مخاطبان عزیز، آن را به حساب شعار نگذارند- باید خدا را به خاطر چیزهایی که داریم و آنها را نمی بینیم شکر کنیم، راضی باشیم و دعا کنیم که پروردگار، اول، ثروت های واقعی را به ما عطا فرماید، سپس مال دنیا؛ چون اگر این نعمت ها نباشند، داشتن پول برای ما لذت بخش نخواهد بود و هیچ وقت به آرامش دست نخواهیم یافت، حتی اگر در رفاه و آسایش کامل باشیم.
در ضمن، درست است که پول در زندگی انسان های امروزی نقشی اساسی ایفا می کند، ولی نباید اجازه بدهیم که تا این حد، زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار دهد؛ نباید اجازه دهیم که از ارزش، اعتبار و احترام ها بکاهد(برای مثال، احترام مرد خانه در پیش همسر و فرزندان، احترام و اعتبار انسان های بی بضاعت در جامعه و...) پس، دیدگاه خود را تغییر دهیم و بدانیم که همه چیز در پول خلاصه نمی شود، زیرا هستند خیلی چیزهایی که با پول نمی شود آنها را بدست آورد. پول هم این اندازه ارزش ندارد که بعضی ها فکرش را می کنند و با داشتن آن بر روی ابرها قدم بر می دارند؛ این دنیای عاریتی هم ارزش آن را ندارد که به خاطر این پول بی ارزش باعث رنجش خاطر همدیگر شویم. این را هم بدانیم که هر انسانی در لباس و مقام خودش، با شخصیت و شایسته احترام است، حتی انسان های خیلی فقیر.
ان شاالله خداوند، مردان خانه را یاری فرماید تا محتاج دیگران و شرمنده ی خانواده ی خود نباشند؛ خانواده ها هم این عزیزان را درک نمایند و بدانند که سعی و تلاش این زحمت کشان در این راه فقط برای آسایش و آرامش آنهاست و خودشان اصلا مهم نیستند. (البته بماند تلاش زنان زحمت کشی که پا به پای مردان خود در جامعه مشغول کار هستند؛ خداوند، آنان را هم توفیق دهد).
در آخر، این نکته هم یادمان باشد که هیچوقت حسرت مال دنیا را نخوریم، زیرا زندگی همین لحظه ایست که در آن هستیم و شاید از همین لحظه، دیگر نباشیم.
... خدایا این دنیا خوابی بیش نیست؛ ما را هوشیار گردان و لطف خود را از ما دریغ مدار تا به خواست تو، رستگار این دنیا و آن دنیا گردیم.