هاژه ـ روز چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴ اسرائیل حملات هوایی کمسابقهای را علیه مراکز حساس امنیتی در دمشق انجام داد. این حملات در حالی صورت گرفت که دولت جدید سوریه به رهبری احمد الشرع، با حمایت منطقهای و بینالمللی، در تلاش برای بازسازی اقتدار و مشروعیت خود بود. تحلیلگران بر این باورند که این اقدام اسرائیل فراتر از یک دفاع ساده از اقلیت دروزی است و اهداف راهبردی پیچیدهتری را دنبال میکند.
پس از سقوط دولت بشار اسد، سوریه در حال تجربه یک دوره گذار حساس است. دولت جدید احمد الشرع، با حمایت صریح عربستان سعودی و ترکیه و چراغ سبز ایالات متحده، در صدد بازگرداندن کنترل کامل بر اراضی خود، به ویژه مناطق جنوبی مانند استان سویدا است. دیدار الشرع با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و لغو یا تعلیق تحریمهای واشنگتن، به این دولت نوپا امید به بازسازی داخلی و کسب مشروعیت بینالمللی بخشیده بود. این تحولات نشاندهنده تغییر موازنه قدرت در منطقه و تلاش برای ادغام مجدد سوریه در مدار کشورهای عربی و غربی است.
حمله اسرائیل به دمشق در چنین مقطعی، بیانگر نگرانیهای عمیق اسرائیل از پیامدهای قدرتگیری دولت جدید سوریه است. اسرائیل با این حمله به دنبال جلوگیری از تثبیت قدرت بیش از حد دولت احمد الشرع در جنوب سوریه است. اگر دولت جدید بتواند امنیت را برقرار کرده و اقتدار خود را در مناطق دروزنشین تثبیت کند، این امر میتواند به تهدیدی بالقوه برای منافع اسرائیل تبدیل شود. درگیریهای اخیر میان نیروهای الشرع و شبهنظامیان دروزی، نگرانی اسرائیل را از قدرتگیری دمشق با مشروعیت بینالمللی و حمایت اعراب تشدید کرده است.
اسرائیل به شدت مخالف ایجاد یک ساختار امنیتی باثبات توسط دولت جدید سوریه در جنوب کشور است، حتی اگر این دولت مورد حمایت آمریکا و عربستان باشد. ثبات در جنوب سوریه، نفوذ اسرائیل بر گروههای محلی، به ویژه دروزیها را کاهش میدهد. علاوه بر این، اسرائیل نگران نفوذ و حضور ترکیه در مرزهای شمالی خود است که میتواند جای ایران را بگیرد. دولت احمد الشرع با حمایتهای سیاسی جدید، میتواند در آینده به بازیگر قدرتمندتری در تحولات مرز جولان تبدیل شود که تهدیدی برای امنیت اسرائیل محسوب میشود.
اسرائیل با این حمله اهداف بلندمدتی را نیز دنبال میکند. نخست، این اقدام هشداری به دولت الشرع است که کنترل کامل جنوب سوریه (به ویژه استانهای سویدا و درعا) بدون در نظر گرفتن منافع اسرائیل امکانپذیر نیست. دوم، اسرائیل به دنبال برهم زدن توازن میان گروههای محلی (دروزیها، سلفیها، عشایر) و جلوگیری از بازسازی یک ارتش یا ساختار امنیتی قدرتمند توسط دولت جدید سوریه است. سوم، اسرائیل میخواهد از قدرتگیری احتمالی یک محور ضد اسرائیلی در پوشش دولت جدید سوریه جلوگیری کند. حتی اگر الشرع در حال حاضر به آمریکا نزدیک باشد، این احتمال وجود دارد که برای بقا مجبور به همکاری تاکتیکی با جریانهای ضد اسرائیلی شود.
با این اوصاف میتوان گفت انتخاب زمان حمله اسرائیل حائز اهمیت است. دولت الشرع پس از لغو تحریمها در موقعیت تقویت مشروعیت داخلی قرار داشت. اگر میتوانست بحران سویدا را با زور و مصالحه حل کند، تثبیت قدرتش قطعیتر میشد. اسرائیل دقیقاً در اوج عملیات دولت جدید علیه شبهنظامیان دروزی وارد عمل شد تا هم دولت الشرع را تضعیف کند و هم جایگاه خود را به عنوان حامی اقلیتها (دروزیها) تثبیت کند.
حمله اخیر اسرائیل به دمشق در واقع اقدامی برای مهار قدرتگیری دولت احمد الشرع در جنوب سوریه است. این حمله هشداری صریح به دمشق جدید است که کنترل جنوب باید با ملاحظات اسرائیل انجام شود. همچنین، اسرائیل به دنبال حفظ نفوذ خود بر گروههای دروزی و مدیریت تعادل جدید منطقهای پس از سقوط بشار اسد و بازگشت نسبی سوریه به مدار عربی و غربی است. اسرائیل از بازگشت دولت مرکزی باثبات، حتی اگر همپیمان آمریکا باشد، در مرزهای جولان احساس خطر میکند، زیرا قدرت دولت در دمشق – هر دولتی که باشد – نهایتاً برای اسرائیل محدودیتآفرین خواهد بود.