تاریخ: ۱۴۰۴/۸/۲۹
"سید حسن کلیجی" سیاستمداری بی ادعا

سیاست و بی ادعایی دو عنصری است که معمولا کنار هم نمی نشینند. به ویژه که مدعی بودن لزوما در عرصه سیاست، ضدارزش محسوب نمی شود. چرا که بخشی از جلوه‌گری سیاست در ادعا، حضور و گاه حتی شومنی نیز هویدا می شود.

با این حال اندک انسان‌هایی بودند که از سیاست، نه وجهه‌ی عینی آن، که جنبه‌ی پشتوانه‌ای و راهگشایی سیاست را برگزیدند. در واقع این افراد بیش از آنکه سیاست را در خدمت خود بگیرند و همچون نردبانی از آن بالا بروند، خود را در خدمت سیاست مبتنی بر نیاز جامعه قرار می دهند تا آنچه ممکن و لازم است، بر شانه‌های او استوار شود تا بلکه مسیری گشوده شود.

سیدحسن کلیجی از این دست افراد بود. او در اواخر دهه ۴۰ در آلمان و با بورسیه تحصیلی، در رشته‌ی حکومت‌ها محلی به تحصیل پرداخته بود و بعد از مراجعت به ایران در سال ۱۳۵٣ تحصیلات عالیه در سطع فوق لیسانس را در رشته روابط بین‌الملل از دانشگاه تهران کسب کرده بود، بسیار زود توانست از موقعیت تحصیلاتی و خانوادگی خود بهره بگیرد و آن را به خدمت جامعه در بیاورد.

او که قبل از انقلاب چندین سمت در سطح بخشداری و فرمانداری و شهرداری در استان اصفهان (خوانسار، سمیرم) و بندرعباس را در پرونده داشت و احتمال استاندار شدنش ممکن بود، با پیروزی انقلاب، در استانداری استان کردستان معاون ابراهیم یونسی در دولت بازرگان شد و این حضور همزمان بود با رویدادهای سال ۵۸ کردستان و حضور هیئت هایی از دولت مرکزی برای حل مناقشات ایجاد شده در آن مقطع؛ با این حال سرعت تحولات به گونه‌ای بود که در آبان ماه همان سال و با استعفای دولت بازرگان، سیدحسن کلیجی که در مقطعی معاون مرتضی بازرگان (استاندار وقت هرمزگان) بود، به توصیه‌ی ایشان، خود را بازنشست کرد و بعد از مدتی به مهاباد برگشت.

در تمام سالهای بعد، گرچه هرگز در مقام اجرایی سمتی نداشت، اما همواره به عنوان یک فعال اجتماعی و سیاسی با رویکردی میانه رو در منزلش میزبان کسانی بود که سودای سیاست یا فعالیت اجتماعی داشتند و از راهنمایی های ایشان بهره می جستند.

به زبان عربی و انگلیسی تسلط خوبی داشت، با این حال و علیرغم بالا رفتن سن، همچنان تا زمانی که توان بدنی‌اش اجازه می داد، به فراگیری زبان، دانش و علوم سیاسی و اجتماعی مشغول بود و هیچ گاه کتاب را از خود دور نساخت.

حضورش در فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و خیریه‌ای از همان روحیه‌ی مردمداری‌اش ناشی می شد.

او امروز ۲۸ آبان ۱۴۰۴ بعد از حدود ۹ دهه زندگی پربار، دار فانی را وداع گفت و در روز ۲۹ آبان، مردم مهاباد گوهر گرانبهایی را به خاک می سپارند که شاید اگر در سالیان گذشته کمی وسعت دید برای بهره گیری از نخبگان منطقه وجود داشت، او در تمام این سالها به جای خانه نشینی، فرصت بیشتری برای خدمت رسانی به جامعه به دست می آورد و مردم نیز مجال بیشتری برای بهره گیری از تجارب و نگاه اعتدا‌لی، منطقی و در عین حال دلسوزانه‌ و میهن پرستانه ایشان در مدیریت شهری مهاباد پیدا می کردند.

روحش شاد، یادش گرامی