روان رنجوری یک ویژگی شخصیتی است که تمایل به تجربه احساسات منفی مانند اضطراب، نگرانی و افسردگی را بهطور مداوم به دنبال دارد. به عبارت دیگر، این ویژگی به خودی خود باعث افسردگی یا اضطراب نمیشود، بلکه فرد را مستعد تجربه مکرر این حالات میکند.
افراد روان رنجور اغلب مهارتهای مقابله با استرس قوی ندارند و به همین علت احساسات را به شدت بیشتری تجربه میکنند. این ویژگی میتواند موجب شود افراد روان رنجور به موقعیتهای چالش برانگیز واکنشی مخرب، ناکارآمد و تکانشی نشان دهند.
بر اساس تئوری کارن هورنای، چنین رفتاری یک نیاز روان رنجورانه (نوروتیک) شناخته میشود که افراد به دنبال محبت و تایید دیگران هستند.
هورنای در کتابش با عنوان «خودکاوی» تئوری روان رنجوری خود را مطرح کرده است؛ او چگونگی به وجود آمدن انواع مختلف رفتارهای نوروتیک بر اثر استفادهي بیش از حد از استراتژی های مقابله با اضطراب را توضیح میدهد.
این رفتارها شامل، نیاز شدید به قدرت، اعتبار، و محبت است. کارن هورنای در تئوری خود، نیازها را در سه دستهی جدا از هم دسته بندی می کند.
تعریف شخصیت روان رنجور
روان رنجوری یا روان رنجورخویی (Neuroticism) یک ویژگی شخصیتی است که موجب می شود افراد مستعد استرس و اضطراب باشند.
افراد روان رنجور اغلب به شدت خودانتقادگر، شکاک و نگران هستند و رفتار آنها میتواند به طور قابل توجهی بر روابط و رفاه آنها تاثیر بگذارد.
روان رنجورخویی یک ویژگی شخصیتی است که حساسیت به استرس و احساسات منفی مانند ترس، خشم و غم را توصیف میکند. روان رنجورخویی بالا موجب افزایش احتمال ابتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی میشود. افرادی که روان رنجورخویی بالایی دارند، توانایی تنظیم هیجان ضعیفی دارند.
بر اساس یک مطالعه، عوامل خطر روان رنجورخویی عبارتند از: تنها زندگی کردن، بیکاری، میزان تحصیلات پایین و افزایش سن. زنان معمولا بیشتر روان رنجورخویی را تجربه می کنند و ممکن است در اثر عوامل استرس زا مانند مادر شدن تشدید شود. درمان می تواند به شخصیت های روان رنجور کمک کند تا ویژگیهای شخصیتی مربوط به روانرنجوری را بهبود بخشند و زندگی شادتری داشته باشند.
کارن هورنای روانکاوی بود که یکی از شناخته شده ترین تئوریهای نیازهای روان رنجور را ارائه کرد.
براساس عقیده او؛ روان رنجوری در نتیجهی اضطراب حاصل از روابط بین فردی به وجود می آید.
اضطراب اساسی ممکن است به دلیل شرایط گوناگونی که خصوصاً در دوران کودکی تجربه میشوند، به وجود آید مانند:
- سلطه مستقیم یا غیر مستقیم
- بی تفاوتی دیدن
- بی احترامی به نیازهای شخصی کودک
- نداشتن راهنمای واقعی
- نگرشها و رفتارهای توهینآمیز
- تحسین بیش از اندازه یا بالعکس
- نداشتن رابطه صمیمی و قابل اعتماد
- مجبور بودن به این که طرف یکی از والدین را هنگام دعوا بگیرد
- داشتن مسئولیتهای خیلی سنگین یا بالعکس
- محافظت وسواس گونهی والدین
- دوری و انزواطلبی نسبت به همسالان
- بزرگ شدن در محیطی خشن
ویژگیهای شخصیت روان رنجور
با توجه به کتاب «تضادهای درونی» نوشته کارن هورنای، زمانی که کودکان موقعیتهای مختلف (مانند موقعیتهای فوق) را تجربه میکنند متوجه میشوند که باید به شکلی با اطرافیان خشن خود کنار بیایند.
برای این کار سه راه پیش رو دارد:
مطابق خواسته های اطرافیان رفتار کند (مهر طلب)،
حالات خشنی به خود بگیرد و در برابر خواستههای دیگران بایستد (برتری طلب)،
در آخر سعی کند تا جایی که ممکن است با دیگران برخورد کمتری داشته باشد تا کمتر آزار ببیند (عزلت طلب).
1. شخصیت مهر طلب
این دسته از نیازهای نوروتیک شخصیتی در فرد باعث می شود که او به دنبال تایید و پذیرش دیگران باشد. آنها معمولاً به عنوان اشخاصی وابسته شناخته شده که به دنبال عشق و محبت دیگران هستند.
از آنها اغلب به عنوان اشخاصی رام، تسلیم، و سر به راه یاد می شود، زیرا طوری رفتار می کنند که مطابق با خواستههای دیگران باشد. این افراد خود را با توجه به نظر دیگران ارزش گذاری میکنند.
۲. شخصیت برتری طلب
این اشخاص رفتارهای خشونتآمیز و سلطه طلبانه دارند. برعکس شخصیت مهر طلب که می خواهد همهی افراد را خوب بداند، شخصیت برتری طلب همه را دشمن خود میداند.
براساس باور آنها، دنیا میدان جنگ موجودات است که قویترین آنها زنده می ماند، بنابراین یکی از احتیاجات آنها حاکمیت، تسلط، و کنترل دیگران است.
همچنین آنها همیشه به فکر دست یابی به شهرت، قدرت، و موفقیت میباشند. این افراد معمولا با کلماتی نظیر سر سخت، نا مهربان، و سلطهگر توصیف میشوند.
۳. شخصیت عزلت طلب
چنین افرادی رفتارهای ضداجتماعی و خصومت آمیزی را از خود بروز می دهند. آنها اغلب با صفاتی مانند سرد، بی تفاوت، و منزوی شناخته می شوند.
سعی آنها در این است که تا حد ممکن از دیگران فاصله بگیرند تا کمتر اذیت شوند. از دیگر ویژگیهای آنها بیگانگی با خویش است، یعنی نمیدانند به چه چیز علاقمند بوده و از چه چیز متنفر هستند.
شخصیت عزلت طلب به دور خود دیواری کشیده که اگر کسی از آن عبور کند، او را دچار هراس و نگرانی می کند.
کلام آخر
اگرچه روان رنجوری دیگر نوعی اختلال روانی شناخته نمیشود، اما محققین همچنان به مطالعه خود دربارهي این بُعد از شخصیت ادامه میدهند.
شاید برخی از رفتارهای روان رنجور به مزاج برخی فرهنگها خوش بیاید، اما چنین رفتارهایی نقش اساسی در خلق و خو و مشکلات مرتبط با اضطراب دارند.
اینکه تشخیص دهید به کدام یک از تیپهای شخصیتی روان رنجور دچار هستید میتواند به فهم و درک بهتر شما از رفتارتان کمک ارزشمندی کند.
منبع: میگنا