کارگردان سینما و استاد دانشگاه گفت: زمانی که یک فرهنگ در میان اکثریت زبانی کشورها امکان بازنمایی خود در سینما را به زبان مادریاش مییابد مسئله هویت مهمترین عنصر این گونه سینمایی است.
نویسنده سینما، کارگردان تلویزیون و تئاتر بر این باور است «وقتی ایران بهعنوان اولین کشوری که امکان تولید فیلم به زبان کوردی را به شهروندانش میدهد، موج تولید فیلم به زبان کوردی میخواهد سرکوب شدگان سیاسی کشورهای همسایه را نمایندگی کند.»
دکتر خسرو سینا دانشآموخته کارگردانی تئاتر دانشگاه تهران، سال ۱۳۵۰ در مهاباد به دنیا آمده است، وی دکترای پژوهش هنر «مطالعات سینما» را از دانشگاه تهران اخذ کرد و هماکنون عضو هئیت علمی و مدیر گروه هنر دانشگاه آزاد اسلامی سنندج است.
در کارنامه حرفهای ایشان، تالیف سه کتاب، ۲۲ مقاله علمی، بیش از ۲۰ مورد مدیریت دوبله فیلم، ۱۷ کار سینمایی و تلویزیونی (در سمتهای مختلف) و ۹ کار نمایشی به چشم میخورد.
دکتر خسرو سینا در گفتگو اختصاصی با مهر، به بررسی هویت در «سینمای کورد» پرداخت و ظرفیتها، مشکلات و آینده این حوزه را موردبررسی قرارداد.
درحالیکه تعدادی از فیلمسازان و فعالان حوزه سینما بر وجود جریان سینمایی تحت عنوان سینمای کورد باور ندارد، دکتر خسرو سینا سخت تأکید دارد که سینمای کورد با تولید اولین فیلمهای یلماز گونای و بعدها مشخصاً در فیلم آوازی برای بکو که به زبان کوردی و به کارگردانی نظامالدین آریچ در سال ۱۹۹۲، تولید شد اعلام موجودیت کرده است و امروزه به صدها فیلم تولیدی این سینما می توان عنوان سینمای کورد داد.
در مقالات و پژوهشهایتان فیلمهای سینماگران کورد را تحت عنوان «سینمای کورد» نامگذاری میکنید به چه جریانی سینمای کورد اطلاق میشود؟
امروزه به جریانی در سینما که در حال تولید و ارائه فیلم به زبان کوردی و با محوریت موضوعی کوردها در جغرافیای کشورهای ایران، عراق، ترکیه، سوریه و نیز تولیدات پراکنده در سایر نقاط جهان بالأخص در کشورهای اروپایی است «سینمای کورد» اطلاق میشود؛ اما از آنجاییکه ساز و کار سازمانیافتهای برای تولید و پخش فیلمهای این حوزه وجود ندارد، فیلمسازان این جریان با گرایش به تولید فیلمهای کمهزینه و عمدتاً شخصی و نیز جذب سرمایه از طریق جلب مشارکتهای گوناگون در دو شکل عمده فیلمهای کوتاه (داستانی و مستند) و نیز فیلمهای بلند سینمایی، به ارائه فیلمهایشان ادامه میدهند.
استقبال گسترده جشنوارههای جهانی از این تولیدات و نیز موفقیت این فیلمها در کسب جوایز گوناگون و حتی اکران تعدادی از آنها در اروپا، آمریکا و شرق آسیا بهصورت مستقل یا در قالب هفتههای فیلم از یکسو و نیز برپایی جشنوارههای متعددی که مشخصاً برای ارائه محصولات این سینما و تحت عنوان (جشنواره فیلم کوردی و ...) هرساله و بهکرات در نقاط مختلف جهان برپا میشود، امکانی گسترده برای شناساندن این موج سینمایی فراهم ساخته است.
کمی از چگونگی شکلگیری این موج مورداشارهتان برایمان بگویید مشخصاً چه فیلمهایی نقطه شروع این جریان بودند؟
اولین فیلمی که در تاریخ سینما و در قالب یک فیلم داستانی تصویری مستند از کوردهای ایزدی ساکن ارمنستان ارائه کرد فیلم «زاره» محصول ۱۹۲۶ روسیه و اثر فیلمساز ارمنی «هاموبیک نازاریان» بود؛ اما آثار سینمایی فیلمساز کورد اهل ترکیه یُلماز گونای «رمه، ۱۹۷۸؛ دیوار، ۱۹۸۳» و مشخصاً فیلم تحسینشدهاش «راه، ۱۹۸۲» را میتوان جدیترین قدم برای شکلگیری یک رویکرد جدید سینمایی دانست.
گونای برای اولین بار در سینما سبک زندگی کوردها و مشکلاتشان را در دو عرصه مهم سیاسی و اجتماعی آن روز ترکیه بهعنوان یک فیلمساز کورد و با نگرشی هویتی (خود از منظر خود) به تصویر کشید و عملاً بنیانگذار سینمای هویت محوری شد که با مرگ او برای مدتی به خاموشی گرایید.
در سال ۱۳۷۸ اولین فیلم ایرانی «زمانی برای مستی اسبها» به زبان کوردی و در جغرافیای کوردستان با قصه و قهرمانان بومی، مرزهای قومی و ملی را درنوردید و در اولین حضور جهانیاش بهعنوان بهترین فیلم اول یک کارگردان از معتبرترین جشنواره هنری جهان «کن فرانسه» جایزه دوربین طلایی را کسب کرد و عملاً به پدیده جشنوارههای معتبر جهانی تبدیل شد. فیلم همان سال بهعنوان نماینده سینمای ایران به اسکار راه یافت و با حضور موفق در عرصههای جهانی فرصتی به دست داد تا توجه دیگر فیلمسازان به تولید فیلم با استفاده از شاخصههای مهمی چون هویت و با محوریت زبان کوردی جلب شود.
زبان کوردی بهصورت رسمی از چه زمانی و با کدام کار جدی وارد سینمای کورد شد؟
فیلم «مم و زین» امید ایلچی که سال ۱۹۹۱ به زبان ترکی تولیدشده بود یک سال بعد در سال ۱۹۹۲ به زبان کوردی دوبله و نمایش داده شد این نمایش را میتوان سرآغاز حضور زبان کوردی در سینما دانست. سال ۱۹۹۵ با شروع به کار رسمی اولین شبکه تلویزیون ماهوارهای به زبان کردی این روال برای تعدادی از فیلمهای دیگر ازجمله فیلمهای یلماز گونی ادامه یافت؛ اما مایلم عرض کنم که این نظامالدین آریچ خواننده و موسیقیدان مطرح کورد، متولد ۱۹۵۶ در شهر آغری ترکیه بود که با ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود «ترانهای برای بکو» در سال ۱۹۹۲ که داستان جستجوی قهرمان قصه «بکو» به دنبال برادرش است. عملاً نخستین فیلم سینمایی را به زبان کوردی (کرمانجی) تولید کرد.
در ایران چطور؟ با کدام اثر سینمایی، زبان کوردی بهصورت جدی بە سینما ورود پیدا کرد؟
سالها قبل در ایران و عراق شبکههای محلی تلویزیونی تأسیسشده بودند که برنامههایی با اهداف تبلیغاتی را تنها در ساعاتی بسیار محدود شامل برنامههای خبری و گاهی برنامههای سرگرمکننده نمایشی به زبان کوردی در کنار زبان رسمی کشور پخش میکردند؛ سال ۲۰۰۰ و در ایران نیز بهمن قبادی اولین فیلم خود «زمانی برای مستی اسبها» را در جغرافیای کوردستان و به زبان کوردی (سورانی) تولید میکند و مدعی میشود که اولین فیلم به زبان کردی را او تولید کرده است. هرچند که تم سفر و جستجو در فیلم نظامالدین آریچ، جغرافیاهای متعددی بر داستان تحمیل کرده است و برای نمایش مسیر حرکت قهرمان قصه، ناچار از بازسازی جغرافیای کوردستان ترکیه، سوریه و کوردستان عراق بوده است و بهتبع آن شخصیتهایی را در فیلم تصویر کرده است که به زبانهای ترکی، عربی و آلمانی و کردی صحبت میکنند؛ اما بیشترین زمان فیلم، قهرمان و دیگر شخصیتهای مهم آن به زبان کوردی صحبت میکنند. به نظر میرسد با علم به این مسائل در اعلام این فیلم بهعنوان اولین فیلم بلند داستانی به زبان کوردی نباید تردید کرد.
علت این تاخیر ورود زبان کوردی به سینما چه بود؟
بیش از ۱۰۰ سال فشار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از جنگ جهانی اول به اینسو و ممنوعیت اعمالشده به کوردها برای ابراز خود به زبان مادری و نیز سیاستهای زبانی هر چند بهشدت زبان کردی را دچار چالش و حتی در بعضی مناطق دچار دگرگونی کرد؛ اما عملاً نتوانست بهتمامی از آنها هویت زدایی کند. کردها در خلال فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی خود بالأخص بااهمیت دادن به دو عامل ادبیات شامل شعر و داستانگویی و نیز موسیقی بالأخص در شکل آوازی آن توانستند تا حدود زیادی زبانشان را از خطر نابودی برهانند.
زبان برای کوردها تنها ابزار ارتباطی نبود بلکه ماهیت هویتی آن شکلی از مقاومت را برجسته میکرد؛ که با اتکا به آن، این گروه به حاشیه راندهشده میتوانستند حول اجتماعات زبانی به مبارزه برای دیده شدن بپردازند. مقاومت و حتی ستیز باقدرت در اساسیترین شکلش تلاش برای بازگرداندن حق خواندن و نوشتن به زبان مادری و بهتبع آن سر برآوردن از حاشیهها برای کسب حداقلها بود. بهعنوان نمونه با سقوط رژیم صدام در عراق اولین و مهمترین خواسته کوردها به رسمیت شناخته شدن زبان کردی بهعنوان یکی از زبانهای ملی در عراق بود.
قریب به ۱۰۰ سال از تولد سینما در کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق میگذرد، و در طی اینهمه سال فیلمهای این کشورها همواره به زبان رسمی سخن گفتهاند. هرگاه این سینماها خواستهاند هرچند محدود به زبانی دیگر هم امکان بروز دهند معمولاً متکلمان زبان دوم بدنمایی، کم نمایی و به شکل «دیگری نامطلوب» بازنمایی شدهاند. ازاین رو وقتیکه ایران بهعنوان اولین کشوری که امکان تولید فیلم به زبان کوردی را به شهروندانش میدهد، موج تولید فیلم به زبان کوردی میخواهد سرکوبشدگان سیاسی کشورهای همسایه را نمایندگی کند.
تولید فیلم به زبان ترکی در کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، قرقیزستان و قزاقستان و نیز فیلم به زبان عربی در ۲۳ کشور جهان که محدودهای از شمال قاره آفریقا تا بخشهایی از خاورمیانه را در برمیگیرد و همچنین فیلم به زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان برای ساکنان این کشورها (حداقل در جغرافیای خودشان) در ذات خود، دست آورد جدیدی نیست، اما زمانی که یک فرهنگ در میان اکثریت زبانی کشورها امکان بازنمایی خود در سینما را به زبان مادریاش مییابد مسئله هویت مهمترین عنصر این سینمای تازه متولدشده میگردد و سینما ابزار مدرن و قدرتمند این گفتمان هویتی است.
امروزه که فیلمها به زبان کوردی تولید می شوند وضعیت چگونه است؟
هرچند فیلمها به زبان کوردی تولید میشوند اما بخش بزرگی از این فیلمها یا هرگز در کشورهایشان به نمایش عمومی درنیامدند و یا با اکرانی خیلی محدود ارائه شدند. بهعنوان نمونه در ایران باوجوداینکه هر سه فیلم بهمن قبادی «زمانی برای مستی اسبها، آوازهای سرزمین مادریام، لاکپشتها هم پرواز میکنند» امکان اکران عمومی یافتند و حتی بهعنوان نماینده ایران به فستیوالهای متعددی از اسکار تا کن و ... ارسال شدند و جوایزی در فستیوالهای داخلی و خارجی کسب کردند، اما نمایش بسیار محدودشان در یک یا دو سینما عملاً امکان دیده شدنشان را به نحو مطلوب میسر نساخت و با اقبال در گیشه مواجه نشدند.
اگر زبان کوردی فیلمها را مشخصه اصلی این سینما بدانیم زیرنویس کردن فیلمها برای اکران حتی در داخل کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
عدم ارتباط مخاطبان با فیلمها به خاطر زبان فیلم، چه در داخل کشور و چه در نمایشهای خارج از ایران عملاً فیلمسازان را ناچار به استفاده از زیرنویس برای فیلمها کرده است. مشاهدات شخصی من از فیلمهای زیرنویس شده چه به زبان فارسی و چه به زبان انگلیسی نشان داد که در ترجمهها برای زیرنویسها، اتکای فیلمسازان بیشتر بر انتقال مفهوم بوده است تا ترجمه دقیق دیالوگها. زیرنویس کردن فیلمها در شکل نشانه شناسانهاش بلافاصله مسئله «خود» و «دیگری» را برجسته میسازد چراکه به تماشاگر بهطور مداوم یادآوری میکند که با اثری از فرهنگی دیگر طرف است و فیلم عملاً با ایجاد فاصلهگذاری (به تعبیر برشتی آن) پیدرپی خود را بهعنوان «دیگری» برای مخاطب غیر کوردزبان و «خود» برای مخاطب کوردزبان برساخته میکند. اینجاست که سینمایی که در تلاش برداشتن فاصلههای خود با دیگری بود در پروسهای برعکس در تمام مدت نمایشش بر پرده، در حال تولید فاصلهای جدید است، اما با این تفاوت که این بار نه در مقام ابژه بلکه در شکل سوژه ظاهرشده و در خلال این بازنمایی تولید هویت میکند.
شکی نیست که با توجه به تعاریف هویت هر «خود» ی با رجوع به «دیگری» امکان بازشناسی و تعریف خواهد داشت. زیرنویس فیلمها خارج از شکل کاربردیشان برای فهم گفتگوهای فیلم همزمان در یک گفتمان هویتی نیز حضور دارند. برای مخاطب، زبان از شکل محاورهایاش به شکل متن تبدیلشده و گفتگوهای نامفهوم فیلم، به بخشی از موسیقی و صدای فیلم تبدیل میشوند و به مدد آن تماشاگر قادر به درک لحن و احساس پشت دیالوگها خواهد شد. این شکل بصری زبان که توسط زیرنویس نمایندگی میشود ماهیت شنوایی زبان را به کارکردی متنی تقلیل میدهد؛ اما در پس این دگرگونی بار دیگر بر هویتی متفاوت تأکید میکند.
با این رویکرد آیا فکر نمیکنید که زیرنویس کردن به فیلمها صدمه میزند؟ نظرتان در مورد دوبله کردن چیست؟
اجبار در زیرنویس کردن فیلمها برای امکان درک قصه و گفتگوهای فیلم خود جای بحث زیادی دارد. مسلماً دوبله این فیلمها نهفقط به لحاظ مالی مستلزم هزینه کردنهای زیادی در پروسه تولید میشود بلکه عملاً ماهیت کوردی بودن فیلم را نیز زیر سؤال خواهد برد چراکه وقتی امکان تهیه فیلم به زبان رسمی کشور وجود دارد و این عمل میتواند بسیاری از تنگناهای مختلف را از سر راه فیلم و فیلمساز در پروسه تولید و نمایش بردارد. دوباره دوبله کردن آن کاری عبث خواهد بود. پس اصرار فیلمسازان برساخت فیلم به زبان کوردی اقدامی هویت طلبانه است که به مدد همین برگ برنده هم که شده این سینما توانسته خود را در میدان سینمایی کشورها از سایر تولیدات سینمایی (به تعبیر بوردیو) متمایز سازد و برای خود سرمایهای نمادین بیابد.
وضعیت تولید فیلم در سینمای کورد اکنون و با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی منطقه چگونه است؟
با شروع جنگ بین داعش و دولت عراق وضعیت اقتصادی بهطور بسیار چشمگیری خراب شد. کمبود منابع مالی و وجود اولویتهای معیشتی وضعیت تولید فیلم در کوردستان عراق را دستخوش بحرانی جدی کرده است. تولید سالیانه فیلم در آنجا به میزان قابلتوجهی کاهشیافته و رکودی محسوس دامان سینما بهطور کل و سینمای کورد بهطور خاص را گرفته است.
در کوردستان ترکیه نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. در پی تحولات سیاسی اخیر در این کشور و تشدید فشار دولت بر کوردها عملاً پروسه تولید فیلم اگر کاملاً متوقف نشده باشد، با دشواریهای فراوانی همراه است. ناگفته پیداست که در سوریه نیز جنگ بیشتر زیرساختهای این کشور را نابود و عملاً فیلمسازی کمجان این کشور را بهطور کامل تعطیل کرده است. امروزه جریان فیلمسازی به زبان کوردی در چنین شرایطی دچار رخوتی سنگین شده است. فکر میکنم راه برونرفت از این بحران نیازمند صبر و تداوم است.
در ایران چطور؟
به گمانم امروز شرایط تولید فیلم در کشورمان بهمراتب بهتر از سالهای اولیه ظهور این موج سینمایی است. بیشتر این آثار امکان نمایش و تولید یافتهاند و حتی در موارد زیادی توانستهاند حمایتهای دولتی کسب کنند. برای نمونه در طی دو سه سال اخیر فیلمهای کوتاه و بلند تولیدشده در استان کوردستان کاملاً توسط تهیهکننده بخش دولتی (حوزه هنری، صداوسیما و انجمن سینمای جوانان) حمایتشدهاند. برگزاری همایش، هفته فیلم و بهزودی جشنواره بینالمللی فیلم کورد نیز نمونههای دیگری از گشایش نسبی این فضاست؛ اما تأکیددارم که سینما در این مرحله باید بهطورجدی بر مضامین داستانیاش بازنگری اساسی کند.
راهکار پیشنهادی شما برای برونرفت از این وضعیت چیست؟
روی آوردن فیلمسازان به تولیدات مشترک بینالمللی و نیز تغییر در اولویتهای داستانی دو راهکار مهم برای غلبه بر این مشکلات است.
آیا سینمای کورد در انعکاس واقعیتهای جامعه پیرامون خود موفق بوده است؟
هرچند سینمای کورد در اوایل شکلگیریاش ناچار از نمایش فضاهای اگزوتیک برای جلبتوجه فستیوالها و نیز معرفی خود بود اما امروزه اصرار بر این موضوع خطری جدی برای از دست دادن جایگاه نمادینش خواهد بود.
فیلمسازان باید مسیر جدیدی انتخاب کنند که از خلال آن تصویری واقعیتر از جامعه و کوردها را به جهان نشان دهند. حذف کلی جامعه شهری، خانواده و بالأخص زنان در این فیلمها دیگر پذیرفته نخواهد بود. این سینما در صورتی میتواند در مسیر موفقیت گام بردارد که چشمانش را بر واقعیتهای جامعه باز کند و وارد مرحله جدیدتری شود. حال که جهان ظهور موج سینمای کورد را تا حدود زیادی پذیرفته است، باید تلاش کرد این مرحله آستانگی را با درایت به مرحله بلوغ سوق داد. فضای مساعد کشور برای تولید این آثار را باید به فال نیک گرفت و مضامین جدیدتری را وارد قصه فیلمها کرد.
منبع: مهر